اعتراض مایلی كهن به تصمیملات كالدرون در پرسپولیس

پیشكسوت فوتبال ایران می‌گوید: الان مشكل فوتبال ایران ورود زنان است؟ باور كنید این‌ها را خودمان عنوان می‌كنیم، من كه بعید می‌دانم واقعی باشد.

به گزارش نما، با محمد مایلی‌کهن که تماس می‌گیریم، همیشه پیشنهاد مصاحبه را رد می‌کند، اما وقتی از او می‌خواهیم به عنوان یک پیشکسوت سرد و گرم چشیده صحبت کند و مشکلات فوتبال را بگوید، کم‌کم به حرف می‌آید و انتقاد‌هایی درست و درمان انجام می‌دهد.

اخبار ورزشی- او به نکته‌هایی اشاره می‌کند که فوتبال ایران را تحت تأثیر قرار داده. اتفاق‌هایی که رخ می‌دهد و کمتر کسی است که لب به انتقاد بگشاید و درباره‌شان صریح و روشن حرف بزند. محمد مایلی‌کهن ابتدا اعتقاد داشت که درباره تمام مشکلات صحبت می‌کند الا فوتبال، اما کمی که از گپ‌مان با او گذشت به مشکلات ورزشگاه‌ها اشاره کرد و البته بازیکنان بی‌کیفیت خارجی که وارد لیگ می‌شوند و جا را برای عرض‌اندام استعداد‌های ایرانی تنگ می‌کنند. این صحبت‌ها بعد از مدتی سکوت، شاید به دل علاقه‌مندان به فوتبال بنشیند.
* هر بار که با شما تماس می‌گیریم می‌گویید حرف نمی‌زنم. شما صحبت نکنید چه کسی صحبت کند؟
با من در رابطه با فوتبال حرف نزنید. اگر می‌خواهید راجع به گچ، سیمان و آجر صحبت کنم. البته تخصص من فوتبال نیست، الآن می‌توانم در رابطه با پوشک هم حرف بزنم.
* اما شما سال‌ها در پرسپولیس بازی کرده‌اید، در این تیم مشغول مربیگری بوده و در تیم ملی ایران نیز نسلی طلایی را تشکیل داده‌اید. شما با این رزومه باید هم درباره شرایط این روز‌های فوتبال ایران حرف بزنید.
همه چیز امن و امان است. چه انتقادی بکنم؟ وقتی نمی‌توانیم ۴ تا سکو بسازیم و همه هم این را می‌بینند، من چه حرفی بزنم؟
* منظورتان کدام ورزشگاه است؟
اکثر ورزشگاه‌ها و بخصوص انزلی. ۳ سال قبل وقتی در ملوان حضور داشتم، سکو‌های ورزشگاه تختی انزلی به گونه‌ای بود که داشت روی سر مردم خراب می‌شد. از این وضعیت ویدئو گرفتم و به وزارت ورزش فرستادم. همیشه گفته‌ام همه جای ایران سرای من است. اول ایران و بعد هم گیلان که من در این استان به دنیا آمده‌ام. هم از ورزشگاه انزلی ویدئو فرستادم و هم شهید عضدی رشت. در آن مقطع آقای سلطانی‌فر محبت کردند و دستور دادند که آن سکو‌ها را تخریب کنند. واقعاً سکو‌های خطرناکی بودند. از آن مقطع تا به امروز سکو‌ها ساخته نشده و به حال خود رها شده است. باز هم به آقای سلطانی‌فر پیغام دادم که تو را به خدا سکو‌ها را درست کنید تا مردم نگویند تو باعث شدی از سکو‌ها استفاده نکنیم.
* نتیجه‌ای نداشت؟
بروید ببینید نتیجه‌ای داشته یا نه. بعد می‌روند خرم‌آباد، سالن افتتاح می‌کنند و خبرش را همه رسانه‌ها می‌نویسند. دیگر راجع به چه موضوعی حرف بزنم؟ همه‌اش هم می‌گوییم آمریکا نمی‌تواند هیچ کاری کند، چون خودمان می‌کنیم و نوبت به آن‌ها نمی‌رسد. هر روز می‌گوییم فلانی را گرفتیم که احتکار می‌کرد. اگر این کار‌ها باعث پیشرفت می‌شد، چرا تا به حال جواب نداده؟ این همه می‌گویند افرادی که گوشت را در اختیار مردم قرار نداده‌اند دستگیر شده اند. چطور فقط وضع آن‌هایی که این‌ها را دستگیر می‌کنند خوب می‌شود؟
* کمی هم درباره فوتبال صحبت کنیم. انگار قرار است لیگ در تاریخ ۳۱ مرداد آغاز شود. البته بعد از کلی تأخیر.
تاریخ لیگ را چه کار داری، باید درباره تاریخ دیگ صحبت کنیم. لیگ کیلویی چند؟ الان همه می‌گوییم باید کالای ایرانی بخریم، اما آیا همینطور است؟ استقلال و پرسپولیس تیم‌های دولت هستند و همین آقایان مدام می‌گویند کالای ایرانی. آیا خودشان برای تیم‌های‌شان بازیکن ایرانی می‌خرند؟
* در این زمینه انتقاد‌هایی وجود دارد، اما بپذیرید که نمی‌شود فقط از نیرو‌های داخلی استفاده کرد.
چرا نمی‌شود؟ مگر در این فوتبال مربی ایرانی یا بازیکن داخلی نداریم؟ برانکو ماه‌هاست از پرسپولیس رفته، اما بروید ببینید برای بودیمیر چقدر هزینه کرده‌اند. ۳۰۰، ۴۰۰ هزار دلار دادند، اما باور کنید در همین ایران ۲۰۰ بازیکن بهتر از او داریم. سروش رفیعی را رد می‌کنند و بشار رسن را نگه می‌دارند. کالدرون اصلا رسن را ندیده، اما چطور سروش را کنار می‌گذارد و بازیکن عراقی را حفظ می‌کند؟ این‌ها همه درد است.
* شاید سروش با تاکتیک‌های کالدرون همخوانی نداشته که پرسپولیس عذرش را خواسته.
بعد از یک ماه تمرین فهمیدند که سروش همخوانی نداشته؟ رسن را کجا دیدند که بدانند همخوانی داشته؟ اصلاً به والیبال بپردازیم. شما باورت می‌شد که جوانان ما قهرمان جهان شوند و تیم بزرگسالان نیز به جمع ۶ تیم برتر راه پیدا کند؟
* قبلا هرگز تصورش را نمی‌کردیم، اما حالا والیبال ایران کار بزرگی انجام داده. حالا چرا این سؤال را پرسیدید؟
یک سؤال دیگر هم می‌پرسم. شما اگر بچه داشته باشید، فوتبال را برای او انتخاب می‌کنید یا والیبال؟
* فوتبال. چطور؟
همین است دیگر. والیبال ما به رده پنجم جهان رسیده، اما کسی به این رشته تمایل ندارد. همه می‌خواهند وارد فوتبال شوند. به نظر من فوتبال ایران این توانایی را دارد که جزو ۱۰ تیم برتر دنیا باشد. بخصوص وقتی می‌بینیم این همه علاقه‌مند به فوتبال وجود دارد.
* اما علاقه که تنها راه رسیدن به موفقیت نیست.
منظور من از لحاظ استعداد است. شما از خیل عظیمی که به فوتبال علاقه دارند می‌توانید استعداد‌های بزرگی کشف کنید. من چیزی بلد نیستم، اما کسی نمی‌تواند بگوید مایلی‌کهن استعدادیاب بدی است. در همین انزلی، ۷، ۸ و شاید ۱۰ مدرسه فوتبال وجود دارد که مشغول فعالیت هستند. هر مدرسه فوتبال ۳۰۰ تا ۴۰۰ عضو دارد. این را در شهرستان‌های مختلف ضرب کنید و ببینید چقدر علاقه‌مند داریم و از بین آن‌ها چند استعداد می‌توانیم پیدا کنیم. در کشور‌های دیگر و حتی آلمان که نظم و انضباطش سرلوحه سایر کشور‌ها است، بازیکنان دورگه زیادی می‌بینیم. اوزیل، خدیرا، گوندوغان و آن مهاجمی که سال‌ها قبل برای‌شان بازی می‌کرد.
* میروسلاو کلوزه.
دقیقا. ببینید همه دورگه هستند، یعنی استعداد آنچنانی ندارند. آنجا از چوب بازیکن می‌سازند و ما از بازیکن چوب می‌سازیم. دنبال بازیکنان بنجل خارجی می‌رویم و در نهایت هم باید دنبال شکایت آن‌ها به فیفا باشیم.
* قبول کنید که اگر بازیکنان باکیفیت خارجی به ایران بیایند، سطح لیگ هم بالاتر می‌رود. اینطور نیست؟
من غیر از این نگفتم، اما معتقدم فوتبال ما می‌تواند از طریق انتقال بازیکن به اروپا درآمد‌های بسیاری به دست بیاورد. دهه ۹۰ میلادی و بعد از جام ملت‌های ۱۹۹۶ ببینید چقدر بازیکن صادر کردیم.
* البته صادرات خوبی هم بود. بازیکنان ایرانی در آن مقطع به بوندس‌لیگا و لیگ برتر انگلیس می‌رفتند، اما حالا انتقال ستاره‌ها به بلژیک، لهستان و ترکیه خلاصه شده.
تازه آنجا هم که می‌فرستیم به خودمان برمی‌گردانند. محمد نادری را ببینید که اتفاقاً بازیکن خیلی خوبی هم هست. به بلژیک رفته، قرارداد بسته، بازی نکرده و به لیگ ایران برگشته. ببینید آنجا چقدر به او پول داده‌اند و اینجا و تا به امروز پرسپولیس چقدر برای او هزینه کرده. در بلژیک با حساب و کتاب کار می‌کنند و از کوچکترین مسیر بهترین درآمد را به دست می‌آورند. بازیکن را با ۱۰ هزار دلار برده‌اند و در این یک سال حدود ۲۰۰، ۳۰۰ هزار دلار به جیب زده‌اند. یا همین اللهیار صیادمنش، به ترکیه منتقل شده و همه در ایران جشن می‌گیریم که بازیکن به فنرباغچه داده‌ایم.
* درباره ورود زنان به ورزشگاه‌ها هم صحبت کنید. شنیده‌اید که لیگ به دلیل اولتیماتوم فیفا برای ورود زنان با تأخیر آغاز خواهد شد؟
الان مشکل فوتبال ایران ورود زنان است؟ باور کنید این‌ها را خودمان عنوان می‌کنیم و من که بعید می‌دانم واقعی باشد. ما چیزی به نام ورزشگاه نداریم که درباره ورود زنان صحبت کنیم. ورزشگاه آزادی را ببینید که بهترین استادیوم فوتبال ایران است. این ورزشگاه را سال ۵۳ ساخته اند، یعنی حدود ۴۵ سال قبل. تازه این ورزشگاه در سطح دنیا و در مقطع فعلی اصلاً مدرن نیست. زمانی که آزادی ساخته شد، من دانشجوی مدرسه عالی ورزش بودم و مجموعه را برای بازی‌های آسیایی تهران ساختند. آزادی به معنای واقعی و در آن مقطع بهترین مجموعه خاورمیانه بود. کره‌ای‌ها و چینی‌ها آن زمان جلوی ما حرفی برای گفتن نداشتند. ژاپنی‌ها هم از ساخت چنین مجموعه‌ای حیران شده بودند. استخر شنا بی‌نظیر بود و سالن ۱۲ هزار نفری هم دیگر به جای خود. با آن مساحت، آیا ستونی می‌بینید که جلوی چشم تماشاگر را بگیرد؟ طوری تعبیه شده که مزاحم هیچ تماشاگر یا بیننده‌ای نباشد. استخر را هم که گفتم و البته دریاچه‌ای که کنار ورزشگاه ساخته‌اند. باز هم می‌بینیم که مصاحبه می‌کنند و می‌گویند آزادی در خاورمیانه تک است. زمانی که ساخته شد تک بود، اما حالا نه. راجع به چه موضوع دیگری حرف بزنم، وقتی این اتفاق‌ها را می‌بینیم.
* اما بعضی فشار‌ها باعث شده تا برخی ورزشگاه‌ها جان بگیرند و امکانات آن‌ها بهتر از قبل شود.
کدام امکانات و کدام فشارها. شاید منظورتان فشار‌هایی است که باعث شده تا برای ورزشگاه استان مازندران ۴ تا صندلی یک بار مصرف بگذارند. به هر حال باید به یک شکلی و یک راهکاری نشان بدهند که دارند کار می‌کنند. داستان انزلی را که برای‌تان گفتم، تا آخرش را بروید.
* قبول داریم که کسی توجهی به این مسائل ندارد، اما نمی‌شد با پیگیری بیشتر مثلا ساخت سکو‌های ورزشگاه انزلی تکمیل شود؟
چقدر پیگیری؟ من با مرکز توسعه تجهیزات ورزشی وزارت ورزش حرف زدم، با خانم بخشی که مدیر کل ورزش استان گیلان است صحبت کردم، با آقای نیک‌بین که مدیر کل سرپرستی وزارت ورزش است نیز رایزنی کردم، اما ۳ سال است سکو‌ها خراب شده و هیچ کس هم برای ساخت آن پیگیری نکرده. جالب اینجاست که همه معتقدند انزلی فوتبال‌خیز است، اما اتفاق‌هایی در استان گیلان دیده‌ام که جای تأسف و گریه دارد.
* چه اتفاق‌هایی؟
جای استان گیلان که می‌روید چمن می‌روید، به جز زمین‌های فوتبالش. الآن رشت چمن مصنوعی دارد و لاهیجان هم همینطور. فکر کنم در لنگرود هم چمن مصنوعی ساخته اند. در رشت ورزشگاه‌های سردار جنگل و شهید عضدی هم چمن مصنوعی دارند، آن هم با چه کیفیتی. در عضدی که بازی می‌کنید، در پایان ۹۰ دقیقه انگار از کارخانه تولید قیر برگشته‌اید.
* هر سال هم این اتفاق تکراری را می‌بینیم که بخشی از باشگاه‌ها به دلیل بدهی و کمبود امکانات از فدراسیون فوتبال اولتیماتوم می‌گیرند، اما چند هفته بعد با تو بمیری و من بمیرم مجوز حضور در لیگ را به دست می‌آورند.
این را شما باید بگویید. من که حرف‌هایم را زدم.
* خودتان چه کار می‌کنید؟ بخصوص که حدود یک ماه قبل بحث بازگشت‌تان به ملوان مطرح شد، اما به سرانجام نرسید.
خیر، من فوتبال بلد نیستم. برای چه باید به فوتبال برگردم؟ در فوتبال افرادی حضور دارند که متخصص هستند، من که تخصصی ندارم.


۱۳۹۸/۵/۲۳

اخبار مرتبط