اصلاحطلبان به این جمعبندی رسیدهاند که اگر این شرایط تا انتخابات امتداد داشته باشد، با اختلافی معنادار بازنده انتخابات خواهند بود؛ چرا که افکار عمومی از عملکرد دولت مورد حمایت آنها ناراضیاند و نمایندگان اصلاحطلب مجلس و شوراهای یکدست اصلاحطلب در کلان شهرها به هیچ عنوان نتوانستهاند خواستههای مردم را برآورده کنند! آنها به شدت نگران پیامد شکست در اسفند ماه هستند؛ چنانکه «ابراهیم اصغرزاده» میگوید: «وقتی دولت، ناکارآمد باشد و مردم در خیابان آن را لعنت کنند، هر چقدر هم ما در رسانههای اصلاحطلب عکس روحانی را در ماه ببینیم، تودههای مردم باور نخواهند کرد و اگر با طناب یک دولت ضعیف به سمت صندوق رأی برویم و مردم را تشویق کنیم پای صندوق بیایند، چه بیایند و لیستمان شکست بخورد و چه نیایند، در هر دو حال فاتحه اصلاحطلبی خوانده شده است؛ آن هم با صندوق رأی! اینکه اصلاحطلبان با صندوق رأی زمینگیر شوند، فاجعه است.» از این رو تصمیمسازان اصلاحات، چاره را در نمایش اختلافات درونی یافتهاند! موضوعی که «چهره کمحرف» این جریان به صراحت از آن سخن گفته و اعلام میکند: «امروز همان دوستانی که عامل تصمیم سال ۱۳۹۲ (اجبار عارف به انصراف به نفع روحانی) بودند طلبکار شدهاند. راهبرد ما در انتخابات پیشرو، ارائه یک لیست «کاملاً اصلاحطلبانه» است. دنبال لیست تأثیرگذار هستیم؛ اما ممکن است با توجه به شرایط به سمتی برویم که اقلیت تأثیرگذار باشیم؛ زیرا معتقدم ضربهای که از لیست امید خوردیم باید یک درس جدی برای جریان اصلاحات باشد.» جملاتی که دلیل ناکارآمدیها را نه اصلاحطلبان که ائتلاف معرفی میکند! و انگشت اتهام را به جای «جریان اصلاحات» به سوی افرادی نشانه میرود که به واسطه پیروزی اصلاحطلبان به دولت، مجلس و شوراهای شهر راه یافتند! اما نکته جالب این است که پس از عارف، حجاریان وارد این بازی شد و بگوید: «ما اگر صد نماینده به مجلس بفرستیم؛ ولی لیدر نداشته باشند، به هر طرفی میلغزند و هزینه ایجاد میکنند. «فراکسیون امید» به چنین وضعیتی دچار شد.» تا مشخص شود نقش عارف در این بازی نه لیدر، سخنگو یا سر لیست، بلکه یک بازنده است!