ترامپ برای موفقیت در انتخابات 2020 ناچار است، هر طور شده ایران را دوباره به پای میز مذاکرات بکشاند. برای این منظور بار دیگر نقشه و طرح جدیدی را با میدانداری مکرون برنامهریزی کرده است تا از یک سو فرانسه را تنها خواهان مذاکره بداند و از سوی دیگر امتیازات بیشتری از ایران بگیرد.
این در حالی است که آمریکا و اروپا از ابتدا اهداف مشترکی در برابر ایران داشتند و تأکید بر اختلاف بر سر ایران، نمایشی برای ماندن ایران در برجام و محدود کردن عواید ایران از این توافق هستهای بوده است. در این راستا، مکرون در دیداری که خرداد ماه با ترامپ در کاخ سفید داشت، اعتراف کرد آمریکا و اروپا درباره ایران اشتراک راهبردی دارند و ضروری است مذاکرات جدیدی با ایران آغاز شود.
از سوی دیگر، ترامپ تا به حال دو بار تأکید کرده که نه فرانسه و نه هیچ کشور دیگر مجاز به مذاکره از سوی آمریکا نیستند و میانجیگری فرانسه را رد کرده است. او در حالی میگوید به هیچ کشوری نیابت مذاکره نمیدهد که پیش از این ژاپن را به عنوان میانجی برای مذاکره با ایران روانه تهران کرده بود؛ بنابراین در این تکذیب او که هیچ کشوری آمریکا را نمایندگی نمیکند، مخالفت با اعطای نمایندگی مذاکره مطرح نیست، بلکه انگیزههای دیگری در کار است. به عبارتی دیگر متوسل شدن ترامپ به فرانسه و اروپاییها دلیل روشنی بر این امر است که تلاشهای ترامپ برای حفظ آبرو و سربلند بیرون آمدن از تقابل کنونی با راهبرد مؤثر مقاومت فعال ملت ایران، راه به جایی نبرده و همه آنها اعم از تهدید و ارعاب و لشکرکشی به شکست انجامیده است. ترامپ نیز سعی دارد با ارائه پیشنهادهایی از زبان اروپاییها ایران را به اتمام این راهبرد دعوت کند.
در واقع فرانسهای که پلیس بد و سختگیر مذاکرات (حتی سختگیرتر از دولت اوباما) در سال 1392 بود، اکنون نقش پلیس خوب و دلال ترامپ را ایفا میکند و ترامپ با بیمحلی و بیاعتنایی سعی میکند باز هم موضع دولت را در مذاکرات ضعیف کند.
در پایان باید به سران کشورهای اروپایی و آمریکایی متذکر شد که بازی پلیس خوب و بد دیگر کهنه شده است و حنای آنها در نظر مردم ایران رنگی ندارد. مردم ایران نیز به خوبی درک کردهاند که مقاومت تنها راه مقابله با زیادهخواهی این کشورهاست.