جمهوری اسلامی ایران پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام یک سال صبر کرد تا شاید اروپا به خود آید و با اتخاذ یک سیاست مستقلانه راه خود را از آمریکا جدا کند؛ اروپا که گویی تداوم چنین وضعیتی را خوش میداشت، کاملاً دچار بیعملی شده بود؛ اما از 18 اردیبهشت 1398 جمهوری اسلامی ایران با طراحی گامهایی که بر اساس آن به دنبال برقراری «موازنه تعهدات» بود، عملاً راهبرد «مقاومت فعال» را اعلام کرد.
گام سوم ایران که رفع محدودیت در زمینه تحقیق و توسعه را شامل میشود، گامی است که نتایج و اثرات بلندمدت آن بر نتایج آنی و فوری میچربد. به عبارتی دیگر، جنس این گام نه از جنس صرفاً تاکتیکی، بلکه راهبردی است. در اینجا توجه به یک نکته حائز اهمیت است و آن، اینکه ایران در سیاست مقاومت فعال، دورنمای خروج از برجام را نشان داده است؛ این دقیقاً همان چیزی است که محاسبات آمریکا و اروپا را تغییر داده است؛ زیرا یکی از مفروضات اصلی که سبب شد آمریکا از برجام خارج شود و اروپا نیز عملاً خود را کنار بکشد، اطمینان از این تصور بود که در هر شرایطی ایران در برجام باقی میماند. مزایای ابطال این فرضیه قطعاً از هزینههای آن بیشتر خواهد بود؛ کافی است در نظر آوریم در یک سال گذشته اتحادیه اروپا که حاضر نبود درباره حقوق برجامی جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره شود، حال رویکرد دیگری را در پیش گرفته است و به همراهی آمریکا به ارسال پیام، اعزام واسطه، درخواست مذاکره و ارائه پیشنهادهای متعدد به ایران روی آوردهاند؛ هر چند این پیشنهادها نتوانسته رضایت ایران را تأمین کند.
رکن دیگر راهبرد «مقاومت فعال» ایجاد معادله «رفع تحریم در مقابل امنیت» است؛ ایران اعلام کرده است تحریم ایران و جنگ اقتصادی آمریکا، قطعاً در امنیت منطقه اثر منفی به جای می¬گذارد.
اما در خصوص نقد منتقدان به مذاکره ایران با فرانسه و اروپا باید گفت، آنچه صحیح نیست، نقدهایی است که برخی بیان میکنند که چرا دوباره به مذاکره روی آوردهایم؟ مذاکره با اروپا هیچگاه منع ذاتی نداشته و ندارد و از قضا راهبرد مقاومت فعال برای خارج کردن طرف اروپایی از لاک بیعملی است؛ اما آنچه صحیح است، این است که اقتصاد کشور را نباید معطل مذاکرات کرد.