محمد مهدی اسلامی- «من متأسفم از رفتار سازمانها با مجالس تبليغ احكام و عزادارى بر سيد مظلومان- عليه الصلوة والسلام. هر كسى به طور كلى از ظلم و ظالم بحث كرد، اكنون در زندان به سر مىبرد يا مدتها به سر برده است. تمام مجالس در تحت فشار، و صاحبان آنها در فشارهايى جانفرسا بوده و هستند. اشخاص متدين را، به جرم آنكه در عاشورا دسته راه انداختهاند و شعار ضداسرائيل با خود داشتهاند، به حبس و زجر و شكنجه كشيدند و اكنون هم در حبس به سر مىبرند، با آنكه با كمال آرامش حركت مىكردند...»
اين بخشي از پيام امام امت به ملت ايران در فروردين ماه ۱۳۴۳ است. زماني كه پس از زندان و حصر و ... فرصتي براي امام جهت اظهار تأسف از تسلط اسرائيل و عمال آنها بر شئون مملكت و تمجيد از مبارزات ياران مبارزش در عاشوراي حماسي ۱۳۴۲ پدید آمده بود.
برنامه های محرم سال ۱۳۴۲ شمسی، در حقیقت با انبوه بیشمار شرکت کنندگان در راهپیمایی عاشورا، ادعاهای شاه درباره رفراندوم و رای مردم و رای چهار هزار و خرده ای مخالفان که رژیم اعلام کرده بود، باطل گشت و ادامه آن منتهی به جریان قیام مردمی و اسلامی ۱۵ خرداد و مراسمهای بزرگداشت آن و تعطیل سراسری در هفتم شهدای ۱۵ خرداد ۴۲ و مهاجرت مراجع و علمای شهرها به تهران، و تعطیل های بازارها و خیابانها، و تحریم انتخابات و مجلس فرمایشی دوره ۲۱ شاه، فعالیت های دوران محصور بودن امام خمینی، آزادی ایشان، جریانات قم و جشن مدرسه فیضیه و ... گشت.
حجت الاسلام و المسلمین سید علی اصغر مرواريد درباره مقدمات این قیام می گوید: «خانه ما در قم مكاني بود كه رفقای موتلفه موقعي كه در قم برنامهاي داشتند، اغلب به آنجا ميآمدند. شهید مهدي عراقي و شهید امانی و شهید لاجوردی و توكليبينا و مرحوم شهاب و گاهي تا بيست سي نفر هم ميامدند، بهطوري كه خانه ما جا نداشت. ميشود گفت همه كاره همان كساني بودند كه از تهران ميآمدند، والا در قم، قضايا خيلي داغ نبود. اينهائي كه از تهران ميآمدند، آتش را تند ميكردند. اينكه قرار بود امام سخنرانياي بكنند يا حفاظتي از ايشان بشود، ما از تهران خبر ميشديم. من بهشخصه فكرنميكنم كسي نزديكتر و در عين حال گمنامتر از آقاي عراقي نسبت به امام بوده باشد. ايشان در صحنه نميآمد، ولي پشت صحنه، بيني و بينالله خيلي به انقلاب خدمت كرد و هيچ نظري هم نداشت و حتي از خودش هم خيلي هزينه ميكرد. كارهائي كه در منزل امام انجام ميشد، همين طور سخنرانيها از جمله سخنراني ۱۳ خرداد كه در روز عاشورا بود و روي سكوي مدرسه فيضيه انجام شد، كسي كه بلندگو آورد و نصب كرد و افراد را جمع كرد و ماشين گرفت و همة اين كارها را كرد، مهدي عراقي بود. اگر بخواهم حرفم را خلاصه كنم، مهدي عراقي از آن كساني بود كه امام زياد از فكر او استفاده ميكرد. اطلاعاتي كه مهدي عراقي به امام ميداد، ارزش حتي يكي از آنها به اندازه تمام سروصداهائي بود كه ديگران ميكردند و واقعا اگر امام حتي از داخل ارتش هم خبر داشت، بخش زيادي از ناحيه مهدي عراقي بود. شايد خيليها باشند كه مثل او ناشناس ماندهاند و آنها هم كمك ميكردند؛ اما مهدي عراقي انصافا خيلي به انقلاب و به امام كمك كرد »
عاشورای سال ۴۲ با عاشوراهای سال های دیگر متفاوت بود. مردم با رهنمود امام خمینی (ره) به دنبال فرود آوردن ضربه ای دیگر بر رژیم شاه بودند. استاد عسگراولادي در اين خصوص مي گويد « راهپیمائی عاشورا محصول چند جلسه پیدرپی است. امام در فرودین ماه به ما اجازه ندادند برای شهدای فیضیه برنامهای داشته باشیم، بلكه در اردیبهشت ماه به عنوان چهلم شهدای فیضیه اجازه دادند كه ما در تهران برنامه داشته باشیم. برنامهها اول یكی در مسجد بازار دروازه حضرتی بود و به تعبیری كوچه ارمنیها، مسجد آسید علینقی بود كه آمدند و جلوی آن را گرفتند. دیگر آنجا به ترتیب آشنا شدیم. فردا شب را اعلام كردیم مسجد امینالدوله، پس فردا شب را مسجد حمام گلشن آقای غروی و همین طور گسترش پیدا كرد و بعضی شبها تا ۲۰ جا برای مدرسه فیضیه برنامه برگزار میشد. اداره كردن این مراسم، ما را به هم نزدیك كرد. خدا رحمت كند شهید صادق امانی را، روی بارهای انبار آنها مینشستیم و برنامهریزی میكردیم. انبارشان كنار سر قبر آقا بود و شاید صد تا كیسه بار روی هم میچیدند و ما میرفتیم آن بالا مینشستیم كه اصلا كسی حدس هم نمیزد كه آنجا دور هم جمع شدهایم! در آنجا برنامهریزی كردیم كه از امام درخواست كنیم به ما اجازه بدهند كه ما دسته ممتازی در روز عاشورا داشته باشیم. آقای توكلی و بنده و مرحوم شفیق رفتیم خدمت امام و شیوه راهپیمائی را كه از جنوب تا شمال تهران آن روز، از مسجد حاج ابوالفتح به طرف دانشگاه و بازگشت به مدرسه صدر بود، برای امام گفتیم. ما گفتیم كه علم و كتل نمیآوریم و با پلاكاردها و پرچمهای بلند و با قرآن حركت كنیم. امام فرمودند كار خوبی است و اجازه دادند.»