محمد مهدی اسلامی- یکی از زیبا ترین نقاط عطف فعالیت موتلفه اسلامی در عاشورای ۱۳۴۲، ماجرای رویش طیب در نهضت امام است. آیت الله سید جعفر شبیری زنجانی در اینباره می گوید « بعدها، شهيد عراقي نقل كردند كه روزي كه در قم در محضر امام بوديم، ايشان فرمودند: "امسال هيئتها جهتدار باشند." ما به امام عرض كرديم مهمترين هيئت متعلق به طيب است كه طرفدار شاه است و اگر او مخالفت كند، كارها خراب ميشود. امام فرمودند: "طيب مسلمان است و در مقابل دينش مقاومت نميكند." و به اين شكل بود كه ما به فكر افتاديم با طيب صحبت كنيم. ما رفتيم و به طيب گفتيم آقاي خميني فرمودهاند كه طيب مسلمان است و در مقابل دينش نميايستد. همين كه اين حرف را زديم، او سرش را پائين انداخت، بعد يكي از نوچههايش را صدا زد و دويست تومان پول به او داد و گفت برو و يك عكس از آقا تهيه كن كه جلوي دسته قرار بدهيم. او قبلا عكس شاه را بزرگ ميكرد و جلوي دسته قرار ميداد، ولي حالا ميخواست عكس امام را بگذارد و دسته راه بيندازد. آن روز آمدند و به من گفتند كه دسته طيب آمده و عكس حاج آقا روحالله را جلوي دسته گذاشته است. ما تعجب كرديم كه جريان از چه قرار است، چون تا آن روز تصور ميكرديم كه طيب، فدايي شاه است.
در روز بعد، يعني در روز دوازدهم محرم او را دستگير كردند و هرچه تهمت كه ميخواستند به او زدند. او هم انصافا مقاومت كرد. مثل اينكه مجبورش كردند كه بگويد كه امام به او پول دادهاند تا او اين كار را بكند. او هم قبول كرد و تا روز آخر هم آنها فكر نميكردند از طيب رودست بخورند، به همين خاطر دادگاه او را علني كردند و خبرنگارها آمدند كه خبر را منعكس كنند. طيب وقتي پشت تريبون قرار ميگيرد، لباسش را بالا ميزند و نشان ميدهد كه سينهاش را سوزاندهاند و ميگويد كه اينها اين كار را كردند تا من بگويم كه آقاي خميني به من پول داده تا اين كار را بكنم. من اصلا تا امروز ايشان را نديدهام و اگر هم ميديدم، هرچه داشتم به ايشان ميدادم، نه اينكه پول بگيرم. حالا هم حتي اگر كشته شوم، اين تهمت را نميزنم.
از آن روز به بعد به او سخت ميگيرند و حتي مسئله اعدام را هم مطرح ميكنند. آقاي كاتوزيان كه امام جماعت مسجدي در همان مناطق بود نقل مي كرد كه كه بعد از شهادت طيب، همسر او را ديده و از او پرسيده بود كه طيب در آخرين ملاقات، به او چه گفت؟ همسر طيب گفته بود: "بعضي چيزها را مجاز نيستم بگويم.ولي من به او گفتم: تو نانآور خانه هستي. و او جواب داد: به اندازه كافي نان گذاشتهام. اگر هم به فكر يتيم شدن بچهها هستي، تا به حال چندين بار چاقو خورده و تا دم مرگ رفتهام و خدا را شكر كه در اثر ضربه چاقو نمردم و ماندم تا در راه خدا كشته شوم." طيب گفته بود كه حتي به او وعده دادهاند كه اگر با آنها همكاري كند، مقامهاي بالائي به او ميدهند، اما او خودش را در خواب با ياران امام حسين(ع) ديده است و ارزش ندارد كه به خاطر مقامهاي دنيوي، آن مقام را از دست بدهد. به همسرش گفته بود براي من غصه نخوريد.»