طي 3 تا 4 روز گذشته سلسله حوادث و خبرهايي را با محوريت «سوريه» شاهد بوده ايم. از يك طرف موج خشونت و اقدامات وحشيانه در دمشق، ادلب و حمص به نسبت هفته هاي اخير بشدت بالا گرفت و بعضي از اين جنايات-از جمله سر بريدن 60 نظامي اسير در منطقه «سراقب» در استان شمالي- آنقدر رقت انگيز بود كه وزارت خارجه آمريكا كه از حاميان اصلي جنايت عليه مردم سوريه بود، براي اولين بار محكوم كرد و بر اين اساس دفتر رئيس دوره اي شوراي امنيت سازمان ملل نيز براي آن بيانيه اي داد. از سوي ديگر در پايان 4 روز جنايت، رئيس جمهور فرانسه ديروز به لبنان و فرانسه سفر كرد و اگرچه بطور تلويحي جنايت اخير ادلب را غيرقابل قبول خواند ولي در همان حال با صراحت از لزوم رسمي شدن حمايت تسليحاتي از گروههاي تروريست مخالف دولت سوريه سخن گفت دولت آلمان نيز در بيانيه اي رسمي ضمن اذعان به اينكه مخالفان مسلح مشروعيت ندارند، اعلام كرد كه از وحدت معارضان حمايت مي كند. در كنار اقدام اين دو كشور اروپايي، شاهد ديدار همزمان نبيل العربي دبيركل اتحاديه عرب و اخضر ابراهيمي نماينده ويژه سازمان ملل در امور سوريه با وزير خارجه روسيه در قاهره بوديم. نخست وزير ژاپن هم از برگزاري يك نشست بين المللي در ژاپن در اواخر ماه نوامبر- اواسط آذرماه- براي اعمال تحريم هاي بيشتر عليه دولت سوريه خبر داد. بايد به اين زنجيره برگزاري اجلاس فرداي وزراي خارجه كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس و نيز نشست معارضان سوريه در دوحه را اضافه كرد. با اين وصف كاملا پيداست كه «وضعيت جديد»ي پيش روي سوريه مي باشد. اما چه وضعيتي؟
1- بيانيه وزارت خارجه آمريكا كه در آن به ناتواني رهبران كنوني تشكيلات وابسته به سازمان اطلاعاتي آمريكا- موسوم به شوراي ملي سوريه- در غلبه بر مردم و دولت سوريه حكايت مي كرد، بيانيه دولت آلمان كه در آن به فضاي متشنج ميان مخالفان دولت سوريه اشاره مي كند، اظهارات اولاند رئيس جمهور فرانسه در فرودگاه طائف كه به عدم مشروعيت مخالفان اشاره مي كرد، اظهارات شيخ حمد بن جاسم نخست وزير قطر خطاب به مخالفان دولت سوريه كه رفتار آنان را «بچه گانه» و «تئاترگونه» خواند و اظهارات عبدالباسط سيدا رئيس دست نشانده تشكيلات موسوم به شوراي ملي سوريه كه در آن به فروپاشي اتحاد مخالفان بشار اشاره كرد، همه از بحراني بودن شرايط مخالفان سوريه حكايت مي كند و اين همه در حالي است كه طي ماههاي گذشته كشورهاي غربي و عربي و تركيه در حمايت همه جانبه از مخالفان سنگ تمام گذاشتند و ملك عبدالله پادشاه عربستان با صراحت اعلام كرد كه 200 ميلياردتومان را براي تغيير نظام سياسي سوريه آماده كرده است!
2- شدت گرفتن اقدامات تروريستي طي روزهاي اخير كه به كشته شدن دهها نفر از مردم سوريه انجاميد و بخصوص پايتخت، ادلب و حمص را تحت تاثير جدي قرار داد در واقع مقدمه اي بود براي سفر اولاند به لبنان و عربستان، ديدار العربي و ابراهيمي با وزيرخارجه روسيه و نيز تشكيل دو اجلاس وزراي خارجه اتحاديه عرب در فاصله كوتاهي در قاهره و دوحه. با اين وصف و با تكيه بر منطق ارتباط پديده هايي كه يك موضوع را تعقيب مي نمايند، مي توانيم بگوئيم افزايش فشار بر ارتش سوريه طي روزهاي اخير سياست متداومي نيست بلكه براي يك هدف سياسي دنبال مي شود و به نظر مي آيد اين هدف سياسي قدرتمند نشان دادن معارضه و جا انداختن ادعاي محفوظ ماندن قدرت عملياتي معارضان مسلح سوري است. اين در حالي است كه سران اين كشورها با اقدامات تعجيلي خود نشان دادند كه مخالفان بشار دچار وضعيت بحراني اند.
3- در تحركات اخير شاهد غيبت نسبي آمريكا، تركيه و عربستان در صحنه تحولات هستيم. غيبت دستگاه سياست خارجي آمريكا تا حدي قابل قبول به نظر مي رسد چرا كه آمريكا طي روزهاي آينده شاهد مرحله پاياني انتخابات رياست جمهوري است اما غيبت عربستان و تركيه و سكوت نسبي مقامات اين كشورها نشان مي دهد كه نه فقط گروههاي معارض مسلح سوري به بن بست رسيده اند بلكه اين بن بست در صحنه منطقه اي و جبهه حاميان معارضه نيز بروز و ظهور دارد. در عين حال اظهارات مقامات قطر در اجلاس معارضان هم نشان داد كه آنان نيز اميد چنداني به موفقيت مخالفان بشاراسد ندارند. او در اجلاس مخالفان گفت: «بايد به خود بيائيد و هوش و حواس خود را باز بيابيد». در عين حال سفر اولاند به عربستان و اظهارات او و در همان حال سكوت دستگاه سياست خارجي عربستان نشان داد كه مأموريت اولاند اين بوده كه عربستان را پاي كار بياورد و سكوت مقامات رياض پس از سفر اولاند نشان داد كه او دستاوردي نداشته است.
4- مهمترين راهكارهايي كه در جريان جلسات اخير و ديدارهاي ديپلماتيك عليه دولت سوريه مطرح شده، تشكيل «دولت در تبعيد» و متحد كردن معارضه سياسي و معارضه مسلحانه بوده است. ايده شكل دادن به دولت در تبعيد به اجلاس دو ماه پيش اسلامبول برمي گردد و قرار بود در اجلاس بعدي- در پاريس- عملاً شكل بگيرد ولي اين اتفاق نيفتاد و به اجلاس بعد- در قاهره- موكول شد كه در قاهره هم اتفاق نيفتاد و بقول امير قطر آن اجلاس به تئاتر اختلافات بدل گرديد. براساس آخرين خبرها اين اتفاق در اجلاس دوحه هم نيفتاد و به نشست پنجشنبه موكول شد و اين در حالي است كه دولت در تبعيد خود به اختلاف بزرگ ميان معارضان تبديل شده است. در اين ميان «عبدالباسط سيدا» رئيس شوراي ملي معارضان، دولت در تبعيد را اقدامي غيرمفيد خواند و پيش از او عمرالشواق و مرح البقاعي كه از رهبران گروههاي مسلح هستند در مقابل شكل گيري دولت در تبعيد موضع منفي گرفته و جدايي خود را از معارضه اعلام كردند. علاوه بر آن «رياض سيف» يكي از اصلي ترين رهبران معارضه كنوني اعلام كرد كه حاضر به پذيرفتن پست نخست وزيري در «دولت در تبعيد» نيست و تعدادي ديگر از سران معارضه گفتند رياض حجاب شايسته نخست وزيري معارضان نمي باشد. با اين وصف كاملاً پيداست كه تحرك جديد فرانسه و بازسازي نقش قطر قادر نيست از اختلافات ميان معارضه كنوني بكاهد و نخست وزيري و كابينه در تبعيد نيز چاره درد نيست چرا كه مشكل معارضه كمبود پست هاي سياسي نيست بلكه فايق آمدن بر مردم و دولت و ارتش سوريه است از اين رو آنان اين ابتكار عربي غربي را غيرعملي مي دانند.
5- واقعيت اين است كه معارضه مسلح كنوني از ابتدا هم نتوانست جمعيت انبوهي را در سوريه با خود همراه كند و از اين رو از آغاز معارضه اي ضد ملي بود. با گذشت نزديك به 14 ماه از درگيري سنگين با ارتش، معارضه نتوانسته است موفقيتي داشته باشد و نام آن هم با اقدامات ضد انساني توأم گرديده و اين خود يك مانع جدي در مقابل آنان براي ايفاي نقش سياسي- حتي اگر دولت بشار سقوط كند- است. با گذشت اين دوره طولاني، حتي همان اندك مردم مخالفي كه به اميد تغيير به معارضه مسلحانه دل بسته و به آنان پناه مي دادند، از آنان نا اميد شده و دور آنان را خالي كرده اند. و به همين دليل است كه معارضان مسلح طي ماههاي اخير بر شدت اقدامات ضد مردمي خود افزوده اند و اين يعني يك روند معكوس كه از يك سو به قدرت بيشتر ارتش سوريه و از سوي ديگر به ضعف رو به گسترش معارضه انجاميده است. در اين فضا غرب و كشورهاي عربي دچار اختلاف و شكاف جدي شده اند. بعضي از آنان پذيرش اين واقعيت كه دولت سوريه ماندني است را غيرقابل تحمل مي دانند و بعضي هم معتقدند چاره اي جز پايين كشيدن فتيله درگيري ها وجود ندارد كه به نظر مي آيد تركيه و آمريكا اكنون به اين نقطه رسيده اند و عربستان در حال تأمل است.
6- پيوند زدن ميان معارضه مسلح و معارضان سياسي خارج از كشور كه رئيس جمهور فرانسه و امير قطر از آن به عنوان ابتكار ياد مي كنند اساسا جديد نيست. پيش از اين رياض الاسعد جريان معارضه مسلح و برهان غليون جريان سياسي خارج از كشور را نمايندگي مي كردند كه اين روزها هر دو منزوي شده اند و طرح وحدت ميان عناصر مسلح با افراد جدا شده از نظام سوريه- شامل عبدالحليم خدام و رياض حجاب- هم مدت هاست دنبال مي شود و به نتيجه نرسيده است. به نظر مي آيد طرح اين موضوع و ابتكار جديد خواندن آن عمدتا با هدف روحيه دادن به مخالفان در حال پراكنده شدن صورت مي گيرد. معارضه مسلح در سوريه طي هفته هاي اخير آمريكا و عربستان را متهم كردند كه به اندازه كافي به آنان كمك نكرده اند و در همان حال امير قطر معارضه مسلح را نابالغ و بي برنامه مي داند اما واقعيت اين است كه نه آمريكا، عربستان و... لحظه اي از حمايت همه جانبه از معارضه طفره رفته اند و نه معارضه مسلح در انجام طيف وسيعي از اقدامات خشن كوتاهي كرده اند. در واقع اختلافات دو طرف ناشي از «شكست در برابر مقاومت» مي باشد و اگر اولاند در سفر به عربستان مي گويد «بايد يك شخصيت ايجاد شود كه نماينده معارضان سوري باشد و با تشكيل دولت و حل اختلافات دروني، كسب مشروعيت كند، دولتي كه بتوان به آن اعتماد كرد و معارضه اي كه بتوان به آن سلاح داد» اين ها نشانه هاي آشكار شكست سنگين يك طرح بين المللي و منطقه اي و به قول بشار اسد «جنگ جهاني» است.
7- نكته آخر اين كه تسليح معارضه مسلح از يك سو در يك دوره طولاني قابل دفاع و ادامه نيست و از سوي ديگر داراي پيامدهاي خطرناكي مي باشد. چرا كه طبيعت بحران هاي امنيتي «سرايت به اطراف» است و از اين رو طي هفته هاي اخير شاهد سرايت شعله هاي بحران امنيتي سوريه به كشورهاي تركيه، لبنان و عربستان بوديم، اين موضوعي است كه طبيعتا اين كشورها را نگران مي كند از اين رو خبرهاي موثق از تلاش عربستان براي ساكت كردن جريان لبناني 14 مارس حكايت مي كند. بيانيه وزارت خارجه آمريكا و نيز اظهارات صريح اولاند در عربستان مبني بر اين كه «بايد دولتي موقت و جناح معارض سازماندهي شده اي وجود داشته باشد كه بتوان به آن اعتماد كرده و سلاح بدهيم و تضمين كنيم كه با اين سلاح ها چه كاري انجام مي گيرد و چگونه به كار برده مي شود.»
منبع:کیهان