تنشآفرینی کشورهای حاشیه خلیج فارس در منطقه با توصیه و همکاری رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا، پدیدهای است که غرب آسیا از چندین سال پیش با آن مواجه است. البته آمریکاییها و رژیم غاصب صهیونیستی نیز در مناطقی که به سمت آرامش میرود، فوراً توطئهای طراحی و عملیاتی میکنند. به بیان دقیق، آمریکا منافع خود را در ناامنی غرب آسیا جستوجو میکند. بنابراین سیاست ناامنی مدیریت شده راهبرد ایالات متحده نسبت به غرب آسیاست. از آنجایی که دشمنی صهیونیستها و آمریکاییها امری بدیهی است و به گفتن نیازی نیست؛ اما سخن اصلی با کشورهایی است که خود در منطقه حضور دارند و از لحاظ جغرافیایی متعلق به غرب آسیا هستند. اتخاذ سیاست تنش با جمهوری اسلامی ایران به توصیه آمریکا، برنامه مشترک امارات متحده عربی و عربستان سعودی است. بنابراین در این زمینه به برخی نکات اشاره میشود:
1ـ همانطور که رئیسجمهور روسیه آشکارا به آن اشاره کرد: «کشور بزرگی همچون ایران منافع خودش را دارد و همسایگان ایران (باید) به منافع تهران به عنوان کشوری که هزاران سال است در قلمرو خود زندگی میکند، احترام بگذارند.» ایجاد تنش با ایران تنها یک بازنده خواهد داشت و آن، کشورهای تنشآفرین خواهد بود. موقعیت ژئوپلیتیک، پیشرفتها و دست برتر ایران در منطقه این امکان را فراهم آورده که بر هر گونه دشمنی فائق آید. تحریم اقتصادی، جنگ نظامی(نیابتی یا مستقیم)، جنگ ایدئولوژیک و ... برای کشورهایی، مانند عربستان هزینهبر خواهد بود تا ایران، و آمریکا را پشتوانه خود قرار دادن جز ذلت و خواری چیز دیگری نصیب برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نخواهد کرد.
2ـ میزان حمایت و قابل اعتماد بودن آمریکا در این جمله ترامپ به خوبی مشخص شده است: «خاورمیانه امروز امنیت کمتری پس از مداخله آمریکا در عراق دارد. از ما خواسته شد تا در کنار کُردها جنگ کنیم؛ اما گفتم هرگز به نفع کسی با طرف دیگر مقابله نمیکنم. نظامیان زیادی را در عراق از دست دادیم و در آنجا تریلیونها دلار هزینه کردیم.» تاریخ نشان داده است اعتماد به آمریکا به معنای سقوط خواهد بود. اینکه آمریکاییها نیروی نظامی جدیدی به عربستان اعزام میکنند، اولاً به دلیل فهم غلط آل سعود از منطقه است. ثانیاً آمریکا کشش جنگ و حمایت از کشوری، همچون عربستان را ندارد، امروز آنها به دلار نیاز دارند.