نوید کمالی- اگر قصد برشمردن نمادهای عصر رسانه و فناوری را داشته باشیم، بدون شک هشتگ یا همان # مهمترین آنها خواهد بود؛ زیرا بدون این مربع جادویی در فضای بیانتهای شبکههای اجتماعی امکان متمرکز کردن میلیونها کاربر بر روی یک موضوع خاص و دریافت بازخورد از آنها وجود نداشت و بدیهی است، بدون بازخورد هم گفتوگو و گفتمانی در جامعه شکل نمیگیرد و تا گفتمانی نباشد، نمیتوان انتظار اقدام یا تحولی جدی در جامعه را داشت.جولان شایعات در دنیای هشتگها
پس در عصر جدید که عصر سلطه رسانهها بر افکار عمومی است، هشتگها به نوبه خود عامل پویایی جامعه در هم تنیده ما با فضای مجازی شدهاند و سرنوشت هر پدیده یا تحولی خواهینخواهی به اعتبار هشتگ آن در نزد افکار عمومی گره خورده است؛ به گونهای که هر چه اعتبار و جاذبه هشتگ مربوطه بیشتر باشد، بازخوردهای مربوط به آن در سطح جامعه مشهودتر و ملموستر خواهد بود.
برای نمونه؛ ماجرای پر سر و صدای انتشار ویروس ایدز در روستای کوچک «چنار محمودی» واقع در شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری به دلیل استفاده از سرنگهای آلوده اگر چه از همان ابتدا از سوی مسئولان محلی تکذیب شد؛ اما پس از تبدیل شدن نام #لردگان به یک هشتگ این شایعه حتی پای خود را به رسانههای بینالمللی هم باز کرد و آنقدر بزرگ شد که در نهایت به یکی از مهمترین سوژههای سوءاستفاده رسانههای معاند جمهوری اسلامی ایران بدل شد؛ به گونهای که حتی «جروزالمپست» روزنامه رسمی رژیم صهیونیستی در سرمقاله خود این شایعه را بررسی کرد!
در واقع در ماجرای اخیر شهرستان لردگان آنچه بیش از هر چیزی حتی اصل ماجرا، موجب تبدیل شدن آن به یک بحث داغ اینترنتی و رسانهای شد، تولید و بازنشر هشتگ لردگان در فضای مجازی بود؛ زیرا به واسطه این هشتگ هزاران کاربر توانستند صدها خبر، تحلیل و حتی شایعه را تولید یا به دیگر کاربران منتقل کنند؛ به گونهای که بعضیها که سواد رسانهایشان کمتر بود، جداً باورشان شده بود با پدیدهای به سبک فیلم هالیوودی WORLD WAR Z روبهرو هستند!
در این زمینه بد نیست بدانید «پاول گوبلز» مشاور و وزیر تبلیغات هیتلر بیش از 70 سال قبل راز موفقیت جنگ روانی را در طراحی دروغهای بزرگ دانسته و در یادداشتهای خود نوشته است: «مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد»؛ با توجه به این تاکتیک ابداعی گوبلز در جنگ روانی، در فضای رسانهای امروز میتوان جای «دروغ» را با کلمه «هشتگ» عوض کرد؛ زیرا تجربه و یافتههای پژوهشگران اثبات کرده است افکار عمومی در شبکههای اجتماعی به راحتی تحت تأثیر «هشتگهای پر مخاطب» قرار میگیرند، حتی اگر آن هشتگ چیزی جز یک دروغ پر مخاطب نباشد!
برای نمونه، در ماجرای هشتگ لردگان، شایعه انتشار ویروس ایدز به دلیل استفاده از سرنگهای آلوده به علت ماهیت خبری خاص خود به سرعت مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت و به محل بحث و گفتوگو در رابطه با این بیماری بدل شد؛ آن هم فارغ از اینکه اصل موضوع چیز دیگری است؛ زیرا موضوع بحث کاملاً جدید بود و پیش از این در فضای مجازی به این شکل حساسیت برانگیز مطرح نشده بود؛ از اینرو حجم بالایی از کاربران هشتگ لردگان با هویتهای مجازی و اغلب نامشخص تلاش کردند از مورد توجه بودن این هشتگ برای بیشتر دیده شدن در فضای مجازی استفاده کنند؛ هر چند به دلیل سطح سواد رسانهای پایین بیشتر این کاربران، این موج مورد سوءاستفاده اتاقهای عملیات روانی منافقین و ضد انقلاب قرار گرفت که با هوشیاری مردم برخی از عوامل میدانی آنها از سوی نهادهای امنیتی شناسایی و بازداشت شدند.
از این ماجرا میتوان درسهای زیادی گرفت که مهمترین آن لزوم افزایش سطح سواد رسانهای در جامعه و مدیریت بههنگام ترندهای خبری در شبکههای اجتماعی است؛ زیرا در دنیای مجازی کاربر تحت بمباران اطلاعاتی قرار دارد و اگر سواد رسانهای و پردازشی آنها در مواجهه با این بمباران بیامان پایین باشد، به راحتی ادراک آنها تحت تأثیر پیامهای مهندسی شده قرار خواهد گرفت که یک نمونه ملموس آن را در ماجرای هشتگی اخیر شاهد بودیم.
اگرچه نحوه مدیریت مسئولان محلی، استانی و حتی وزارت بهداشت در مواجهه با این موضوع قابل نقد است و در صورتی که اطلاعرسانی به موقع و صحیح میشد، جلوی بسیاری از حواشی را میگرفت.