روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در توصیهای به مقامات غربی نوشت: «به رغم آمارهای ارائه شده، اقتصاد ایران مقاومت بالایی از خود در برابر تحریم و فشارهای خارجی نشان داده است. اقتصاد مقاومتی که استراتژی اصلی رهبری ایران برای عبور از تحریمها بوده، توانسته پس از شوک اولیه ناشی از تحریم نفتی وضعیت اقتصاد ایران را به ثبات برساند. با گذشت بیش از یک سال از اعمال سیاست «فشار حداکثری» علیه اقتصاد ایران، مردم عادی برای اعتراض به خیابانها نیامدند. افزایش قیمت بنزین در ایران امری اجتنابناپذیر بوده است، زیرا بر اساس برآوردها، دولت ایران سالیانه حدود 69 میلیارد دلار، یعنی حدود 15 درصد تولید ناخالص داخلی کشور را به عنوان یارانه سوخت هزینه میکند.» ناکارآمدی سیاست فشار حداکثری موضوعی است که بارها دولتمردان آمریکایی به آن اعتراف کردهاند. وقتی ترامپ برای مذاکره با ایران گدایی میکند، در واقع تیر خلاصی بر پیکره سیاست فشار حداکثری است. این روزها نیز همزمان با ایجاد ناآرامی دو روزه از سوی عدهای از اشرار در برخی از نقاط کشور، «پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در تلاش بود با ایجاد فشار دیپلماسی، تنفس مصنوعی به فتنه و فتنهگری بدهد. تقلیل سیاست به اصطلاح فشار حداکثری با آن همه تبلیغات به حمایت از چندین اغتشاشگر و آشوبگر در مرحله اول اعترافی به شکست سیاستهای قبلی آمریکا و حامیانش بود و در مرحله بعدی نشان از سردرگمی عجیب ایالات متحده در نحوه برخورد با جمهوری اسلامی ایران است. نکته سوم این است که سیاست نظامی آمریکا به علت ناتوانی این کشور وارد مرحله امنیتی شده و همه تلاشهای آمریکاییها برای ایجاد ناآرامی و بیثباتی در داخل و پیرامون جمهوری اسلامی متمرکز شده است. خنثیسازی فتنه در مدت 48 ساعت در داخل مرزهای کشورمان، ناکامی بزرگ دیگری برای سیاست امنیتیسازی آمریکا بود که به اعتراف خودشان چندین ماه در تلاش برای مخدوشسازی امنیت نظام اسلامی بودند