به گزارش نمابه نقل از فارس، رئیس سازمان سیا هر چند به بهانه رابطه نامشروع با شرححالنویس خود استعفا کرد، اما ساختگی بودن این ادعا از نگاه تیزبین رسانههای بینالمللی پنهان نماند و هر یک از از دید خود به تحلیل ماجرا پرداختند.
روز گذشته خبر استعفای «دیوید پترائوس»، رئیس سازمان سیا به دلیل رابطه نامشروع با یک زن در صدر اخبار رسانههای دنیا قرار گرفت. او که جزو مورد احترامترین مقامات آمریکایی به شمار میآمد و حتی گمانهزنیهایی درباره نامزد شدن او در انتخابات بعدی ریاست جمهوری به گوش میرسید، یک شبه از اوج به زیر آورده شد آنهم به بهانه داشتن روابط غیراخلاقی!
اما این دلیل برای کنارهگیری ژنرالی چهار ستاره آنهم درست دو روز بعد از پیروزی مجدد باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری به اندازهای دور از ذهن بود که از همان ساعتهای اولیهی انتشار این خبر، از یک سو، تحلیلگران و ناظران بینالمللی و از سوی دیگر، رسانههای خبری به گمانهزنی درباره پشت پرده این استعفا پرداختند.
چرا ماجرای رسوایی اخلاقی، مسئلهای انحرافی است؟
نکته نخست اینکه این موضوع پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا علنی شد. کاملا روشن است این ماجرا از مدتها قبل مطرح بوده. حال چطور ممکن است ژنرال پترائوس به یک باره دچار عذاب وجدان شده باشد و بخواهد خودش این مسئله را علنی و از مقامش کنارهگیری کند؟
پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) از مدتها قبل در حال تحقیقات درباره این ماجرا بوده است. البته روشن است افبیآی به دنبال این نبوده تا متوجه شود آیا پترائوس کار غیراخلاقی انجام میدهد یا خیر، بلکه خواهان آن بوده تا متوجه شود، آیا این رابطه سبب شده پترائوس از نظر امنیتی در وضعی آسیبپذیر قرار بگیرد و اطلاعاتی را فاش کند یا خیر.
به بیان دیگر، افبیآی به موارد غیر اخلاقی رسیدگی نمیکند بلکه وقتی وارد عمل میشود که مسئله امنیتی یا اطلاعاتی مطرح باشد. در واقع، مسئله امنیتی موجب ورود افبیآی به این موضوع شده است چراکه شبکههای جاسوسی به همین روش عمل میکنند، به این معنا که پس از تعیین «افراد هدف» که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند، تلاش میکنند به طریقی آنها را تخلیه اطلاعاتی کنند که در این راستا استفاده از زنان امری عادی است.
در همین رابطه «رابرت بائر»، مامور سابق سیا گفته: «باید توجه داشت، پترائوس نخستین رئیس سازمان سیا نیست که درگیر روابط غیراخلاقی میشود. من میدانم که چهار یا پنج رئیس سابق سازمان سیا نیز هنگام ریاست بر این سازمان، روابطی خارج از چارچوب زناشویی داشتهاند، اما افبیآی هرگز در این موارد وارد عمل نشده است.»
وی ادامه داد: «دستگاههای امنیتی آمریکا هرگز برای رسیدگی به چنین پروندههایی دخالت نکردهاند بلکه از کنار این پروندهها گذشته و به آن توجه چندانی نداشتهاند. پس درباره پترائوس هم مسئله فقط به روابط جنسی محدود نمیشود بلکه مسئله دیگری مطرح است که من نمیتوانم درباره آن توضیح بدهم. اما این مسئله به زودی روشن خواهد شد.»
نکته مهمتر اینکه پیش از اعلام پترائوس، هیچ خبری در رسانههای آمریکایی مبنی بر رسوایی جنسی او منتشر نشده بود چراکه در اینگونه موارد معمولا ابتدا ماجرا به صورت یک رسوایی در رسانهها منتشر میشود و سپس فرد در معرض اتهام، از مقام خود استعفا میدهد. اما در این مورد، ماجرا بر عکس بود. ابتدا رئیس سیا استعفا داد و خود دلیل استعفایش را رسوایی جنسی اعلام میکند و بعد تازه رسانهها چنین ادعایی را بازنشر میدهند!
دلایل سقوط پترائوس
اما اگر فرضیه «انحرافی بودن رسوایی جنسی» صحت داشته باشد، مقامهای آمریکایی با چه انگیزهای پترائوس را به کنارهگیری واداشتهاند؟
در این زمینه، بهترین تحلیلها متعلق به تحلیلگران و نیز رسانههای آمریکایی است که با توجه به شناخت کافی از سیستم حکومتی کشور خود، میتوانند ارزیابیهای دقیقتری از اوضاع ارائه کنند.
ضعف عملکرد سیا در لیبی
با توجه به اینکه قرار بود پترائوس این هفته در مقابل کمیتههای اطلاعاتی سنا و مجلس نمایندگان آمریکا پیرامون اتفاقات مرگ سفیر این کشور در لیبی و عملکرد سیا شهادت دهد، «بیزینس اینسایدر»، یکی از سایتهای تحلیلی آمریکا، استعفای رئیس سیا را مشکوک و آن را مرتبط با حملات 11 سپتامبر سال جاری به کنسولگری آمریکا در بنغازی و مرگ سفیر آمریکا در لیبی دانست.
فاکسنیوز نیز با اشاره به انتقادات بسیار به عملکرد ضعیف سیا در کمک به کارمندان سفارت آمریکا در بنغازی نوشت: کنسولگری آمریکا از سیا درخواست کمک کرده بود اما این سازمان هیچ کار خاصی در قبال آن انجام نداده است، در حالی که دو تیم جداگانه سیا یکی در بنغازی و دیگری در طرابلس حضور داشتهاند.
پایگاه تحلیلی «سیاس مانیتور» نیز در سر مقاله خود با مشکوک خواندن استعفای پترائوس، آن را مرتبط با عملکرد ضعیف سیا در حادثه کشته شدن سفیر آمریکا در بنغازی و حضور وی برای پاسخگویی به سنا و مجلس نمایندگان دانسته است.
همراستایی خط فکری پترائوس با نومحافظهکاران
از دیگر تحلیلهای ارائه شده میتوان به سخنان «رابرت پری»، روزنامهنگار مشهور آمریکایی استناد کرد که با اشاره به اختلافات ایدئولوژیک اوباما و پترائوس، در یادداشتی در پایگاه «کنسرسیومنیوز» نوشته، کنارهگیری رئیس سیا به اجبار افبیآی صورت گرفته و بخشی از تلاش اوباما برای پاکسازی در کاخسفید بوده است.
او این فرضیه را مطرح کرده که پترائوس در جریان پاکسازی در کاخ سفید و برای بازتر شدن فضای مذاکره با ایران مجبور به استعفا شده و افزوده: استعفای پترائوس آن هم با مطلع کردن عموم جامعه از روابط نامشروع با یک زن شرححالنویس مشهور، سئوالات فراوانی را در مورد دلایل اصلی سقوط تحقیرآمیز این ژنرال 4 ستاره، ایجاد کرده، چراکه معمولا در چنین مواردی از یک داستان ساختگی به عنوان پوشش برای جلوگیری از شرمساری فردی مثل پترائوس، استفاده میشود.
به نوشته رابرت پری، یکی از افرادی که با طرز فکر دولت اوباما آشنایی دارد، میگوید که اوباما هیچگاه به پترائوس نزدیک نبوده است. پترائوس فردی است که در سال 2010 با مطرح کردن ادعای توهمی تلاش دستگاه اطلاعاتی ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا، به امکان حل مسئله برنامه هستهای ایران، ضربه زد. در آن مورد، هم کاخ سفید و هم دستگاه قضایی آمریکا نسبت به اینکه ریشههای این توطئه ترور به دولت ایران برسد، ناباورانه نگاه میکردند، اما پترائوس بر این امر تاکید ورزید و نهایتا هم این ادعا را در قالب کیفرخواستی سطح بالا علنی کرد. همین اتهامات بود که بعدها ارتباط با ایران را مشکلتر کرد و حتی احتمال برخورد نظامی را افزایش داد.
رابرت پری ادامه داد: همراستایی خط فکری پترائوس با نومحافظهکاران، یکپارچگی و اتحاد دولت اوباما برای ابتکارات صلحآمیز را به خطر انداخته است. بنا بر اظهارات منبعی که با تفکرات دولت اوباما آشناست، چند مقام ارشد و کلیدی نزدیک به اوباما خواهان کنار گذاشته شدن پترائوس بودند و حالا از اینکه بیعقلی او به کنارهگیریاش ختم شده، ناراحت نیستند.
این روزنامهنگار آمریکایی با اشاره به اینکه موفقیت طرح اعزام نیروهای اضافی به عراق در سال 2007 نتیجه فعالیتهای افرادی بوده که پیش از پترائوس در سمت او فعالیت کرده و اهل سنت را نسبت به فعالیت گروههایی تندرویی چون القاعده آگاه کردهاند، به تلاشهای مخفی پترائوس برای متقاعد کردن اوباما به ادامه حضور در افغانستان نیز اشاره کرد و نوشت: اوباما بیش از دو ماه از مشاوران نظامیاش میخواست تا مجموعهای از گزینهها در مورد جنگ افغانستان را برای وی آماده کنند، اما او حس کرده بود آنها او را به سمت یک نتیجهگیری و خروجی مشخص سوق میدهند و به دنبال منحرف کردن جستجوی او به دنبال طرحی برای خروج هستند. اوباما بعدها به یکی از مشاورانش در کاخ سفید گفته بود که سران نظامی واقعا این موضوع (افغانستان) را به آن سمتی سوق میدهند که میخواهند.
رابرت پری نتیجهگیری کرد: نهایتا، به نظر میرسد اوباما در آغاز دوره دوم در حال پاکسازی است و با این کار میتواند با قدرت بیشتری سیاست خارجی خود را پیش ببرد.
ناکامی پترائوس در لیبی
خبرگزاری «الشرق الجدید» نیز از زاویهای دیگر به بررسی این موضوع پرداخته و در تحلیلی در این باره نوشته: پترائوس نیز از ژنرالهای ارشد آمریکایی است که بعد از شکست آمریکا در عراق و افغانستان، راهبرد جنگ جهانی علیه سوریه را طراحی کرد، اتاقهای عملیات را تشکیل داد و افسرانی را به وکالت شخصی خود برای بسیج دستگاههای اطلاعاتی ترکیه و عربستان سعودی و قطر به این کشورها اعزام کرد و همچنین معاملههایی را نیز با اخوانالمسلمون از چندماه پیش انجام داد تا با همراهی برخی هواداران آمریکا در منطقه، جنگ علیه سوریه را به محیط خوبی برای تروریسم جهانی و تفکرات القاعده تبدیل کند و مبارزان را از لبنان، اردن و لیبی و سایر کشورهای عربی و اسلامی به این کشور بکشاند.
این خبرگزاری لبنانی با بیان مطلب فوق ادامه داد: به این ترتیب میتوان گفت روابط نامشروع دلیل خوبی برای ضرورت کنارهگیری ناگهانی پترائوس نیست چراکه وی یکی از طراحان ارشد سیاستهای آمریکا از زمان انتصاب به این سمت بود و باراک اوباما قانون ویژهای را برای وی صادر کرد که برای اولین بار در تاریخ آمریکا اختیار تشکیل و فرماندهی تیمهای عملیاتی ویژه را که تا آن زمان در دست پنتاگون و ستاد فرماندهی مشترک بود، به پترائوس داد».
الشرق الجدید سپس این گونه نتیجهگیری کرد: این شکست آمریکا در سوریه و نیاز به ایجاد رویکردی برای خروج و از بین بردن پایههای جنگ در ماههای آینده به علت نتایج مصیبت بار آن بر سیاستهای آمریکاست که نیاز به این تغییر را ایجاد کرده است، به ویژه اینکه پترائوس اشتباه دیگری را نیز مرتکب شد و سازمان اطلاعاتی زیر نظر وی در لیبی حمایت از گروههای افراطی و تکفیری و اخوانالمسلمون را بر عهده گرفت و شرایطی را در این کشور به وجود آورد که هم پیمانان این گروهها به سفارت آمریکا یورش بردند و سفیر آمریکا را در روز روشن به قتل رساندند. همین دو شکست موجب شد رویاهای وی برای نجات امپراتوری آمریکا از بحران کنونی و ادامه جنگ شکست خورده با ابزارهای جدید به پایان برسد.»