مسعود قاسمی- یکی از مهمترین دلایلی که سرنوشت یک استان و شهر و در مقیاس کلی کشور را با نابهسامانی رو به رو میکند، انتخاب نادرست نمایندگان و رأیهایی است که به دنبال شعارهای پوچ و وعدههای کاندیداها و مهمتر از همه انتخاب بر اساس برانگیخته شدن احساسات به صندوق ریخته میشود.
میزان مشارکت مردم در انتخابات و رأی دادن فارغ از اینکه معیاری جهت مشروعیت حاکمیت تلقی می شود، از مهمترین رفتار سیاسی شهروندان محسوب می گردد که بواسطه ی آن افکار و عقاید خود را در ارتباط با نحوه ی اداره جامعه اعمال نمایند.
طبیعی است در شرایطی که مبنایی منطقی برای سیاست گذاری مطلوب در یک جامعه در راستای "عقلایی ساختن فرایند تصمیم سازی" فراهم نباشد فضا مستعد جهت دهی های احساسی و بر روی موج احساسات نشاندن مردم توسط کاندیداها خواهد شد (موج سواری سیاسی) . در این چنین شرایطی کاندیداها با مواجه شدن با خیل کثیر درخواستها و مشکلات، با دادن وعده و وعید، انتظارات احساسی برای مخاطبان خود به وجود میآورند و در صورت راهیابی به مجلس شورای اسلامی، مردم برای تحقق درخواستهای خود به سراغشان میروند و این نماینده محترم خواه ناخواه از درک جایگاه خود که جایگاهی ملی است، غافل میشود و از سهمخواهی در تصمیمات کلان کشور برای حوزه انتخابیه خود عقب میماند؛ به این ترتیب منزلت نماینده مجلس شورای اسلامی به یک ماشین امضاء تنزل مییابد و نتیجه ی این فرآیند ناخوشایند میشود مجلس ناکآرمد حال حاضر؛ مجلسی که از اقتدار لازم جهت ایفای نقش نظارتی خود برخوردار نیست.
بر هیچکس پوشیده نیست که اگر نماینده ای در روند تدوین برنامههای استراتژیک و بودجه سالیانه کشور تأثیرگذار باشد، تا حد زیادی میتواند در ایجاد رونق اقتصادی، اشتغالزایی و توسعه عمرانی حوزه انتخابیه خود مؤثر واقع شود، چراکه یکی از وظایف نمایندگان، شناساندن مزیتهای بالقوه شهر خود به دولت و جذب سرمایه در جهت بالفعل نمودن آنها میباشد.
به فرمودهی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره): «مجلس عصارهی فضائل ملت است». این تعبیر مبین اهمیت مجلس میباشد، بدان معنی که افرادی که به مجلس راه پیدا میکنند باید از نخبگان جامعه باشند.
اما آیا انتخاب بر اساس وعده و وعید و راهاندازی موج احساس و برانگیخته نمودن عواطف قومی ، قبیلهای و جناحی، راهکار رسیدن به عصارهی فضائل ملت و مجلس شورای اسلامی مد نظر مقام معظم رهبری است؟ لذا چارهای جز تغییر فرهنگ انتخاب نخواهیم داشت.
اما راهکار چیست؟
در ادامه به تشریح وظایف کاندیداها و مردم به عنوان دو مؤلفه اصلی فرآیند انتخابات میپردازیم.
کاندیداها میبایست درک صحیح از وظایف قانونی نماینده مجلس شورای اسلامی و شناخت لازم از نقاط قوت و آسیبهای حوزه انتخابیه و همچنین برنامههای کاری خود به منظور خدمترسانی بهینه در چهارچوب اخلاق و به دور از تخریب سایر رقبا داشته باشند. شایان ذکر است با نهادینه کردن فرهنگ تحزب در کشور به سمت برنامهمحوری، نخبهپروری و شایستهسالاری قدم برمیداریم و احتمال کجروی در مسئولان کاهش مییابد.
حزب مسیر و برنامه را پس از مدتها کار تخصصی و کارشناسی مشخص میکند، آنگاه افرادی را به مردم تحت عنوان کاندیدا معرفی میکند تا با خلاقیت و ابتکار عمل در این مسیر حرکت و به کشور و مردم خدمت نمایند.
معرفی کاندیداها از طرف احزاب از هزینههای میلیاردی تبلیغات و سرمایهگذاریهای غیراخلاقی حامیان مالی کاندیداها جلوگیری مینماید. چه کسی حاضر است مبالغ چند میلیونی پرداخته و شخصی را به مقام و منزلت برساند بدون این که از وی انتظاری داشته باشد؟ کاندیداها باید این نکته را مد نظر داشته باشند که ورود به مجلس با رفتارهایی که خداوند متعال نمیپسندد توفیقی را در بر نخواهد داشت.
در مقابل مردم میتوانند به کمک ابزارهای مختلف از قبیل مطالعه، تحقیق، اصحاب رسانه، قلم صاحبان فکر و اندیشه و ... آگاهی خود را از وظايف نمایندگان مجلس و جایگاه قوه مقننه در کشور بالا ببرند و انتظار از نمایندگانشان را با وظایف و اختیارات قانونی آنها همسو نمایند.
چنانچه مردم بدانند وظایف قانونی یک نماینده مجلس شورای اسلامی در چه حدودی میگنجد، انتخابهایشان عقلانیتر خواهد بود و یک نماینده ناتوان را به شهر تحمیل نمیکنند، لذا به کسی رأی میدهند که شعارهایش همراستا با قانون و برنامههایش قابل اجرا باشد.