به گزارش نما، فضای اجتماعی همچنان درگیر شوک هجدهم دیماه و سقوط هواپیمای مسافربری است. به تبع اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح که این واقعه را خطای انسانی بر اثر اصابت موشک از پدافند خودی اعلام کرد، رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی، واکنشهای متفاوتی داشتند و طبیعی است که در پازل چهرههای مشهور فضای مجازی، برخی چهرههای هنری هم برای اظهارنظر در این موضوع ورود کردند.
اخبار چهره ها - اظهارنظرها متفاوت بوده و هرکس بنا به ایده و مشی شخصی خود اعلام موضع کرده است. یکی از مدلهای موضعگیری که بهدلیل نزدیکی این روزها به رویداد فرهنگی جشنواره فیلم فجر مطرح شده، اعلام عدم حضور یا به عبارتی تحریم این دوره از جشنواره است. این شکل موضعگیری از جانب افراد زیادی مطرح نشده و بیشتر از جانب هنرمندانی است که اثر قابلتوجهی برای جشنواره فجر ندارند، ولی با این حال در حال ضریب خوردن در فضای رسانهای است.
بخشی از این اتفاق به دلیل این است که رسانههای معاند از این مدل مواضع سوءاستفاده کرده و بر طبل نفاق و اختلاف بین جامعه هنری میکوبند و شکاف ایجادشده باعث شکلگیری فضایی دوقطبی بین هنرمندان میشود. این دوقطبی که با ژست درکنار مردم بودن تعدادی هنرمند شکل گرفته، باعث شکل گرفتن فضایی شده که اگر هنرمندی در جشنواره فجر حضور یابد، در مظان این اتهام است که مقابل مردم خودش ایستاده است. شکل مضحک ماجرا این است که پررنگ کردن این دوقطبی هم به کمک شبکه «ایران اینترنشنال» رسانه وابسته به پولهای سعودی و شبکه « بیبیسی فارسی » وابسته به انگلیس صورت میگیرد. اما طرف دیگر ماجرا هم نوع پوشش و پرداخت رسانههای داخلی در مورد این شکل موضعگیریها است که این نمونههای معدود هنرمندان را بهواسطه همان هایوهوی رسانهایشان، در شکلی تعمیمیافته از جامعه بزرگ هنری تعبیر میکنند. اوایل امسال تحقیقاتی با بررسی محتوای شبکههای اجتماعی هنرمندان مشهور صورت گرفت که برمبنای روش تحلیل محتوای کمی، نظرات این هنرمندان را در رویدادهای اجتماعی و سیاسی بررسی کرده بود. نتیجه این تحقیق جالب بود؛ بهخصوص که این نتایج برخلاف نظر افراد و رسانههایی است که گمان میکنند عموم هنرمندان نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی، انتقادات تند و معاندانه نسبت به وضعیت موجود دارند. برمبنای این تحقیق بخش مهمی از هنرمندان، عنصر معاند نظام نیستند و فقط نسبت به رفتار مسئولان انتقاد دارند.
بیش از ۴۸ درصد از هنرمندان فعال در شبکههای اجتماعی در شرایط سیاسی که نسبت به آن اطلاعاتی ندارند، سکوت کرده و آماری کمتر از سه درصد از میان نظرات، دیده میشود که مخالفت مستقیم و عناد با سیاستهای نظام دارند که اغلب این افراد، دوتابعیتی یا ساکنان خارج از کشور هستند. اما عجیب است معمولا در مواجهه با اهالی هنر از سوی برخی رسانهها و بهخصوص رسانه ملی، افتادن در دام تعمیم دادن کل جامعه هنری به همین چند چهره مشهور هنری دیده میشود؛ آن هم چهرههایی که عملا بخش مهمی از اعتبارشان برای حضور در فضای رسانهای، در حفظ همین هایوهویها و اظهارنظرهای شاذ است.
در آرایش رسانهای این روزها که برخی سلبریتیها در فضای مجازی تلاش میکنند باعث تعمیق شکاف بین هنرمندان شوند، شاید نتوان توقعی از آن ۴۸ درصد هنرمند ساکت در شبکه اجتماعی داشت که موضعی صریح در مقابل همصنفهایشان بگیرند، ولی میتوان با رجوع به کارنامه هنری چند سال اخیر این سلبریتیها و همچنین نسبت زندگیشان با واقعیت زندگی مردم، ژستهای همراهی با جامعه ایران را به چالش کشید. بازیگری که برای حضور در یک سریال شبکه نمایش خانگی، دستمزد میلیاردی گرفته (که اتفاقا سرمایهگذاران این سریال، از متهمان اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان هستند) نمیتواند نمایندگی جامعه هنری در حمایت از مردم را برعهده بگیرد. یا هنرمندی که در این دوره از جشنواره فجر، اثر قابلتوجهی ندارد، چگونه میتواند نسبت به عدم حضور خود در این رویداد فرهنگی، ژستی حق بهجانب بگیرد. جالبتر اینکه یک منتقد سینمایی که تا چند سال پیش در تلویزیون و رادیو حضور داشت، حالا که از ایران مهاجرت کرده و ساکن ترکیه شده است، این روزها با برخی سینماگران تماس میگیرد و بدون اینکه بگوید از ایران رفته، به انصراف از جشنواره فیلم فجر تشویقشان میکند.
این مدل ژست گرفتن به نام مردم، آنچنان مضحک شده که بین اهالی رسانه به شوخی تبدیل شده است. مثلا علی عطشانی نسخهای از فیلم جدید خود را به جشنواره فیلم فجر داده بود و فیلمش نهتنها مورد تایید هیات انتخاب قرار نگرفته بود که حتی در لیست رزروها هم نبود. حالا او ادعا میکند که جشنواره فیلم فجر را تحریم کرده است. سررشته این تحریم جشنواره فیلم فجر هم که به مسعود کیمیایی تعلق میگیرد، بیشتر واکنشی است شخصی نسبت به اتفاقات و حواشیای که حین نمایش سه فیلم اخیرش در جشنواره فیلم فجر رخ داده بود و با خندهها و هو کردن حاضران در سالن نمایش به حاشیه کشیده شده بود.