در این مقاله چون از مفهوم شکستطلبی استفاده شده لازم است پیش از آغاز مقاله توضیح مختصری درباره آن بدهیم. «شکستطلبی» یا دفاتیسم با «تجدیدنظرطلبی» رابطه مستقیم دارد. شکستطلبان اجزایی از یک جریان کلی هستند که احساس میکنند در بطن تحولات قرار ندارند و سررشته امور در دست آنها نیست. آنان که یا از ابتدا ایمان واقعی به ایدئولوژی تشکیلات نداشتند و یا در ادوار بعد در آرای خویش تجدیدنظر کردند دست به اقداماتی میزنند که آن جریانی که تا دیروز به آن تعلق داشتهاند را در صحنه رقابت با سازمانهای رقیب یا دشمن به شکست بکشانند. آنها از تحمیل این شکست در پی دستیابی به دو هدف هستند: اولاً خود را از حاشیه و فرع به متن و اصل قدرت برسانند و ثانیاً بدین وسیله تجدیدنظرهایی که موردنظرشان بوده است را به سیستم تحمیل کنند.
1. ماجرا از آنجا شروع شد که ترامپ گفت برجام خیلی کم است و نیازی نیست در توافق با ایران همین اندازه امتیازهای ناچیز هم داده شود. او نفع اروپاییان از برجام را بیشتر میدانست.
2. فقط همین هم نبود. قرار بود بعد از برجام هستهای برجامهای دیگری چون برجام منطقهای، موشکی، نظامی و حقوق بشر نیز پیگری شود. البته ترامپ که آمد، برای بُعد آخر چندان ارزشی قائل نبود. او در پی این بود که سه هدف دیگر را صرفاً با زور و فشار به دست آورد.
3. ترامپ در ماههای اخیر شدید دنبال گفتگو با منطق خودش بود؛ گفتگویی با تحکم و اینکه خواستههای آمریکا بدون هیچ شرط و تأمین خواستههای ایران تأمین شود؛ و ایران امتیازهای لازمی که او میخواهد را بدهد.
4. مسیر اتحادیه اروپا غیر از مسیر ترامپ بود تا پیش از این.
5. «برجام» از همان ابتدا نیز معلوم بود که طرح کاملی نیست؛ این طرح یا باید با طرحهای بعدی به نفع غرب تکمیل میشد و یا شکست میخورد. شکستطلبانی که برجام را امضا کردند، امیدوار بودند در سالها بعد نظر غربیها و آمریکا را تأمین کنند. آنها وعده داده بودند که برجامهای موشکی، نظامی و منطقهای را نیز به تدریج نه نفع خواست غربیها امضا کنند.
6. ماجراهایی چون فاتف و موضوعات منطقهای در این چند ماه اخیر به اوج شدت خود و البته به بنبست رسیده بود.
7. در این بین بود که تیم دولت تلاشها و دیدارهای پنهان و آشکاری با آمریکاییها و اروپاییها داشت که یکی از آنها سفر روحانی به ژاپن بود.
8. کمی بعد از این سفر سرعت تحولات تغییر زیادی کرد. مهمترین آنها شهادت سلیمانی بود. طراحی این ترور مربوط به چندماه قبل از آن بود.
9. این سفر در شرایطی بود که ایران و آمریکا در عراق سرشاخ بودند.
10. ترامپ هم اعلام کرده بود قرار است نیروهای نظامی آمریکا را در عراق کاش دهد.
11. از اصول گفتگوهای سیاسی این است که پس از ضربه به قدرت طرف مقابل و در هنگام ضعف، او را پای میز محاکمه بکشانی.
12. در اینجا نیز قرار بود پس از ترور سردار سلیمانی ایران پای میز مذاکره برگردد.
13. مطابق این تحلیل ایران باید ضربه بخورد و بدون دادن پاسخ در ضعف بازگردد.
14. اما این پلان چندان واقعی به نظر نمیرسید، ایران قاعدتاً نمیتوانست بعد از چنین فاجعهای ساکت محض باشد.
15. آنها این قسمت را نیز طراحی کرده بودند؛ اینکه ایران پاسخی ضعیف برای افکار عمومی داخلی و منطقه بدهد، تا چندان شرمگین نباشد!
16. ماجرای پرتاب موشکها به عین الاسد، ظاهراً به همین اندازه هم به مذاق آنان خوش نیامد؛ و قرار شد به صورت زیرکانهتر از تیر 67 سناریوی دیگری را برای شکست طراحی کنند و آن هم زدن هواپیمای مسافربری ایران توسط خود ایرانیان، و نه توسط ناو آمریکایی بود.
17. اما تمام این سیاستها همواره در طول سالهای گذشته از داخل توسط نیروهای غرب پیگیری شده است.
18. بهطور مثال در دوران دفاع مقدس، زمانی که پیروزی برای ایران نزدیک بود و به زعم آنان پیروزی ایران در برابر صدام میتوانست موازنه قدرت را بههم بزند، عملیاتهایی لو می رفت و در نهایت به شکست میانجامید. این وضعیت طوری شد که ایران در سالهای آخر پیروزیای کسب نکرد؛ و در نهایت کمی پیش از آتشبس، هواپیمای مسافربری ایران مورد اصابت موشک قرار گرفت!
19. سالها گذشت و در موضوع هستهای نیز ایران به دست برتر در مذاکرات رسید. دستاوردهای هستهای همراه شد با مشارکت گسترده در انتخابات 88 و بقای دولتی که آن را پیگیری میکرد. از همان جا ماجرای دیگری رقم خورد. 20. انقلاب رنگی و ایجاد آشوب و مبارزه مدنی (در مقابل مبارزه مسلحانه). چند ماه بعد این سیاست با ترور چند نفر از دانشمندان و مدیران صنعت هستهای پیش رفت؛ تا اینکه با همین گراهایی که از داخل داده شد به تحریم اقتصادی سال 1391 انجامید.
21. تحت این فضا و شکستطلبی وابستگان غرب در عرصه سیاست خارجی و داخلی، شرایط به نفع آنان برگشت تا در انتخابات 92 خود را تنها منجی ایران از طریق حل و فصل مسائل با طرف غربی معرفی کنند!
22. آنان پس از آمدن و برای رسیدن به نقطه برجام، در طول سالهای 1392 تا 1394 تمام تلاش خود را برای شکستطلبی به کار بردند؛ تا جایی که با دادن بیشترین امتیازها توافقی تحت برجام به نتیجه رسید.
23. شیوههای دور زدن تحریم توسط آنان لو رفت و مسائل بابک زنجانی و رضا ضراب و... بهوجود آمد.
24. شرایط کشور بحرانی القا شد: وضعیت آب، غذا، دارو و درمان. تا جایی که رییس شکستطلبان امروز به صراحت مدعی شد که ما حتی برای آب آشامیدنی هم به آنان نیاز داریم.
25. برجام به واسطه همین شکستطلبی ها به انجام رسید. شاید از نظر جریان مقاومت این مهم بود که مسأله هستهای را فعلا مسکوت بگذارد، تا علاوه بر باز شدن شرایط اقتصادی بهتر بتواند موفقیتهای نظامی، تسلیحاتی و بردهای منطقهای را گسترش دهد. درحالی که در همان دوره شکستطلبان به دنبال این بودند که برجامهای بعدی را تحمیل کنند. هنوز جوهر توافق برجام هستهای خشک نشده بود که توییت کردند «عصر موشک به پایان رسیده است»!
26. اما با آمدن ترامپ و رفتن حزب دمکرات دیگر نمی شد گفتگوها را ادامه داد. چون ترامپ تیم غربزده و وابسته ایرانی را هم به رسمیت نمیشناخت و در پی گرفتن بیشترین امیتاز از طریق فشار و زور علنی بود.
27. شکستطلبان و ترامپ تا زبان هم را بفهمند کمی زمان برد. اما امروز به نظر میرسد آنها زبان هم را فهمیدهاند.
آنها حتی واهمه دارند که به ترامپ در آستانه انتخابات کمک نکنند.
28. آنها خود را موظف می دارنند تا از طریق دادن امتیازهایی که او میخواهد قبل از انتخابات آمریکا به او کمک کنند تا او رأی بیاورد، تا پس از تثبیت چهار سالهاش زمینه برای بقای شکستطلبان فراهم شود.
29. مرگ سلطان قابوس در این معرکه از این جهت جای تأسف دارد که او آگاه به بسیاری از اسرار این سالها بود.
30. شکستطلبان هم مانند طرف غربی از ماجرای مشکوک هوایپمای مسافربری خشنودند و از این طریق ارتزاق میکنند.
31. نکته مهم این است که شکستطلبان امروز، همان شکستطلبان دیروزند. همانهایی که جام زهر را ساختند. البته بجز آن بخشی که امروز در قید حیات نیستند.
32. ماجرای اعلام خطای انسانی طرف ایرانی در سقوط هواپیمای مسافربری، ضمن اینکه بسیار افسوسبار و سنگین بود، اما میتواند سرمنشأ این امر خیر باشد که مدیران انقلابی بدانند مردم ایران دارای ظرفیت بالایی هستند، و حتی اخبار تلخ و ناگوار را هم می توانند درک و هضم کنند. آنها میان عاطفه و عقل خویش مرز قائلند. چه بسیار پروندههایی که بخاطر همین درک نادرست از جامعه مسکوت ماند و بدون آنکه به جامعه اطلاع رسانی شود، آنها را پای انقلاب نوشتند. امروز فرصت خوبی است که پرونده شکستطلبانی که در طول 40 سال گذشته زیستی خاص و غیرمتعارف داشتند به جامعه معرفی شوند. درک ایران امروز بسیار بالاست. ایرانیان قادرند حقایق سیاسی را مانند سیاستمدارانی کارآزموده بفهمند و در پی راهحل درست برآیند.