به گزارش نما،قهرمان داستان کوتاه ما، ترجیح داد اسمش را نگوید. میترسید و نگران بود. از دید او من، خود دردسر هستم. احتمالا هر غریبهای که سوالپیچش کند را مامور شهرداری میبیند! وانتیها معمولا برای خود کار میکنند. آنها خطر میکنند و بدون آنکه مجوز داشته باشند اواخر شب، کارتنهای خالی را از فروشگاهها و سوپرمارکتها تحویل میگیرند. کار چندان خطرناکی نیست؛ در بدترین حالت، بار آن شبشان، مصادره میشود که معمولا نمیشود!
پسرک با کمی صحبت، نرم میشود. وقتی آقا مختوم، صاحب سوپرمارکت، خودی بودن مرا تایید میکند خیال کمال ۱۵ ساله، به کل راحت میشود. با این حال هنوز هم دوست ندارد از او و گاریاش عکس بگیرم. برای اطمینان بیشتر چند بار تاکید میکند که بار را تحویل آقای فلانی میدهد. بیشتر کارتنجمعکنها برای پیمانکارانی کار میکنند که از شهرداری مجوز جمعآوری پسماند دریافت کردهاند. صنعت و اقتصاد پرسودی است و به هر کسی مجوز داده نمیشود. درست است که سود اصلی این کسب و کار، عاید پدرخواندههای صنعت بازیافت میشود اما کمال و همکاران پرشمارش هم از همین راه نان میخورند. از وضعیت کسب و کارش میپرسم. گرانیهای دو سال گذشته روی کسب و کار چرخیها (خودشان از این اصطلاح استفاده میکنند) هم تاثیر گذاشته است. میگوید: چند بار در روز، بار تحویل میدادیم، الان به زحمت به دو بار میرسد.
گرانی و کاهش قدرت خرید مردم خواهینخواهی، دخل روزانه آنها را کم کرده است. میانگین درآمد روزانهاش را نمیگوید ولی از حرفهایش پیداست که به یکسوم رسیده است. آنها حالا قوطی آلومینیومی نوشیدنیهایی مثل نوشابه را کیلویی ۲۰ هزار تومان میفروشند ولی انگار مردم به ندرت رانی و هایپ مینوشند!
کمال بیشتر از همه از کمتر شدن بار کارتن، دلخور است. صاحب سوپرمارکت هم حرف او را تایید میکند: قبلا کیلویی ۳۰۰ تومان بود، الان ۲ هزار. کم نبودند همکارانی که کارتن و شانه تخممرغ را مجانی به چرخیها میدادند اما حالا به نرخ روز میفروشند. خیلیها، قوطیها را هم جمع میکنند و میفروشند.
این کاسب در ادامه به بعد دیگری از داستان اشاره میکند: شانه خالی تخممرغ و کارتنهای کوچک یا زیربار مانده، به کار سوپرمارکتیها نمیآمد. خیلی از کارتنخوابها و معتادان با جمعآوری همینها روزگار میگذراندند. خوشمان بیاید یا نه، بدون درآمد ماندن آنها خطرناک است.
بیربط نمیگوید، گرانی و کاهش قدرت خرید و به دنبال آن کمتر شدن زباله، روی وضعیت کل جامعه تاثیر میگذارد. هر جور که حساب کنیم کارتنخواب و بیخانمانی که راه مشروعی برای درآمدزایی دارد، خطر کمتری به حال جامعه دارد.
صنایع بستهبندی که روزی چرخیها به برکت آن تامین میشود جز صنایعی بودند که بیشترین تاثیر را از موج بیسابقه گرانیهای دو سال اخیر پذیرفتند. نرخ کاغذ، کارتن، پلاستیک و ظروف فلزی ناگهان به ۵ برابر هم رسید. علتیابی این پدیده هم کار چندان سختی نیست. با کاهش ارزش پول ملی، صادرات مواد اولیه کارتن و ظرف و ظروف پلاستیکی و فلزی به اقتصادی سودآور تبدیل شد. دولتیها خیلی زود صادرات این اقلام را ممنوع کردند اما معنای ضمنی هر ممنوعیت صادراتی، پرورنقتر شدن قاچاق است. وقتی ارزش پول به یکسوم میرسد تولیدکننده وسوسه میشود که به جای تولید، ماده خام و اولیه یا محصول نهایی خود را صادر کند یا به واسطهها بفروشد تا در نهایت قاچاق شود. همین چند وقت قبل بود که سود نجومی حاصل از صادرات ماده اولیه آسفالت (وکیوم باتوم) به تیتر اصلی رسانهها تبدیل شد.
مقصد اصلی قاچاق کاغذ مخصول صنایع بستهبندی (آخال) هم ترکیه و آذربایجان است. کمبود ماده اولیه صنعت کارتن موجب کاهش تولید ۳۰ تا ۵۰ درصدی صنایع کارتنسازی شد. طبق آمار میزان تولید کاغذ بستهبندی در سال ۹۷ از ۸۵۰ هزار تن در سال به ۵۰۰ هزار تن کاهش یافت. به دنبال وقوع هر گرانی، یکی از دلایل یا بهانههایی که تولیدکنندگان و نمایندگان صنفی آنها به آن اشاره میکنند افزایش هزینههای بستهبندی است. صنایع بستهبندی همانند بخش حملونقل، نقطهآغاز و گلوگاه گرانی است و دولت با برنامهریزی منطقی برای این حوزه حساس میتواند تا حد زیادی مقدار تورم و آثار نامطلوب آن را به حداقل برساند.
منبع:گسترش نیوز