مصطفی پاک نهاد-کلمه ها موجودات زنده اند.حس دارند.شخصیت دارند.دوست ندارند هر جایی و پیش هر کلمه ای بنشینند.
کلمه ها در ذات شان مَنِشی زنانه دارند.باید هوای شان را داشت.مراقب شان بود.نازشان را کشید.
کلمه ها همسفر آدم هایند.همسفران ِ حساس ِ ناگزیر از همراهی.اما از یک جا به بعد جاده ها، منحصر به آدم ها می شوند.
از یک جا به بعد،سرزمین حیرت است.باید کلمه ها را زمین بگذاری.کلمه ها می شوند اسباب زحمت.نمی توانی حرف هایت را لای دندانه ها و توی دایره ها و زیر کشیده ها و وسط نقطه های کلمات جا بدهی. کلمه ها با آن دهان های بسته، باز نمی توانند آنطور که باید، معنای درون شان را بگویند. کلمه ها هر اندازه که پاکیزه باشند، می توانند به اتفاق هم قصه ای دروغ بسازند.
از یک جا به بعد فصل نگاه هاست.مرحله ی چشم ها!
چشم ها،دریچه ی روح اند؛دهان ِ بی دروغ! از یک جا به بعد باید با چشم ها حرف زد.باید از چشم ها شنید.
ارسالی مخاطب