کرونا این روزها به بحث داغ و روز دنیا تبدیل شده است. میتوان گفت تمامی رسانههای جهان هر روز درباره این ویروس خاص سخن میگویند. همزمان با مبارزه دولت و مردم چین برای شکست دادن آن، تحلیلهایی نیز در این باره بر صفحه رسانههای جهان نشسته است. بهخصوص که طی چند روز اخیر، کروناویروس از وحشت کشندگی، به تأثیرگذاری مستقیم بر اقتصاد چین و همچنین دیگر کشورهای جهان رسیده است.
اولین موضعی که در این باره مطرح شد، «جنگ بیولوژیک» امریکا علیه چین و اقتصاد روبه رشد آن بود. بهویژه که هالیوود پیشتر در سالهای گذشته فیلمهایی در این باره ساخته است. از این دست سوژهها در فیلمهای هالیوودی دیده میشود. هالیوود از بزرگترین رسانههای امریکایی است که جهان را آنگونه که دولتمردانش میخواهند به نمایش درمیآورد و همچنین به آمادهسازی ذهنی افکار عمومی میپردازد تا سیاستهای امریکا را در جهان پیاده کند. از طرفی دیگر برخی نیز اینگونه تحلیلها را «تئوری توطئه» مینامند و معتقد هستند که اگر چه طی دو دهه اخیر اقتصاد چین از مقام ششم دنیا به جایگاه دوم رسیده و اکنون اقتصاد و سیاست امریکا را تهدید میکند، اما نمیتوان بهراحتی به این نتیجه رسید که کروناویروس جنگ جدید امریکا در مقابل چین باشد. البته که قابل یادآوری است عمده رویکردها و اقدامات امریکا در جهان بر اساس سیاست توهم توطئه است. از جنگهای پیشدستانه تا «احتمال» حمله به امریکا از سوی کشورها و کسانی که مورد هدف امریکا قرار میگیرند و ترور میشوند.
هر چه هست چین تاکنون توانسته در برابر آن مقاومت و از افزایش تعداد کشتهها جلوگیری کند. اما اینکه تا چه اندازه چهره فرهنگی این کشور را مخدوش کرده، جای تأمل دارد. همزمان که اینکشور در حال عبور از آن است، جهان در حال مبتلا شدن است. اروپا از دروازه ایتالیا به این دام افتاده، امریکا نیز دچار آن شده است. آنچه برای ما مهم است ورود این ویروس به ایران است. در کنار تعداد قربانیان و جنگ رسانهای وحشتآفرین که علیه ایران در حال انجام است، نمیتوان از تأثیر تحریمها بر افزایش قدرت کرونا در ایران گذشت. قبل از هر چیز باید بر این مسئله تأکید کرد از آنجا که تحریمها بیش از سیاست، اجتماع و بیش از دولتمردان، مردم را هدف قرار میدهد، اقدامی ضدبشری است و جنگ تحریمی را میتوان نوعی اقدام علیه بشریت نامید؛ سلاحی که امریکا سالهاست از آن علیه بسیاری از کشورهای مخالف خود، به کار میبرد و مردمش را هدف قرار میدهد.
در ایران یکی از مهمترین مسائلی که طی ماههای اخیر مورد توجه قرار گرفته، بحث تحریم دارویی است. اگرچه مقامات امریکایی همواره تأکید میکنند که ایران تحت چنین تحریمی نیست، اما حتی اگر این گفته را بپذیریم، نمیتوان از این جمله که دیروز در یورونیوز منتشر شده، گذشت: «هرچند امریکا اعلام کرده که کالاهای بشردوستانه به ویژه دارو و تجهیزات پزشکی را از تحریمهای خود استثنا کرده، اما ایران به دلیل هراس بسیاری از بانکهای جهانی از تحریمهای ایالات متحده برای تأمین دارو با مشکل روبهرو است.» بنابراین همه چیز به تحریمبودن یا نبودن دارو نیست بلکه بحث هراس بانکها و شرکتها از تحریمهای امریکا علیه خود است؛ بنابراین یا دست به اقدام و ارسال دارو نمیزنند یا اینکه کمتر و محتاطتر وارد این عرصه میشوند. این موضوع چقدر میتواند بر مبارزه علیه کرونا در ایران تأثیر گذاشته و روند آن را آهسته کند؟ روز گذشته نیوزویک در این باره نوشت: «تحریمهای امریکا تلاشهای ایران برای مبارزه با ویروس کرونا را تحت تأثیر قرار داده و آن را پیچیده کرده است.» یا اینکه «تحریمهای ایالات متحده علاوه بر اینکه مانع توانایی ایران در نبرد با کرونا میشود، مانع دسترسی ایرانیان به اطلاعات مربوط به این بیماری و تکثیر آن هم شده است. ماده ۱۹ یک سازمان مستقر در لندن که از آزادی بیان و آزادی اطلاعات در سراسر جهان حمایت میکند، روز دو شنبه گفت ایرانیان به دلیل محدودیتهای اقتصادی تحمیل شده از سوی ایالات متحده از دسترسی به پایگاه داده ویروس کرونا «دانشگاه جان هاپکینز» باز ماندهاند. این دادهها جزو خدمات وبسایت آمازون است که به دلیل تحریمهای امریکا، اکثر خدمات خود را در ایران ممنوع کرده است.» روزنامه چینی ساوثچاینا مورنینگپست نیز نوشته که «تحریمها مشکلات ایران را برای مقابله با ویروس کرونا دوچندان کرده است.» آیا این موارد نمیتواند شواهد و اسنادی برای اثبات این موضوع باشد که امریکا با جنگهای غیرنظامی، مردم عادی را به کام مرگ میکشاند؟ آیا نهادی، سازمانی، انسانی هست که پاسخگوی این جنایت علیه بشریت، نه فقط در برابر ایران بلکه در برخی دیگر از کشورهای جهان هم باشد؟