محمدباقر اسداللهی - به گزارش نما ، در انتخابات دوم اسفند 98 در تهران جريان و جناح اصلاحطلب چهرهاي به عنوان سرفهرست خود براي مجلس يازدهم معرفي كردند كه چهره اي كاملاً شناخته شده بود.
داراي سوابق مبارزاتي قبل از انقلاب و همراهي با دفتر امام پس از پيروزي انقلاب و تجربه هاي چند دوره ي مجلس و معاونت رييس جمهور و مسئوليت هاي مختلف، همه او را كاملاً مي شناختند و مي شناسند.
انتخاب سياستمدارانهاي هم بود تحليلگران هم انتخاب او را قطعي ميدانستند زيرا به هر حال دولت در اختيار اصلاح طلبان اعتدالي است، شوراي شهر، در اختيار همشهري اين كرماني فعال است. شهرداري تهران هم بدست دوستان اصلاحطلب اوست.
خودش هم به فوت و فن نماينده شدن كاملاً آشناست. پشتوانه ي همه ي اصلاحطلبان از هر نوع را هم داشت؛ اما او در تهران فقط 69 هزار راي آورد.
برخي تحليلگران مي گويند اگر او نامزد و سر فهرست اصلاح طلبان نبود شخصاً بسيار بيش از اين راي مي آورد. پس اين راي، راي مفهوم دار پيام داري است.
اقاي تاجيك كه تحليلگري توانا در جناح اصلاحات است.
در 1/10/98 در روزنامه شرق اصلاحطلب، در مقالهاي به عنوان هاراگيري سياسي نوشت:
«در نگاه من اصلاح طلبي و به تعبيري اصلاحطلبان واقعا موجود، دير زماني است از اصل خويش جدا افتاده اند و
به گونه اي كه جز صورتكي از بازي سياست_قدرت، چيزي از آن نمانده است. معتقدم اصلاحات به تعطيلات تاريخي. نياز دارد به باور من جريان اصلاحطلبي، به شدت نياز بازگشت به خويشتن خويش است»
ادامه را در بخش دوم مي خوانيد .