دنیای غرب (آمریکا و اروپا) در برابر کرونا از چاره اندیشی در اداره امور کشوری ناتوان ماندند.
بحران همهجانبه در اثر نشان کرونا به خوبی داد که غرب دچار پوسیدگی شده و این بنای فرسوده در حال فروریختن است.
هشدار متفکران آمریکایی مانند کیسینجر، فرید زکریا و امثال آنها همه از نگرانی آنها در ادامه بحران های سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی پسا کرونا حکایت دارد.
عجز آمریکا و سعودی در مهار قیمت جهانی نفت حتی با کاهش ۸ میلیون بشکه در روز ضعف آمریکا را در تامین منافع خود در بازار جهانی نفت نشان داد.
عدم توانایی مردان قدرت حکومتی آمریکا در حفظ ظاهر و چالش شدید ترامپ و خانم پلوسی و موقعیت سندرز در سایه شعار های مغایر با نظام حاکم آمریکا و حکومت آن، در بین مردم آمریکا (ولو او کنار رفت) اثبات می کند حکومتی که نمی تواند در درون سازمان خود را مدیریت کند قادر به استمرار سلطه خود بر جهان سیاسی نخواهد بود.
بنابراین باید گفت بحران آمریکا و غرب جدی است و ادامه دارد اما باید دانست فیلی که در حال جان دادن است نمیتواند از جا برخیزد ولی دست و پای او به هر جا بخورد آسیب آور است باید به او نزدیک نشد تا از توان برود.
شناخت این واقعیت و تحلیل صحیح پایان فروپاشی امپراطوری یافته آمریکا و غرب استعماری راه را برای سیاستگذاری صحیح آینده و استفاده از فرصت باز می کند برخلاف آنها که هنوز تصور دارند باید با آمریکا نزدیک شد و به آنها امتیاز داد.