به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله عبدالله جوادی آملی در دیدار با جمعی از اعضای هیئت علمی و مسئولان دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع اسلامی شدن دانشگاه از طریق اسلامی شدن دانش پرداخت و بیان کرد: دانشجویان این کشور امانتهای فکری این مملکتاند.
این مرجع تقلید با بیان این مطلب که یکی از بهترین راههای تحقیق، تقریر صورت مسئله است اذعان داشت: اگر کسی موضوع را خوب بررسی کند، محمول را بررسی کند، ربط موضوع و محمول را بررسی کند، آنگاه از چند جهت میتواند برهان اقامه کند .
وی در ادامه با تمایز قائل شدن بین اسلامی کردن دانشگاه و دانشجوی مسلمان پروراندن بیان کرد: مسئله اسلامی کردن دانشگاه یک صورت مسئله است، معنای اسلامی کردن دانشگاه این نیست که دخترها از پسرها جدا بشوند، نماز اول وقت داشته باشیم، نمازخانه داشته باشیم، دعای کمیل شب جمعه داشته باشیم، دعای توسل شب چهارشنبه داشته باشیم، اینها مسلمان تربیت کردن است همه ما مسلمانیم این کارها را باید بکنیم اینها کار دانشگاه نیست اما اگر دانشگاه این کارها را بکند موفقتر است ولی معنای اسلامی شدن دانشگاه این نیست.
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: اسلامی شدن دانشگاه غیر از پرورش دانشجوی مسلمان است.
وی متذکر شد: چهار موضوع باید کاملاً از حریم این بحث بیرون برود، هر علمی که برای اداره کشور ضروری است تحصیلش واجب است چون این علم جزء واجبات نظامی است آدم فرا میگیرد میشود اسلامی این نیست! هر استادی برای رضای خدا باید درس بگوید این یک عمل دینی است نه علم دینی، هر دانشجویی باید برای رضای خدا درس بخواند نه برای مدرک این یک عملِ دینی است نه علمِ دینی، کاربرد و خروجی علوم باید در نفع جامعه باشد نه به زیان جامعه این کار خوب است و واجب است و دینی است ولی یک عمل دینی است نه علم دینی.
وقتی دانشگاه اسلامی میشود که دانش اسلامی شود
وی در ادامه افزود: وقتی دانشگاه اسلامی میشود که دانش اسلامی شود و باید دانش ثابت شود که اسلامی است؟ که این را باید از فلسفه سؤال کرد.
آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که فلسفه وقتی وارد صحنهٴ علمی میشود اول سکولار است بیان کرد: سکولار یعنی بیتفاوت نه نفی دین، یک فیلسوف وقتی که میخواهد وارد بحث بشود و بحث کند که آیا جهان خود ساخته است یا مبدیی دارد این آزادانه بحث میشود اول عاری از هر دو تفکّر است نه الهی است نه الحادی مبادی بدیهی دارد.
وی ادامه داد: اجتماع نقیضین دارد، اصل تضاد دارد، اصل تناقض دارد، اصل دور دارد، اصل تسلسل دارد، اصل علیّت دارد که با این ابزار وارد بحث میشود اگر کجراهه رفت و الحادی شد آن وقت تمام علوم زیرمجموعه خودش را الحادی میکند فیزیک میشود الحادی، زمینشناسی میشود الحادی، طب میشود الحادی، داروسازی میشود الحادی، برای اینکه وقتی خدایی نیست و آغاز و انجامی نیست و قیامتی نیست الحادِ محض است همه میشود الحادی آن وقت آنچه در خارج است به نام طبیعت است ماورای طبیعت هم فسون و فسانه است طبیعت هم رهاست و هیچ متولّی ندارد لذا به شانس اکتفا میکنند و میگویند شانس آوردیم یا شانس نیاوردیم چون مبدأ فاعلی را نتوانست ثابت بکند.
مفسر قرآن کریم اذعان داشت: ولی اگر فلسفه کجراهه نرفت و به لطف الهی به راه صحیح رفت اوّلین خدمتی که میکند به خودش خدمت میکند و فلسفه الهی می شود و بعد همه زیرمجموعه خودش را میکند دینی، برای اینکه ثابت میکند این نظمی که در عالم هست ناظمی دارد حکیمی دارد آفریدگاری دارد که این را اداره کرده و آفریده است و آن خدایی که عالَم را آفرید این صحنه میشود فعل خدا، میشود خلقت، ما دیگر چیزی به نام طبیعت نداریم ممکن است کسی بگوید ما علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی داریم ولی وقتی میگوید طبیعی یعنی خلقتشناسی، چیزی در جهان به نام خلقت وجود دارد که حکیم مدبّری آن را آفریده، چنین کسی هم آفریدگار است هم پروردگار.
این مرجع تقلید ادامه داد: بنابراین علم دینی این شناسه خود را از معلوم میگیرد مستحضرید که علم ارزش خود را از معلوم میگیرد و روش خود را از معلوم میگیرد و شناسه خود را از معلوم میگیرد و همچنین ارزش خود را از معلوم میگیرد، حال آیا این علم دینی است یا غیر دینی نیست معلوم ما باید چه باشد جواب را باید از معلوم بگیریم معلومِ ما فعل خداست زیرا فعل خدا را تفسیر میکنیم چون فعل خدا را تفسیر میکنیم یقیناً دینی است.
وی با اشاره به این نکته که سرّ اینکه مرحوم آقای قاضی و امثال قاضی توانستند علامه طباطبایی و این بزرگان را تربیت کنند این بود که اینان بندگیشان در زندگی مندرج بود ادامه داد: این آقایانی که با اصول آشنا هستند و شما هم آشنایید میدانید که عقل، حجّت الهی است و هیچ فرقی عقل و نقل ندارند اگر خبر زراره است روایت زراره است حجّت شرعی است اگر برهان عقلی است چه از راه تجربه، چه نیمهتجربی، چه تجرید کلامی، چه تجرید فلسفی، چه تجرید عرفان نظری همه اینها اگر برهانی شد حجّت شرعی می شود، حجّت شرعی یعنی عمل برابر آن واجب است و هیچ فرقی ندارد که این را زراره از امام نقل بکند یا کسی با تجربه بفهمد به شرطی که قیاس و خیال و گمان و وهم نباشد که منطق میخواهد ثابت کند که چه چیزی علم است و چه چیزی خیالِ علمی اگر علم بود و باور بود و حقیقت بود این میشود حجّت شرعی آن وقت مبادا کسی خیال کند که عقل در برابر وحی است، عقل در برابر نقل است نه در برابر وحی، عقل در برابر دین نیست، عقل در برابر نقل است ما دین را از دو راه میفهمیم یا میگوییم فلان راوی از امام چنین نقل کرد که این میشود نقل یا خودمان با کشف، تجربه یا تجرید به این مطلب رسیدیم عقل و نقل زیرمجموعه وحیاند و عقل در برابر وحی نیست، عقل در برابر شرع نیست و این تعبیر هم نارساست که این مطلب عقلی است یا شرعی باید بگوییم عقلی است یا نقلی و اگر عقلی شد عمل به آن واجب است.
آیت الله جوادی آملی عقل را در برابر نقل دانست و بیان کرد:عقل در برابر وحی نیست بلکه عقل در برابر نقل است یعنی آن وحی الهی که به وسیله انبیا آمده ما از دو راه میتوانیم بفهمیم که خدا به پیغمبر چه فرمود یا از راه عقل میفهمیم یا از راه نقل میفهمیم بنابراین چه از راه عقل بفهمیم که دانشگاه اساسش این است چه از راه نقل بفهمیم که حوزههای اساسش این است هر دو میشود شرعی، هر دو میشود دینی و هر دو میشود امانت الهی دیگر نمیگوییم ما خودمان فهمیدیم برای خود ماست اگر ما برای خودمان بود برابر آن میتوانستیم مختار باشیم عمل بکنیم یا عمل نکنیم در حالی که واجب است به آن عمل بکنیم اگر علم شد انسان واجب است که برابر علم عمل بکند.