بحران سوريه پس از گذشت 20 ماه فروکش کرده است. اما در تبيين چرايي اين بحران، نحوه برخورد جمهوري اسلامي با اين موضوع و در نهايت نتايج حاصله چه در سطوح نخبگي جهان اسلام و چه در ميان عامه مسلمانان هنوز " گره هاي ذهني" وجود دارد که به علت کم کاري رسانه ها، روشنفکران و علماي جهان اسلام، صاحبان تريبون و حتي استفاده نکردن از فرصت هاي ذي قيمتي نظير حج برخي ابهامات تا کنون برطرف نشده است. رهبر معظم انقلاب ديروز در ديدار دستاندركاران حج از ناآرامي ها در سوريه بهعنوان يک نمونه از اين گره هاي ذهني ياد كردند و با بيان اينكه منطق جمهوري اسلامي در قضيه سوريه كاملا روشن است، افزودند: "واقعيت مسئله سوريه اين است كه جبهه استكبار قصد دارد حلقه وصل زنجيره مقاومت در منطقه را كه در همسايگي رژيم غاصب صهيونيستي قرار دارد، نابود كند."حضرت آيت الله خامنه اي، راه حل بحران سوريه را جلوگيري از تزريق سلاح به داخل اين كشور خواندند و تصريح كردند: "چنانچه در هر كشوري، مخالفان از خارج آن كشور به سلاح مجهز شوند، بهطور طبيعي، نظام حاكم نيز با آنها برخورد خواهد كرد."
واکاوي واقعيت ها در سوريه کمک فراواني به گشايش هاي ذهني در بين نخبگان و توده ها در جهان اسلام مي کند. آمريکايي ها پس از ورود نظامي به منطقه خاورميانه در سال 2001 به بهانه مقابله با القاعده در افغانستان و عراق با يک شمشير دو لب آشنا شدند که بسيار برنده بود. اين شمشير دو لب چيزي نبود جز جريان سلفي و تکفيري در منطقه که به ظاهر و به ادعاي آمريکايي ها مسبب اصلي حادثه 11 سپتامبر بودند. اما آمريکايي ها در عين حال دريافتند که از اين شمشير دو لب مي توان استفاده هاي ابزاري ديگري را نيز صورت داد. يکي از مهمترين بهره برداري هاي سياسي از اين شمشير،
دامن زدن به اختلافات شيعه و سني با هدف نهايي تضعيف خط مقاومت در برابر طرح خاورميانه جديد بود. در گزارشي كه جرج تنت رئيس سابق سازمان سيا در 24 فوريه2004 به كميسيون اطلاعات سنا ارائه كرد، نكات جالبي به چشم ميخورد:
1- حمله آمريكا به افغانستان و بيرون كردن طالبان از آن كشور و به دنبال آن پراكنده شدن سازمان القاعده موجب شده است كه گروه هاي بيشماري به شكل مستقل و خودكفا در ساير نقاط جهان و بخصوص در كشورهاي اسلامي با رهبري معنوي القاعده به وجود آيند.
2- تشكلهاي تازه تاسيس با انگيزه هاي بسيار قوي و به شكل بسيار انتقام جويانه به ميدان آمده اند و عراق زمينه مناسبي را براي آنها بعد از حمله آمريكا فراهم آورده است.
3- وارد ساختن ضربه به رهبري القاعده و مخصوصا بن لادن موجب شده رهبريهاي جديد در راس تشكلهاي پراكنده به وجود آيد.
و..
در واقع آمريکايي ها با موج سواري بر تحولات اخير در منطقه تصميم گرفتند که با اين شمشير حلقه وصل زنجيره مقاومت يعني سوريه را نابود کنند و ارتباط اين زنجيره را از هم بگسلند. زنجيره اي که حلقه بزرگتر و مقتدر آن جمهوري اسلامي و حلقه ديگر آن حزب الله لبنان بود. زنجيره اي که مانند يک بافت معنوي روح مقاومت را در بسياري از کشورهاي منطقه خاورميانه دميده است. اگر آنها مي توانستند حلقه وسط را با توجه پتانسيل هاي موجود در جريان سلفي و تکفيري در اختلاف افکني بين مسلمانان قطع کنند در واقع توانسته بودند بين حلقه اصلي که جمهوري اسلامي بود و حلقه سوم و چهارم که به ترتيب حزب الله لبنان و حماس در فلسطين هستند انفکاکي به وجود بياورند. قطع اين زنجيره هم به لحاظ معنوي و هم به لحاظ ژئوپليتيک موفقيت بزرگي براي جبهه استکبار به حساب مي آمد.
چرا که از اين طريق حتي ارتباط جغرافيايي خط مقاومت با هم ديگر قطع مي شد. اگر امروز پهپادهاي حزب الله بر فراز تل آويو، حيفا، اشدود و ... مشغول تصوير برداري و جمع آوري اطلاعات هستند تجهيزات و قطعات اين هواپيماهاي بدون سرنشين که عمدتا ايراني است از طريق حلقه واسط که همان سوريه است به لبنان انتقال يافته است. قطع اين زنجيره يعني حتي انفکاک جغرافيايي بين دو حلقه اصلي مقاومت که ايران و حزب الله هستند و در نهايت تضعيف حزب الله لبنان و توسعه مرزهاي رژيم صهيونيستي به لحاظ امنيتي و اطلاعاتي تا آستانه مرزهاي جمهوري اسلامي.
از اين رو همه جبهه کفر همه توان خود را بسيج کرد تا بشار اسد را به زانو درآورد. هزاران قبضه سلاح هاي پيشرفته صهيونيستي و ميليون ها دلار پول کشورهايي نظير عربستان و ترکيه به همراه تشجيع تمايلات و گرايشهاي سلفي و تکفيري سبب شود، جبهه مخالفان بيش از يک سال سوريه را به آشوب بکشد. آنها تصور مي کردند با توجه به اقليت ناصبي که در سوريه وجود دارد که هنوز پس از گذشت سالها به ساب اميرالمومنين(عليه السلام) و ساير ائمه اطهار(عليهم السلام) در منابر به سبک دوران معاويه ابن ابي سفيان
مي پردازند و همچنين مشتي مزدور سلفي که از کشورهايي نظير اتيوپي، سودان، ليبي، افغانستان، عراق، عربستان و ... با 2 تا 3 هزار دلار استخدام شده اند مي توانند خط اصيل مقاومت را منزوي کنند. برخي از اين افراد با اين انگيزه به ميدان نبرد در سوريه آمده بودند که اگر 4 شيعه يا علوي را سرببرند مستقيم به بهشت مي روند! همين انگيزه شيطاني سبب مي شد که مثلا کودک سه ساله اي را به جرم شيعه بودن به دار بياويزند. در چند ماه گذشته افراطيون سلفي همگام با تک تيراندازان آمريکايي شرکت "بلاک واتر" در سوريه دست به جنايات فجيعي زدند و درصدد بودند چهره دولت سوريه را نزد مردم مشوه جلوه دهند. تکفير و ترور مسلمانان به بهانه اختلافات مذهبي صورت مي گيرد اين در حالي است که بسياري از افرادي که به ضرب گلوله سلفي ها کشته مي شدند نه شيعه بودند و نه علوي. پرسش اينجاست که اين سلفي ها که عمدتا بقاياي القاعده و دست ساز آمريکا هستند مدتي در افغانستان و لختي در عراق و سپس ليبي و مصر و امروز در سوريه بيتوته کرده اند چرا مسائل جهان اسلام را به منافع آمريکا و غرب گره زده اند. مقامات آمريکايي چندي پيش به صراحت اعتراف کردند عجيب است پس از گذشت 10 سال آمريکا و القاعده در يک جبهه ايستاده و بر عليه خط مقاومت مي جنگند. نکته ديگر اينکه حوادث سوريه برخلاف اتفاقاتي که در مصر و تونس رخ داد يک انقلاب تمام عيار (Revolution) با تمام لوازم و مقدمات آن نظير بسيج عمومي توده ها، ايدئولوژي مشخص و رهبري نبود بلکه بيشتر حوادث سوريه شبيه يک جنگ داخلي (Civil War) با خواسته هايي نظير تجزيه ارضي، خودمختاري و استقلال بود که در اين بين چاشني تحريک بيگانگان که به دنبال مطامع و منافع خود در تجزيه سوريه هستند دخيل است. نبردهايي که در شهرهاي حلب، درعا، حمص و حماه در جريان بود خيلي شبيه غائله هاي اول انقلاب نظير تحرکات دشمن و ضد انقلاب در کردستان، بلوچستان، خلق عرب در خوزستان و غائله ترکمن صحراست که به دنبال تجزيه ارضي و خودمختاري در اوايل انقلاب اسلامي ايران بودند. رهبر معظم انقلاب در همين خصوص فرمودند: "اگر مخالفان در سوريه دست از سلاح بردارند امکان مطالبه از دولت سوريه براي شنيدن نظرات مخالفان و اجازه دادن به آنها براي بيان مواضعشان وجود خواهد داشت."
اما جبهه کفر غافل از اين بود که از دل اين نزاع مولود مبارکي در حال خلق است که منجر به تقويت و استحکام بيش از پيش زنجيره مقاومت در منطقه مي شود. امروز در سوريه به واسطه ابتکار جيش الشعبي يک
"حزب الله جديد" شکل گرفته است که قادر است در قد و قامت حزب الله لبنان
قدرت نمايي کند. صد ها هزار سوري طي چند ماه گذشته هسته هاي اصلي حزب الله سوريه را تشکيل داده اند و جالب اينجاست که بخش قابل توجهي از اين افراد در واکنش به جنايات جريانات وهابي و تکفيري به مذهب
تشيع اثني عشري گرايش يافته اند. حزب الله و رويکردهاي حزب الله در سوريه هيبت يک گفتمان را به خود گرفته است و عنقريب است يک اتحاد استراتژيک بين حزب الله هاي منطقه شکل بگيرد. در واقع سوريه امروز به دروازه جهاني شدن اسلام و خط مقدم مقابله با استکبار جهاني تبديل شده است.
واقعيت اين است که خاورميانه جديد با مهندسي جمهوري اسلامي در حال شکل گيري است. به زودي در سايه همگرايي حزب الله در کشورهاي سوريه، لبنان، ايران و برخي کشورهاي عربي معادلات قدرت در منطقه خاورميانهشکل و هندسه جديدي به خود مي گيرد.در شرايطي که امواج بيداري اسلامي از سواحل مديترانه تا کشورهاي حاشيه خليج فارس را در نورديده است ضرورت به دست گرفتن ابتکار عمل در مسير «ديپلماسي وحدت اسلامي» بيش از گذشته احساس مي شود. به خصوص که دشمنان جهان اسلام مي خواهند با تفرقه افکني بين مسلمانان معادله "جهاد و مقاومت" را تبديل به طرح "تكفير و ترور فرزندان اسلام" نمايند. مصاديق تفرقه افکني دشمنان جهان اسلام به منظور مقابله با جريان بيداري اسلامي يکي پس از ديگري پديدار مي شوند و غفلت مسلمانان در کشورهاي مختلف جولان را براي روبهان استکبار باز گذاشته است.