«كافه پیپ» رمان تخیلی نیست

«كافه پیپ» تازه‌ترین اثر محمدقائم خانی است كه یكی از ویژگی‌های این اثر آن است كه نویسنده موضوع كتاب را زندگی كرده و شخصیت‌های داستان را در فضای رئال و خارج از خیالِ داستان درك كرده است.

به گزارش نما، «کافه پیپ» تازه‌ترین اثر محمدقائم خانی به تازگی توسط نشر معارف منتشر شده است. خانی که در آثار سابقش ثابت کرده است که دغدغه دین، معرفت شناسی، جامعه شناسی و ادبیات دارد در این رمان نیز همچون اثر قبلی خود به سراغ دانشجویان رفته است. البته اثر قبلی وی «جنبش ناراضیان» ادبی نبوده بلکه در آن صرفا جامعه شناسیِ قشری خاص از دانشجویان را دست‌مایه کار کرده بوده، اما در اینجا جامعه و مخصوصا جامعه دانشجویی را در قالبی ادبی از نوع رمان موضوع خود قرار داده و البته با درونمایه‌ای معرفتی و دینی.

یکی از ویژگی‌های این اثر این است که نویسنده موضوع کتاب را زندگی کرده و شخصیت‌های داستان را در فضای رئال و خارج از خیالِ داستان درک کرده است. از این موضوع نباید گذشت که کافه این رمان و اهالی آن در این داستان ما به ازای خارجی دارند.

نویسنده در واقع حقیقت جامعه دانشجویی را بازنمایی کرده است، البته از منظر خودش. این تجربه زیستی که به آن اشاره کردیم به فضاسازی خوب رمان کمک کرده است. شخصیت‌پردازی در «کافه پیپ» همانطور شکل گرفته که از یک اثر دانشجویی و نخبه پسند مورد انتظار است. و دانشجو به راحتی می‌تواند همزادپنداری کند و خود را جای شخصیت‌هایش بگذارد. مخصوصا دانشجویانی که مسأله دین و ایمان مورد دغدغه‌شان است.

دانشجو و مسأله ایمان و دین تمام داستان را تشکیل می‌دهد. داستان از آنجا آغاز می‌شود که نویسنده‌ای درگیر پروژه‌ای محرمانه با موضوع «سنجش سکولاریزم در میان نخبگان» می‌شود. او پس از ۱۱ سال قرار است آن را تبدیل به داستان کند. این ۱۱ سال خیلی دور است. زمانی است که دیگر تاکسی با راننده در تهران پیدا نمی‌شود. همه تاکسی‌ها از شرکتی خارجی خریداری شده که تاکسی‌های بدون راننده تولید و راه‌اندازی می‌کند.

اشتباه نکنید «کافه پیپ» رمان تخیلی نیست. تنها نشانه‌ای که از آن سال‌های آینده دور داریم همین است و بقیه داستان در زمان حال می‌گذرد. با مختصات دنیایِ مبارزه‌ سرسختانه تجدد در مقابل سنت.

نویسنده در قالب شخصیت‌های مختلف، راوی داستان می‌شود. در شروع داستان با روایت‌گری یک روح و سپس خود نویسنده، با حال و هوای پیچیده و خاص فرم داستان آشنا می‌شویم. این کتاب را روایتی خطی و داستانی عامه پسند و یا حتی روایت کلاسیک نمی‌توان دانست. روایت پست مدرن کتاب «کافه پیپ» باب دل مخاطبین خاص این نوع روایت است.

در این کتاب راوی و زاویه دید، تشخص اشخاص داستانی را رقم می‌زنند. شیوه غیرخطی و تغییر چند باره راوی در کنار ساختار پیچیده این رمان باعث تمرکززدایی و تجربه ذهنی جدید مخاطب شده است. همین موضوع مخاطب را به فکر و کشف جدید وا می‌دارد.

نکته قابل توجه در این اثر این است که خلق فرم مدرن یا پست مدرن با درونمایه ارزشی اتفاقی تازه است و قابل توجه.

نویسنده با توجه به فرم پست مدرن و پلی فونی مورد نظر باختین توانسته محتوا را در قابل خودش بریزد و به اصطلاح فرم و محتوا را در اندازه و قالب خودشان دربیاورد و نمونه خوب و قابل تحسین این نوع ادبیات باشد. همچنین هارمونی بین این روایت‌ها اثری واحد را خلق می‌کند که لذت کشف آن محتوای واحد را به مخاطب ارزانی می‌دارد.

در هر فصل «کافه پیپ»، یک شخصیت راوی می‌شود یا مورد روایت قرار می‌گیرد که مساله‌ای با ایمان و دین دارد. افشین را می‌بینیم که خدا را با کی‌یرکی‌گارد به دست آورده، زهرا ایمانش را از منجی گرفته است، سعید به هیچ خدایی اعتقاد ندارد. در واقع تصادف خالق همه چیز است. هموست که خدا را از او می‌گیرد و در نهایت عشقش را.

نویسنده یا سپیده نیز هر کدام یک راوی جداگانه هستند. این دو که خود درگیر این پروژه هستند، در مواجهه با آقای کشفی استاد دانشگاهی که پروژه را می‌گرداند در تعریف ایمان دچار مشکل هستند. کشفی ایمان را خط‌کشی شده و دارای سنجش می‌داند اما نویسنده و یا حتی سپیده اعتقادی به آن ندارد.

همین مسأله باعث می‌شود به دور از شعارزدگی و در قالب رمانی خواندنی مسأله ایمان و دین به درستی طرح شود. در نهایت آیا ایمان عرفی ایمان حقیقی است یا ایمان عقلی، مخاطب باید تا آخر، داستان را بخواند به فکر فرو رود و کشف کند.

خانی ایمان و سکولاریزم را در راستای فردگرایی تفسیر می‌کند و آن را در فرم داستان به خوبی اجرا می‌کند. محتوای فردگرایانه جامعه سکولاریزه شده در فرم چند روایی رمان بروز می‌کند. شخصیت‌های داستان در هر فصل تشخص دارند و این تشخص غیر تشخص داستانی بلکه تشخص به معنای فردیت است.

این شخصیت‌ها در ظاهر هیچ ارتباطی با فصل قبل و بعد ندارند. در بعضی موارد می‌بینیم که شخصیتی فرعی در یکی از داستان‌ها در داستانی دیگر شخصیتی اصلی و یا خود راوی می‌شود. ولی ظاهرا هیچ رابطه‌ای بین آن دو داستان دیده نمی‌شود. آنچه که در این شخصیت‌ها به خوبی بروز می‌کند فردیت آن‌هاست. نویسنده توانسته علاوه بر تشخص هر شخصیت، فردیت، تنهایی و انزوای انسان امروزی را در فرم هم نشان دهد.

در رمان کافه پیپ که محل ظهور و تبلور روحیه ایرانی اسلامی است که بنا بر قانون «خدا با جماعت است» می‌بینیم که شخصیت‌های جدا جدای داستان در یک کنش ناخودآگاه دوباره پیوندی فطری می‌خورند. اساس خانواده در بهترین شکل حفظ می‌شود و افراد خانواده دوباره دورهم جمع می‌شوند و از فردیت به در می‌آیند.

خانی با این کار در پایانبندی داستان نشان می‌دهد که سکولاریزه شدن، هر چند تهدید جامعه امروزی ماست منتها بنا به دلایل اعتقادی و اجتماعی در جامعه ما محقق نمی‌شود و روحیه جمعی نهایتا بر آنان حاکم است. از این رو این اثر تنها اثر حاضر در عرصه ادبیات داستانی با این مضمون است. در مقابل انبوه آثار روشنفکری که چیز دیگری را به مخاطب القا می‌کنند. آنچه که می‌بینم، تمایز درست و صحیحی است از جامعه ادبیات روشنفکر که تمام تلاششان حذف این روحیه ایرانی – اسلامی است و دیکته کردن روحیه سیاه و کثیف غربی به مخاطبین ایرانی.

در پایان به این نکته باید اشاره کرد تمام عناصر داستان در خدمت کلیت داستان است. فضا، شخصیت، توصیف‌ها و ... موئلف با هوشمندی توانسته آنها را به خدمت بگیرد تا پیامی که در نظر دارد به بهترین شکل به مخاطب برساند. این کتاب از جهات متعدد قابلیت مطالعه و تعمق دارد.
منبع: فارس

۱۳۹۹/۲/۲۹

اخبار مرتبط