به گزارش نما، آیا رویکرد ایران تغییر کرده است؟ آیا ایران به جنگ مستقیم با تحریمهای آمریکا رفته است؟ واکنش آمریکا نسبت به رویکرد جدید ایران در این حوزه چیست؟ این پرسشها و سؤالاتی ازایندست، یکهفتهای است که در میان تحلیلگران مطرحشده و پاسخهای متفاوتی برای آن عرضه میشود.
نگاهی به تحریمهای آمریکا طی چهار دهه گذشته نشان میدهد همهچیز به بلوغ کامل رسیده است؛ چه ایران و چه کشورهای دیگر برای کاهش اثرات تحریم طی سالهای گذشته، دور زدن تحریمها را در دستور کار قرار دادند اما با تغییر مناسبات جهانی و بینالمللی از یکسو و هوشمندانهتر شدن تحریمها از سوی دیگر، شرایط مقابله با این پدیده سختتر شده است.
سیاست تحریم برای آمریکاییها یکی از نقاط عطف سیاست خارجی این کشور در تأمین منافع امنیتی و اقتصادی تبدیل شده است و این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران همسو با تغییرات مکانیسمهای تحریمی، به موضعی رسیده است که میتوان به آن «مقاومت فعال» گفت. تا چند سال گذشته رویکرد کشور بر آن بود که جهانیان و حتی متحدانش را برای تبعیت نکردن از تحریمها متقاعد کند که میتوان گفت یک رویکرد منفعلانه بود تا فعال. چانهزنی با کشورهای جهان از طریق سفرهای دیپلماتیک و بازی توئیتری ازجمله ابزارهایی بود که مورداستفاده قرار میگرفت ولی امروز سیاست جمهوری اسلامی ایران به سمت ائتلافسازی میان تحریم شدگان علیه تحریم شوندهها تغییریافته است.
در رویکرد جدیدی که به کار گرفتهشده، ایران مانند گذشته در گوشهای نمینشیند تا شرایط برایش مهیا شود بلکه با ورد مستقیم به زمینی که شکست آمریکا در تحریمها را در پی دارد، به سمت تأمین منافع خود حرکت میکند. در اولین مرحله، ونزوئلا بگزیده شد،استراتژی آمریکاییها درباره این کشور روی ناتوان ساختن دولت در ارائه خدمات عمومی متمرکزشده است تا با ایجاد اخلالهای بزرگ، خشم مردم ونزوئلا را منفجر کنند.
چنین اقدامی پیشتر در دوران هوگو چاوز رخ داد؛ جان پرکینه در کتاب خاطرات یک جنایتکار اقتصادی مینویسد آمریکا از طریق صندوق بینالمللی پول، دولت این کشور را تهییج کردند تا قیمت سوخت را افزایش بدهند، تکنوکرات های ونزوئلا توانستند رضایت چاوز را دریافت کنند. پس از آزادسازی قیمت بنزین، آشوب سراسر ونزوئلا را در برگرفت، دهها نفر کشته شدند و چاوز در آستانه سقوط قرار گرفت. صندوق بینالمللی پول هم وی را تحریک میکرد مقاومت کند اما رئیسجمهور، دستور قبلی خود را لغو کرد تا این برنامه آمریکا به شکست بیانجامد.
این بار هم آمریکا با زیرکی روی بنزین دست گذاشته است؛ ترامپ اجازه نمیدهد بنزینی که در پالایشگاه شرکت نفت ونزوئلا در آمریکا تولید میشود به این کشور انتقال یابد، شرکتهای آمریکایی و غربی که خدمات فنی به پالایشگاههای ونزوئلا ارائه میدهند این کشور را ترک کردند و میزان تولید بنزین این کشور بشدت بحرانی است بهطوریکه امروزه گرانترین بنزین دنیا در ونزوئلا عرضه میشود؛ کشوری که ارزانترین بنزین جهان را عرضه میکرد.
بنزین یک مؤلفه امنیتی در کشورهاست بهویژه کشورهای نفتی و تا زمانی که مشکلی برای تأمین آن وجود نداشته باشد، فروپاشی دولتها بسیار سخت است؛ به همین دلیل است که آمریکا در سال 88 صادرات بنزین به ایران را تحریم کرد به این امید که بتواند شورشهای اجتماعی در ایران را کلید بزند. حالا ایران در این شرایط به کمک کاراکاس رفته است. تهران، در میانمدت به سمت فعالسازی پالایشگاههای این کشور از طریق ارائه خدمات مهندسی و فرآیندی رفته است و در کوتاهمدت عرضه بنزین را در دستور کار قرار داده است.
گرچه حفظ دولت ونزوئلا یکی از اهداف ایران به شمار میرود اما انگیزه اصلی، آن است که تابوی «شکستناپذیری تحریمهای ایالاتمتحده» شکسته شود؛ هدفی که توسط تحلیلگران جهان بهدرستی تشخیص داده و به یک موفقیت بزرگ برای کشورمان تبدیل شد. چنین استراتژی موقعیت ترامپ را متزلزل کرده است زیرا تحریمهای وی علیه ایران، ونزوئلا، روسیه و حتی کره شمالی به چالش کشیده شده است و این همان موضوعی است ریچارد نفیو در کتاب خود به آن اشاره میکند.
باید پذیرفت جمهوری اسلامی ایران، نهتنها از مسائل منطقه خاورمیانه مانند سوریه، عراق، یمن و... عبور کرده بلکه به حیاطخلوت آمریکا نفوذ کرده و برای حفظ مادوور در قالب استراتژی «مقاومت فعال» خود، در کارائیب حاضری زده است. ائتلاف تحریم شدگان که حالا بهصورت جدی برجسته شده است، نقطه عطفی در سیاست خارجی کشور به شمار میرود و آمریکاییها را برای تحقق اهدافی که برای تضعیف دولت ایران و ونزوئلا در نظر داشته، دچار سردرگمی کرده است.
تأکید میشود یکی از اهدافی که در این رویکرد دنبال میشود، حفظ کردن و سرپا نگهداشتن دولتهای تحریم شده است تا در مراحل بعد، این پازل تکمیل شود. بنزین برای ونزوئلا بسیار استراتژیک است و ایران با درک درست از شرایط کاراکاس، به سمتی رفته است که بازی آمریکا را بر هم زده است.
اینکه صادرات بنزین به ونزوئلا تا چه اندازه منافع اقتصادی ایران را تأمین میکند یک بحث حاشیهای است که از اهمیت چندانی برخوردار نیست؛ چیزی که سیاستمداران آمریکایی و غربی را خشمگین کرده است، تغییر رویکرد ایران برخلاف سالهای گذشته است.
کاخ سفید در تحریمهای خود هوشمندانه عمل میکند؛ روی نقاط ضعف هر کشوری دست گذاشته و فشار زیادی بر آن وارد میکند اما به دلیل آنکه این نقاط ضعف در کشورهای هدف، همپوشانی لازم را ندارند، همکاری کشورهای «تحریم شده» برای برطرف کردن این نقاط ضعف از یکدیگر، خود تبدیل به نقطهضعفی برای آمریکاییها شده است.
منبع: میز نفت