به گزارش نما،شاید این سنتی باشد که دیگر در کشور ما جا افتاده است که معلمها برای گرفتن حقوق خود و یا شنیده شدن صدایشان یا باید جلوی وزارت آموزش و پرورش تجمع کنند و یا جلوی مجلس شورای اسلامی! از هر طرف به داستان حقوق و معیشت و جایگاه معلمها که نگاه کنیم، ریشه اصلی مشکل همان است که سالها است فریاد زده میشود: بهکارگیری روشهای متعدد در استخدام معلمان. معلمان قراردادی، معلمان حقالتدریس، معلمان پیمانی تنها نمونههایی از این تنوع جذب و استخدام در این وزارتخانه است که مشکل را وقتی کلید میزنند که دو معلم صبح به صبح به یک مدرسه میروند، یک میزان تحصیلات دارند، یک تعداد سال سابقه دارند، یک ساعت سر کلاس هستند، به یک تعداد واحد دانشآموز درس میدهند، اما حقوق یکی به خاطر همین تنوع استخدام دو برابر دیگری است! از منظر دانش آموزان نیز معلم، معلم است! از منظر شغلی هم معلم، معلم است! از منظر نظام تعلیم و تربیت نیز باید معلم، معلم باشد چون خواسته نظام تعلیم و تربیت از یک معلم وابسته به نوع حکم و قرار داد و حقوق او نیست! اینجاست که تبعیض در ذهن معلمها کلید میخورد و خدا میداند این تبعیض چه پیامدهایی را در فرایند تعلیم و تربیت به جای میگذارد.
این روزها نیز جلوی مجلس شورای اسلامی شلوغ است. معلمهای نهضت سوادآموزی و نیروهای قراردادی تجمع کردهاند تا صدایشان به گوش نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد. همانطور که پیشتر صدای نیروهای حقالتدریس را مجلسیان شنیدند و مصوبه دادند برای تبدیل وضعیت آنها به پیمانی و قرار است امسال آموزش و پرورش ۲۵ هزار نفر از این نیروها را تبدیل وضعیت کند که البته همانها هم هنوز برای اجرایی نشدن این مصوبه گلایه دارند.
وقتی میان تجمع کنندگان مقابل مجلس شورای اسلامی میروی و پای حرفهایشان مینشینی، شاید بیشتر بتوان به عمق دردناکی وضعیت استخدامی معلم در آموزش پی برد و به عواقب آن اندیشید.
آنها میگویند: ما نیروهای قرارداد کار معین در کل کشور هستیم که ۱۶ هزار نفر میشوند. در خواستمان تبدیل وضعیت است. اینجا از بالای ۵ سال سابقه حضور دارند تا کسانی با بیش از ۲۰ سال سابقه کار. ما معترضیم چون هیچ مزایایی به ما تعلق نمیگیرد نه حق مسکن، نه حق اولاد و… حالا هم رتبه بندی شامل حالمان نمیشود در حالی که برخی از ما حتی آزمون رتبه بندی دادیم و قبول شدیم و اصلاً قرار نبود احکاممان اینطور تغییر کند.
ادامه میدهند: ما سالها است با حقوق قراردادی بخور و نمیر زندگی کردهایم. برای پیمانیها در چند نوبت حقوقشان اضافه شد اما فیش حقوقی ما را از کارگری به خدمات کشوری تغییر دادند و حالا حتی همان حق خواربار و مسکن و… هم حذف شده است. سال گذشته در بهار اگر ما ۸۰۰ هزار تومان به حقوقمان اضافه شد، امسال با اینهمه تورم ۴۰۰ هزار تومان به حقوقمان اضافه شد.
یکی از میان آنها میگوید: الان حکم من با لیسانس و ۸ سال سابقه کار، ۲ میلیون و نهصد هزار تومان است. در حالی که معلم همکار من با همین شرایط چون پیمانی است حقوقش بالای ۴ میلیون است. ما همه با نیروهای رسمی و پیمانی در یک مدرسه درس میدهیم. یک ساعت و یک کار را میکنیم. اینها همان تبعیضی است که از آن گلایه داریم. الان دختر همکار من سال دوم دانشگاه فرهنگیان است و ماهی دو میلیون و هشتصد هزار تومان حقوق میگیرد.
آنها دوباره حرفهایشان را روی هم میگذارند و میگویند: آموزش و پرورش با اینهمه کمبود نیرو به ما نیاز دارد و هر سال هم قراردادمان را تمدید میکند ولی تکلیفمان را روشن نمیکند. حقالتدریسیها و مربیان پیش دبستانی به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و حق به آنها داده شد تا پیمانی شوند.
برخی از آنها میگویند: ما نیروهای قرآنی هم اینجا هستیم. به فرمایش مقام معظم رهبری سال ۹۱، ۵ هزار نیروی قرآنی جذب آموزش و پرورش شد که در اکثر استانها این نیروها پیمانی شدند جز چند استان که نیروها را قراردادی گذاشت و تبدیل وضعیت نکرد. مثلاً در شهر کرج نیروهای قرآنی قراردادی ماندند اما در شهرستانهای استان کرج همکاران ما که با هم جذب شدیم پیمانی شدهاند. اینها همه تبعیض است. وقتی این تبعیضها را ما حس میکنیم چطور درباره عدم تبعیض با دانش آموزان حرف بزنیم؟ ما الان کارهای نیروهای پرورشی و حتی معاون مدرسه را هم انجام میدهیم.
دوباره کلمات در میان جمعیت کنار هم چیده میشود تا گلایه شأن را کاملتر کنند: آموزش و پرورش میگوید شما باید جلوی مجلس تجمع کنید تا مصوبه بگیرید و بعد بودجه اش بیاید. ما در آموزش و پرورش نمیتوانیم پیگیر کار شما باشیم. حرف ما این است که اگر کارایی نداریم چرا هر سال قراردادمان تمدید میشود؟ اگر کارایی داریم چرا تبعیض برایمان میگذارند؟ بعد هم آمدند حقوقها را همسان سازی کردند و همه نیروها با هر سابقهای بین ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان تا سه میلیون تومان حقوق میگیرند. چرا به ما گفتند آزمون رتبه بندی بدهید تا شامل حالتان شود؟ قرار بود ۸۰ درصد نیروهای پیمانی رتبه بندی در حکمهایمان بیاید. بخشنامه هم شد اما اعمال نشد. بیمه تکمیلی امان ناقص است. گواهی کسر از حقوق به ما نمیدهند. تبعیض ذهنمان را رها نمیکند. آن هم در آموزش و پرورشی که شدیداً به نیرو نیاز دارد.
به گزارش مهر، این حکایت داستانی است که سالها است آموزش و پرورش را رنج میدهد و برای سامان نیروی انسانی در این وزارتخانه کار زیربنایی نمیشود چون از یک سو این وزارتخانه به نیروی استخدامی - شما بخوانید معلم- زیادی نیاز دارد و نمیخواهد یا نمیتواند زیربار تعهدات زیاد برود و از سوی دیگر صحبت کردن از اجرای سند تحول بنیادین و ارتقای فضای تعلیم و تربیت در مدارس بدون برداشتن تبعیض میان معلمان و رسیدگی به مشکلات معیشتی آنها کاری نشدنی به نظر میرسد. معلمانی که با یک تعریف کار واحد در یک مدرسه تدریس میکنند، نمیتوانند درک کنند چرا باید احکامشان با هم فرق کند! این در حالی است که همچنان آموزش و پرورش از راههای متعدد جذب نیرو میکند و این مشکل، چالش برانگیزتر بر جای میماند.
مهر