به گزارش نما، دومین جلسه دادگاه برخی از مدیران سابق بانک مرکزی در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) تهران به ریاست قاضی مسعودی مقام در حال برگزاری است.
در ابتدای جلسه دادگاه، متهم سجاد در جایگاه قرار گرفت و گفت: من بر اساس مستندات و بر اساس مصوبه بانک مرکزی کار انجام دادهام، کمیته تأمین اسکناس بانک مرکزی نیز تأیید میکرده است، ما همه به دنبال نفع بیتالمال بودهایم و بیتالمال را به حراج نگذاشتهایم.
این متهم ادامه داد: من طرف اسدبیگی نبودهام که بخواهم امتیازی بدهم، همه این موارد بر اساس تصمیمات کمیته بوده است، من مذاکره کننده بودهام.
این متهم درباره ضمانتنامه بانک سپه نیز گفت: انقضای ضمانتنامه بانک سپه در ۹۶.۰۶.۲۵ بوده است. اسدبیگی در ابتدای ۹۶ به تعهدات عمل میکرده و هیچ مشکلی وجود نداشته است. در تاریخ ۹۶.۰۶.۰۵ نامهای به بانک سپه زدیم، بانک سپه در تاریخ ۹۶.۰۶.۱۲ جواب داد ضمانتنامه تمدید شده است و این در سامانه آمده است. بانک سپه ضمانتنامه اسدبیگی را تمدید کرده است.
این متهم ادامه داد: من هیچ امتیاز خاصی و هیچ کار قانونی که خود تصمیم بگیرم برای اسدبیگی انجام ندادهام و بر اساس مصوبات بانک مرکزی انجام شده است. تخصیص ارز به من ارتباطی ندارد، من کارهای نبودهام که بخواهم به کسی ارز بدهم. طبق مستندات من هیچ امتیاز خاصی به اسدبیگی ندادهام که بخواهم سکه بگیرم.
قاضی خطاب به این متهم گفت: سکهها از خانه شما کشف شده است.
متهم پاسخ داد: کشف نشده است من خودم گفتم بدهیم.
قاضی گفت: از کجا آوردهاید؟
متهم گفت: من ریز درآمدهایم را نمیتوانم بیان کنم، من آدم کم درآمدی نبودم.
قاضی خطاب به این متهم گفت: اینها چه تأثیراتی دارد. سکهها از کجا خریداری شده است، مستندات را ارائه دهید. باید بگویید سکهها را از کجا خریدهاید. این سکههایی که به شما منتسب شده است از طریق سایر متهمان به شما رسیده است و سالهای آن مشخص است. بعضی از این سکهها شاید از جاهای دیگر خریداری شده است، اما همسر شما اظهار داشته و سکهها را تحویل داده است. در پرونده گواهی گواهان و مطلعان وجود دارد که این سکهها مربوط به سایر متهمان پرونده است. اینکه شما نامش را گذاشتید هدیه، نامش رشوه است، چون هدیه دادن مورد توافق طرفین نیست.
وی ادامه داد: حرف شما مستند قانونی ندارد شما که الان میگویید بانک مرکزی چه کاره است. شما از سوابقتان میگویید درحالیکه باید درباره منزل مسکونی در یکی از کشورها و ۸۰۰ سکه بگویید. بر اساس گفتههای خودتان سکهها را در پاکت دریافت کردهاید و بعد از چند روز باز کردهاید چرا سکهها را پس ندادید.
متهم سجاد گفت: برخی سکهها هم فروختم برای خودم بوده است.
قاضی گفت: حق ندارید از ارباب رجوع چیزی بگیرید.
متهم پاسخ داد: ارزهایی که داشتم به سکه تبدیل میکردم.
قاضی تصریح کرد: پس از رانتهای اطلاعاتی بانک مرکزی هم استفاده میکردید و هر حرفی که میزنید و متوجه اشتباه میشوید به عقب برمیگردید.
متهم گفت: بخش عمده سکههای پرونده برای خودم بوده است.
قاضی بیان کرد: چند سکه از صرافی اسدبیگی خریدید؟
متهم پاسخ داد: ۱۰۰ یا ۱۲۰ تا.
قاضی اظهار کرد: ۱۲۰ سکه خریدید و در مقابلش دلار دادهاید. صرافی در پاسداران و محل کارتان نزدیک ونک بوده و چرا از آن صرافی خریدید؟
متهم پاسخ داد: نمیدانم و باید بررسی کنم.
قاضی تصریح کرد: در جلسه قبل گفتی ۲۶۴ سکه و الان میگویید ۱۲۰ سکه برای خودتان و ۴۰ سکه برای پسرتان بوده، اظهاراتتان متناقض است.
متهم پاسخ داد: ۱۲۰ سکه برای آن صرافی بوده است.
رییس دادگاه اظهار کرد: گردش حسابتان را گرفتهایم و ردی از پرداخت وجه در حساب صرافیها کشف نشده است. سکه ۹۵ را به ۸۶ وصل میکنید و تناقض است.
متهم سجاد گفت: کحال زاده را اولین بار در اوین دیدم و حسینی را تاکنون ندیدهام. با کسی برای دریافت سکه توافق نکردهام.
قاضی خاطرنشان کرد: وقتی اقرار دارید و با مستندات منطبق است مدرک بیاورید که سکه خریدهاید. متهم پاسخ داد: اسناد را میآورم. برای آن ۳۱ سکه هم به صورت عیدی بوده است و تمام شرایط قانونی را رعایت کردهام.
قاضی: درباره آپارتمان توضیح دهید؟
متهم پاسخ داد: اصلا وجود خارجی ندارد، قوه قضاییه با آن کشور مکاتبه کند و اگر وجود داشت دودستی آن را تقدیم میکنم.
نماینده دادستان بیان کرد: آنچه امروز میگویید با ادله و قرائن مخالف است. درباره سکهها نیز اقاریر متهمین همچون کحال زاده، حسینی و نوری وجود دارد. به عنوان کارمند بانک مرکزی چرا مکررا به دفتر یکی از کارگزاران میرفتید؟ وقتی ضابطین از سکهها مطلع میشوند سکهها به شهرستان برده میشود. جلسه قبل نیز گفتم شما در این باره همکاری کردهاید.
شاه محمدی افزود: سکهها به اصفهان برده میشود و از زندان با همسرتان تماس میگیرید و میگویید که سکهها برای اسدبیگی است و به ضابطین ارائه دهید. درباره شکر نیز میگویید اقدامی نکردهاید، چرا قول پیگیری دادید؟
متهم سجاد پاسخ داد: قول پیگیری ندادم و اشکال واتساپ این است که نوشتهها دارای لحن نیستند.
نماینده دادستان خاطرنشان کرد: آنچه در موضوع شکر داریم، پیامها در فضای مجازی و پیگیریهاست. ثبت سفارش شکر صورت گرفته و ارز تخصیص یافته و در پیامهای متعددی اسدبیگی به شما گفته که اگر شما نبودید من را دراز میکردند.
در ادامه این جلسه دادگاه نماینده دادستان گفت: ما این پرونده را از بانک عامل شروع کردهایم، بانک عامل مسئولیت داشته است. متهمین بانک رفاه شعبه پردیس گفتهاند از اینکه در یک روز تعطیل ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو ارز تخصیص یافته است، تعجب کردهاند.
متهم پاسخ داد: من به خاطر این گفتم سکهها را گرفتم که وکالتنامه را بگیرم.
نماینده دادستان خطاب به این متهم گفت: آنچه در کیفرخواست به عنوان ۴۰۰ سکه آوردهایم اسناد آن مربوط به سالار آقاخانی است، شما در دادسرا خودتان اعتراف کردهاید که سکهها را گرفتهاید.
قاضی خطاب به این متهم گفت: شما در جلسه قبل اقرار کردید سکه گرفتهاید، شما صداقت ندارید، دفاعیاتتان را ارائه دهید.
نماینده دادستان ادامه داد: شما در سال ۹۶ مستأجر بودید یا مالک؟
متهم پاسخ داد: مستأجر بودم.
نماینده دادستان خطاب به متهم سجاد گفت: شما در اقرارتان گفتهاید سکهها را فروختهاید و رهن منزل ۳۵۰ متریتان کردهاید.
قاضی خطاب به متهم گفت: شما مجموعاً چند سکه داشتید؟
متهم پاسخ داد: نمیدانم ۶۰۰ یا ۷۰۰ سکه.
قاضی خطاب به این متهم گفت: شما اگر هوش بالایی داشتید در بانک مرکزی چه کار میکردید، اقدامات شما مبتنی بر رانت بوده است. شما فعل و انفعالات بانکی را میدانستید و بر اساس آن عمل میکردید، ذخایر را میدانستید. ورودیها را میدانستید و بر اساس آن اقدام میکردید. تمام این موارد تخلف است، جالب است کارمندانی که در سیاستهای پولی و ارزی کشور هستند خودشان در خرید و فروش پیش قدم هستند.
نماینده دادستان خطاب به این متهم گفت: شما به عنوان کارمند بانک مرکزی اطلاعاتی داشتید و از این اطلاعات به نفع خودتان استفاده میکردید. از اتهامات شما این است که درباره ضمانتنامه دیر اقدام کردید، چرا دیر اقدام کردید؟
متهم پاسخ داد: من اگر به او وقت اضافه دادهام بر اساس گفتههای مدیرکل بوده است و از خودم اقدامی انجام ندادم.
قاضی خطاب به این متهم گفت: ادبیات خاصی میان شما و دیگر متهمان است، مراوادات کارمندان عالیرتبه با اربابرجوع نباید اینگونه باشد.
متهم پاسخ داد: اینها ارباب رجوع نیستند، کارگزاران محرم بانک هستند.
نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: شما مکرراً در دفتر اسدبیگی حاضر بودید، موظف بودید اقدامات کارگزاری را در دفترتان و در ساعت کاری انجام دهید، لوکیشن برای شما ارسال شده است و شما رفتهاید.
متهم پاسخ داد: من نرفتهام.
نماینده دادستان خطاب به این متهم گفت: پس از اینکه شما متوجه شدید که تحت تعقیب هستید دستور انهدام یک سری مدارک را به اهل منزل دادید. ضابطین در مرحله آخر یک وکالتنامه در منزل شما و در جایی نهان پیدا کردهاند، این وکالتنامه مربوط به خرید منزل در یکی از کشورهای اروپایی است که به کارمند قائدی دیگر متهم این پرونده وکالت داده شده است. درباره مسترکارت ۳۰ هزار یورویی و این منزل توضیح دهید. بر اساس گفتههای فرزندتان این منزل دارای وسایل و زندگی فوق متعارف بوده است، حالا درباره این وکالتنامه توضیح دهید؟
متهم پاسخ داد: من در مذاکرات تنها نبودم، رئوس کلی کار را تعیین میکنیم، تمام اقداماتی که انجام دادهام بر اساس کمیته تأمین اسکناس بوده است من به دفتر اسدبیگی نرفتم.
قاضی خطاب به این متهم گفت: رفتید یا نرفتهاید؟
متهم پاسخ داد: یکبار رفتم. یکی از دوستان به من درباره ۷ هواپیما در اسپانیا گفته بود و اینکه آیا میتوان این هواپیماها را در شرایط تحریمی خرید؟ من این موضوع هواپیماها را به اسدبیگی گفتم.
قاضی خطاب به این متهم گفت: چه زمانی؟
متهم پاسخ داد: دقیقا یادم نیست، فکر میکنم اواخر سال ۹۶ بوده است.
متهم سجاد گفت: در بحث خط تولیدها بررسی کردم، یادم نیست چه مشکلی داشت و نمیدانم اسدبیگی چکار کرد. با دستور من ارز به کسی تخصیص داده نشده است و دوستانه به شخصی برای ثبت سفارش زنگ زدم، اگر خلاف بوده عذرخواهی میکنم.
وی درباره ۴۰۰ سکه مدعی شد: سکهها را فروختم و برای رهن منزل پرداخت کردم.
وی در مورد آپارتمان در یکی از کشورها گفت: سفر تفریحی به یکی از کشورها رفتیم. وکالتنامه برای آپارتمان مشخصی نبوده، وکالت کاری بوده است.
متهم سجاد گفت: میخواستم در انگلیس آپارتمان بخرم، اما نتوانستم. آپارتمان اصلا وجود خارجی ندارد و استعلام کنید. این موضوع برای ۹۷ است و روابط کارگزاری با بانک خارجی سال ۹۴-۹۵ برقرار شده است.
نماینده دادستان بیان کرد: فرزندتان نزد بازپرس به عنوان مطلع گفته که به آن کشور رفتیم و یک منزل ۱۸۰ متری تحویل گرفتیم، امروز شما میگویید تحویل نگرفتهاید و فقط دیدهاید.
متهم سجاد پاسخ داد: خانوادگی به آن کشور سفر کردیم و ۲ یا ۳ آپارتمان در یک مجتمع با متراژ تقریبی ۹۰ متر دیدیم.
قاضی سوال کرد: چطور هزینهها را تامین میکردید؟
متهم پاسخ داد: میخواستم آپارتمان در سازمان برنامه را بفروشم و در آن کشور آپارتمان بخرم که انجام نشد.