به گزارش نما - اندیشکده شورای آتلانتیک با انتشار مقالهای به نوشته میشل دوکلو عضو ارشد مرکز خاورمیانه رفیق حریری در این اندیشکده و مشاور ارشد اندیشکده مونتانی نوشت: رویکرد اروپا در قبال توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران تا حدود زیادی بر مبنای دغدغههای حقوقی و تعهد نسبت به نظم بینالمللی قاعدهمحور استوار بوده است. اروپاییها معتقدند آمریکا باید به معاهدات یا قراردادهایی که آنها منعقد کردهاند، احترام بگذارد. این احتمال وجود دارد که آنها در خصوص ممنوعیت تسلیحاتی وضعشده توسط سازمان ملل نیز رویه مشابهی را در پیش گیرند. ایرانیها از توافق خارج نشدهاند. از این رو دلیلی برای مخالفت با برداشته شدن ممنوعیت تسلیحاتی که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل پیشبینی شده است، وجود ندارد.
مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
شورای آتلانتیک افزود: واقعیات سیاسی نیز حائز اهمیت هستند. از یک سو، توسعهطلبی ایران در خاورمیانه از طریق عوامل نیابتیاش، فرقی نمیکند از طریق سپاه پاسداران یا ارسال موشک، بیشک مایه نگرانی است. اگر قرار باشد ایرانیها به ابزارهای کنونی خود ــ تانکها، هواپیماهای مدرن، و سامانههای ضد موشکی ــ بیفزایند، این امر صرفاً اوضاع را برای همسایگان این کشور وخیمتر میسازد. برخی گزارشات حکایت از آن دارند که فهرست بلند بالایی از قراردادها در این خصوص مشخصاً با روسیه و چین منعقد شدهاند یا مذاکره بر سر آنها در جریان است. پول مورد نیاز برای این قراردادها را میتوان از محل داراییهایی که در حال حاضر در خارج مسدود شدهاند، تأمین کرد. از سوی دیگر، احتمال اینکه روسیه و چین با تمدید ممنوعیت تسلیحاتی وضعشده توسط سازمان ملل موافقت کنند نزدیک به صفر است.
چگونگی برخورد با روسیه و چین
نویسنده معتقد است: تنها راه دور زدن این مشکل، یافتن سازوکاری در درون گروه ۱+۵ یا در یک مقیاس بزرگتر است. در قالب چنین تفاهمی، ممنوعیت تسلیحاتی به حال خود رها میشود تا در ماه اکتبر انقضا یابد، اما مسکو و پکن قبول خواهند کرد که از ارسال تسلیحات بیثباتکننده برای ایران ــ حداقل در آینده نزدیک ــ خودداری کنند. چنین چیزی را میتوان «جلوگیری و محدودسازی مضاعف» نامید: آمریکا میپذیرد که ممنوعیت تسلیحاتی برداشته شود و دیگر قدرتهای بزرگ نیز در حال حاضر از ارسال سلاح برای ایران صرفنظر میکنند. در گذشته پیش آمده که مدت زمان خیلی زیادی طول کشیده تا روسیه سامانههای نظامی خریداریشده نظیر اس ـ ۳۰۰ را به جمهوری اسلامی تحویل دهد. به همین منوال، چین ظاهراً بهواسطه تحریمهایی که آمریکا ضد تهران وضع کرده است، ایران را مشتری جذابی نمیپندارد. حفظ ثبات در یک منطقه بسیار بیثبات به نفع چین و روسیه است و از طریق اجتناب از دامن زدن به رقابت تسلیحاتی در منطقه محقق میشود.
چنین سازوکاری را میتوان در چارچوب نشست ۱+۵ ــ شاید یک نشست مجازی ــ متصور شد، نظیر آنچه ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه پیشنهاد کردهاند. با این حال، روشن است که چنین امری با جو خصومتآمیز کنونی میان واشنگتن و پکن و بیاعتمادی عمیق موجود میان روسیه و آمریکا همخوانی ندارد ــ واشنگتن و پکن هنوز بر سر همهگیری ویروس کرونا با یکدیگر مشکل دارند.
تهدید بازگشت تحریمها
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا ایده بازگشت تحریمهای سازمان ملل ضد ایران از طریق مکانیسم ماشه را مطرح کرده است. سخنان پمپئو را از جمله میتوان اینگونه تفسیر کرد که دولت ترامپ قصد دارد کاری کند که در صورت روی کار آمدن یک دولت دموکرات در سال ۲۰۲۱، بازگشت آمریکا به برجام امکانپذیر نباشد. اگر مکانیسم ماشه فعال شود، ایران احتمالاً توافق هستهای را فسخ میکند ــ و در نتیجه یک دولت جدید در آمریکا قادر نخواهد بود برجام را نجات دهد. در قالب یک تفسیر دیگر میتوان گفت وزیر امور خارجه آمریکا تهدید بازگشت تحریمها را مطرح کرده تا رسالت خود مبنی بر تمدید ممنوعیت تسلیحاتی را به پیش ببرد. در هر دو حالت، از دیدگاه اروپاییها، رویکرد پمپئو به بروز یک فاجعه سیاسی منجر میشود. امکان ندارد که اروپا ــ و البته روسیه و چین ــ از این رویه حمایت کنند. آمریکا کاملاً منزوی میشود ــ حتی منزویتر از زمانی که به عراق حمله کرد ــ آنهم در شرایطی که موازنه قوا در سطح دنیا در حال حاضر در مقایسه با سال ۲۰۰۳ کمتر به سمت غرب متمایل است.
اروپا در خصوص پایان تحریم تسلیحاتی ایران چه کار باید کند؟
این اندیشکده پیشنهاد میکند: تروئیکای اروپایی یعنی فرانسه، آلمان، انگلیس و شرکای آنها در اروپا در آن صورت چه کاری میتوانند صورت دهند؟ آنها هنوز در خصوص موضع خود تصمیم نگرفتهاند. این احتمال وجود دارد که آنها در نهایت به دنبال فرمول «جلوگیری و محدودسازی مضاعف» بروند. تدوین جزئیات چنین تفاهمی نظیر مدت زمان سازوکار، نوع سیستمها، راستیآزمایی، ارتباط با برجام، و امثال اینها سخت و پیچیده است. همچنین، شکی نیست که تندروها در تهران تمام تلاش خود را خواهند کرد تا نگذارند قدرتهای بزرگ چنین سازوکاری را ترتیب دهند. در نتیجه، اروپاییها باید در خصوص تماس با طیف گستردهای از مسئولان ایرانی بسیار کنشگرانه عمل کنند. آنها باید به مقامات ایرانی تأکید کنند که سازوکار «جلوگیری و محدودسازی مضاعف» به حق ایران در خصوص دستیابی به تسلیحات جدید لطمه نمیزند.
اما این سؤال باقی میماند که چگونه میتوان بر روسیه و چین در یک سو و آمریکا در سوی دیگر اعمال نفوذ کرد؟ قبلاً گفته شد که مسکو و پکن به چه دلایلی ممکن است به رویکرد «جلوگیری و محدودسازی مضاعف» علاقهمند باشند. اما دیپلماتهای اروپایی همچنین میتوانند استدلال کنند که چنین فرمولی در راستای حفظ امکان بازگشت آمریکا به برجام تحت یک دولت دموکرات لازم و ضروری است. امتناع از تجهیز بیش از پیش ایران به سلاح فرصت خوبی است برای اینکه روسیه و چین منافع خود را در کشورهای عرب خلیج فارس به پیش ببرند. این کشورها روز به روز اهمیت بیشتری نزد مسکو و پکن مییابند.
ترامپ نباید چین را به سمت حمایت از ایران متمایل کند
نویسنده در پایان اینگونه توصیه و نتیجهگیری میکند: در آمریکا همه چیز در حال حاضر تحتالشعاع انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر قرار دارد. دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا پیشاپیش یک موضع قوی ضد چین در قالب کارزار انتخاباتی خود اتخاذ کرده است. دلیل این امر تا حدودی به خاطر همهگیری ویروس کرونا و تأثیر آن بر اقتصاد آمریکاست. هنگام گفتگو با دولت ترامپ باید این نکته را مطرح ساخت که زورآزمایی بر سر موضوع ایران در قالب کارزار انتخاباتی کار خطرناکی است. تا قبل از بحران کووید-۱۹، چین در سایه دیدگاههای روسیه ترجیح میداد موضع کمرنگی در قبال مسائل ایران اتخاذ کند. اما اکنون اوضاع فرق کرده و چین دیپلماسی قاطعتری را در پیش گرفته است. پکن ممکن است فرصت را غنیمت شمرده و به آمریکاییها ضربه بزند و در خصوص مخالفتهای بینالمللی با واشنگتن پیشگام شود. اروپاییها میتوانند به واشنگتن خاطرنشان کنند در مقطع کنونی نباید یک پیروزی دیپلماتیک آسان و بیدردسر تقدیم چین کند.
از سویی دیگر عربستان و روسیه بهتازگی درگیر جنگ نفتی شدند که این امر به ضرر منافع آمریکا بود. انعقاد قرارداد نفتی با روسیه، عربستان، و مکزیک و بستن پرونده مذکور یک موفقیت مهم برای ترامپ بود ــ این امر به شکل کاملاً محتاطانهای صورت گرفت که جای شگفتی داشت. این مسئله نشان میدهد که ترامپ هرگاه که اراده کند از ظرفیت شگفتانگیزی جهت حلوفصل مسائل دشوار و پیچیده از طریق چند تماس تلفنی برخوردار است. همین شیوه را میتوان به کمک طرفین دیگر و به ویژه اروپاییها در راستای یافتن راهی جهت رهایی از معضل ممنوعیت تسلیحاتی سازمان ملل و بازگشت تحریمهای ایران بکار گرفت.