شیما احمدی- در طی 30 سال اخیر، محققان و سیاستگذاران علاقه زیادی به استقلال بانک مرکزی نشان داده اند. به خصوص در دهه 1990 ، بسیاریاز کشورهای جهان قوانین بانکی خود را بروز کرده و به نهادهای پولی و بانک مرکزی آزادی عمل و استقلال اعطا کرده اندتا جایی که در برخی موارد، مانند عضویت در منطقه پول واحد اروپایی (یورو) موضوع استقلال بانک مرکزی کشورها بهعنوان یک پیششرط قلمداد شده است؛ اما این موضوع در کشور ما حکایت دیگری دارد.
استقلال بانکمرکزی امری ضروری است که با تحقق این مهم، میتواند نظم مطلوبی را در نظام پولی کشور ایجاد کند و کارآمدی سیستم اقتصادی کشوررا افزایش دهد. استقلال بانک مرکزی به معنای جدایی سیاست های پولی از سیاست های مالی در نظام اقتصادی کشور است که این بانک را از حوزه تسلط مطلق دولت رها میکند و در نتیجه، دولت نمیتواند به میل خود و به هر میزانی که تشخیص میدهد به استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول به منظور تامین کسری بودجه روی آورد. در چنین نظامی، بانک مرکزی مسیول حفظ ارزش داخلی پول ملی از طریق مقابله با تورم تلقی میشود. اما در کشور ما دولتها همواره برای نیازهای خود از بانک مرکزی که متولی سیاستگذاری پولی و قیمتگذاری ارز در اقتصاد ایران است استقراض کردند و همچنین با ثابت نگهداشتن نرخ ارز برای کنترل قیمتها درنهایت منجر به شوک به اقتصاد میشدند.
اما در کشورهایی که استقلال نهاد سیاستگذار پولی را بهعنوان یک رویکرد در حوزه سیاستگذاری پولی پذیرفتهاند، نشان می دهد که تورم در این کشورها به صورت قابل توجهی مهار شده است
اساسیترین و ریشهایترین مشکل اقتصادی ایران در سیاستگذاری پولی و مالی مربوط به عدم استقلال بانک مرکزی از دولت است. به نظر وقت آن رسیده هرچه زودتر به این سیکل معیوب پایان داده و لازم است هماکنون که مسئولان به دنبال راهی برای بهبود وضعیت کنونی میگردند توجه کنند که با توجه به تجربههای گذشته، سیاستگذاری بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی ممکن نیست و چهبسا منجر به تشدید بحران نیز شود و ضروری است مجلس استقلال بانک مرکزی از دولت را بهعنوان یک امر ثباتبخش در اقتصاد ایران بهصورت جدی دنبال کند