ترساندن بعثی‌ها با قاشق و سطل!

عکس خبري -ترساندن بعثي‌ها با قاشق و سطل!

روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود كه پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاك پاك میهن اسلامی خود گذاشتند.

به گزارش نما، دفاع مقدس واژه‌ای بوده که مردم شریف ایران با آن آشنایی دیرینه دارند و به محض شنیدن کلمه دفاع مقدس، تصویر شهدا، اسرا و آزادگان سرافراز کشور در اذهان نقش می‌بندند، که هر چه داریم از وجود آن عزیزان است و امنیت و آرامش اکنون‌مان را مدیون جان فشانی و فداکاری آنان می‌دانیم و بس.

۸ سال جنگ تحمیلی از سوی صدام ملعون رزمندگان بسیاری را راهی جبهه‌های حق علیه باطل کرد و هنوز هیچ اثری از آنان نیست و ما شاهد مادران و پدرانی هستیم که هنوز هم منتظر و چشم به راه برگشت فرزندشان هستند.

اما درد و رنج جانبازان خصوصا جانبازان شیمیایی بار و مسئولیت سنگینی بر دوش ما قرار می‌دهد که اگر امنیتی داریم به سبب جهاد این رزمندگان است و هنگامی که خاطره آزادگانی که سال‌ها در بند اسارت بوده‌اند را می‌شنویم باورمان نمی‌شود که انسانی بتواند در چنین شرایط سخت و بغرنجی سربلند و مقاوم زندگی کند و پای آرمان‌ها و ارزش‌های و اعتقادات خود بایستد.

بیست و ششمین روز از مرداد ماه یادآور بازگشت سرافرازانه آزادگان به میهن در سال ۱۳۶۹ و فرصتی برای مرور رشادت‌های این غیور مردان است.

سال ۱۳۶۹ سالی پرتلاطمی برای مردم ایران بود، در گرماگرم تابستان، روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹ بالاخره جمهوری اسلامی ایران با سربلندی توانست رزمندگانی را که مجاهدانه از دین و شرف و خاک کشور دفاع کرده بودند و در دست دشمن اسیر شده بودند، به وطن بازگرداند.

روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، میهن اسلامی شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۶۹ تشکیل شده بود، تبادل حدود ۵۰ هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی و با هماهنگی دستگاه‌های دیگر برعهده گرفت.

در همین پیوند ماشاالله عسگری‌زاده، آزاده سرافراز دهاقانی اظهار داشت: از زمان انقلاب در تظاهرات‌ها شرکت می‌کردم و با شروع جنگ تحمیلی و دستور امام خمینی(ره) با وجود این که دانش‌آموز کلاس دوم متوسطه بودم راهی جبهه شدم و در ۴ عملیات در کردستان و جنوب کشور حضور داشتم که برخی از دوستانم شهید و برخی هم مجروح شدند اما من این حضور را وظیفه می‌دانستم.

مهم‌ترین عامل حضور در جبهه ایمان به خدا بود

وی با بیان این‌که ایمان به خدا مهم‌ترین عامل این حضور بود ادامه داد: ایمان به خدا سرمایه یک مجاهد است و تکیه اصلی رزمندگان بر قدرت الهی بود زیرا از چیز دیگری ترس نداشتند و بینش، آگاهی و بصیرت توأم با ایمان لازمه سرافرازی و تسلیم نشدن آنان بود و صبر و پایداری هم ویژگی دیگر آنان بود.

عسگری زاده خاطر نشان کرد: صبر به معنای تحمل فشار دشمن نیست بلکه به معنای تصمیم‌گیری و شناخت مواضع دشمن است.

این آزاده سرافراز با بیان اینکه اخلاص ویژگی بارز رزمندگان بود ادامه داد: یادم می‌آید که با فرماندهان هم‌چون شهیدان سید ابراهیم کاظمی، رضا قانع، سید کاظم حجازی و آیت‌الله جان‌نثاری همرزم بودم اما آنان هیچ زمانی خود را فرمانده نمی‌دانستند بلکه خود را بسیجی می‌دانستند و با نشاط در کنار ما می‌جنگیدند و همیشه با اخلاص گام برمی‌داشتند.

او در پاسخ به اینکه چگونه اسیر شده و چند سال در اسارت به سر برده اظهار داشت: در عملیات والفجر مقدماتی وقتی عرصه بر ما تنگ شد و فرماندهان شهید شدند ما در کانالی محاصره شدیم و پس از مجروح شدن به اسارت رفتم و به مدت ۸ سال در اسارت بودم.

ممانعت دشمن از برگزاری مناسبت‌های مذهبی

وی با بیان اینکه نماز، قرآن، تجمع، دعا، قلم و کاغذ و بسیاری از امکانات ممنوع بود، گفت: در این ۸ سال فقط یک شب توانستیم تا ساعت ۹ شب در فضای باز باشیم اما ما همه مناسبت‌های مذهبی را با وجود ممانعت دشمن گرامی می‌داشتیم.

عسگری‌زاده بیان کرد: اسرای ایرانی نماز جماعت، دعای کمیل و توسل را برگزار می‌کردند حتی گروه سرود، تئاتر و رژه هم داشتیم اما بعثی‌ها با کابل و تفنگ همه ما را کتک می‌زدند آن‌ها ما را در لجن غلط می‌دادند. ما به اعتقاداتمان پای‌بند بودیم و آنان اجازه نمی‌دادند، گاهی تونل مرگ راه‌ می‌انداختند و در دو طرف سرباز عراقی می‌ایستاد و با کابل همه ما را کتک می‌زدند.

وی تصریح کرد: یک روز با استفاده از قاشق و سطل صدای انفجار ایجاد کردیم و سرباز بعثی بسیار ترسیده بود و فریاد می‌زد اینجا جنگ شده و ایرانی‌ها وسایل انفجار دارند و به سراغ ما آمدند.

وی با بیان اینکه در سال ۶۷ که قطعنامه پذیرفته شده بود و ما هنوز در اسارت بودیم و شکنجه روحی می‌شدیم، ادامه داد: عراقی‌ها بر روی دیوارها نوشته بودند شما مهیمان ما هستید و به آیه‌ای از قرآن اشاره کرده بودند ولی از طرفی هم ما را شکنجه می‌دادند تا اینکه یک روز به ما گفتند شما باید به کربلا بروید اما ما مخالفت کردیم.

عسگری‌زاده گفت: وقتی علت مخالفت را جویا شدند؛ گفتیم ما اجازه هیچ‌گونه عکس و مصاحبه و خبرنگار را به شما نمی‌دهیم و فقط باید زیارت باشد و سعی کردیم از تبلیغات صدام به سود عراق جلوگیری کنیم و در بین راه با دیگر اسرا تصمیم گرفتیم کاری انجام دهیم که متوجه ارزش وجود امام حسین(ع) شوند و در بین‌الحرمین که آن زمان خاکی بود بر زمین افتادیم و تا حرم سینه‌خیز رفتیم.

وی خاطرنشان کرد: در همان روز تصویر صدام بر روی شیشه خودرو بود وقتی دوستانم متوجه این موضوع شدند از ماشین پیاده نشدند و گفتند تا عکس صدام را بر ندارید ما تکان نمی‌خوریم و شما به ما قول دادید اثری از تبلیغ صدام نیست و آنان مجبور شدند عکس صدام که هم رهبر و هم رئیس جمهور عراق بود را حذف کنند البته وقتی به اردوگاه رسیدیم با کابل ما را کتک زدند.

امنیت و آرامش امروز ایران اسلامی مدیون خون شهدایی است که آرامش هموطنان خود را به وجود و آرامش خود ترجیح دادند پس برمسئولان است این فداکاری رزمندگان، آزادگان و جانبازان را قدردان باشند.
منبع: تسنیم

۱۳۹۹/۵/۲۶

اخبار مرتبط