آمار واقعی اسرا چقدر است؟

عکس خبري -آمار واقعي اسرا چقدر است؟

یكی از دلایل عدم مقابله ارتش عراق با حمله آمریكا نارضایتی این ارتش از صدام بود. نارضایتی عراقی‌ها در جریان تبادل اسرا بود. ما ۴۰ هزار اسیر داشتیم و عراقی‌ها۷۰۰۰۰ اسیر.

به گزارش نما دکتر علی خاجی از آزادگان سرافرازی است که این روزها در سنگر بهداشت و درمان کشور خدمت می‌کند. به بهانه 26 مردادماه، سالگرد ورود اولنی گروه از آزادگان سرافراز به کشورمان در سال 1369 با او به گفتگو نشستیم.

دکتر علی خاجی درباره اعداد و اقام مربوط به آزادگان به مشرق گفت:‌ هر جنگی اعداد و ارقامش، مهم است. اینکه خسارت‌های انسانی چقدر بوده از مباحث مهم است. من کتابی نوشتم به نام «شرح قفص». استفاده از کلمه قفص به این دلیل بود که عراقی‌ها به اردوگاه، «قفص» هم می‌گفتند.

قسمت اول کتاب درباره آمار و ارقام اسرا است. اولین مبادله اسرا از سال ۶۰ شروع شد. از سال ۶۰ تا قبل از مبادله بزرگ در سال ۶۹، حدود نهصد و چند نفر مبادله شدند. مبادله بزرگ در مرداد و شهریور ۱۳۶۹ انجام شد. بعد از آن هم مبادله‌هایی انجام شد که تا سال ۱۳۸۱ ادامه داشت.

وی افزود:‌ ۶۰ درصد از اسرای ما مفقودین بودند که در همان شهریورآزاد شدند. از بین این ۴۰۰۰۰ نفر، فقط حدود ۱۹۰۰۰ نفر ثبت نام شده و شناخته شده بودند. ما بقی مفقود بودند و تنها زمان مبادله بزرگ عراق آنها را به صلیب سرخ نشان داد. از مجموع اسرا ما در عراق، تعداد ۵۷۴ اسیر هم «شهید» یا «کشته» شدند.

این آزاده سرافراز درباره برخی از اسرای ایرانی که دست به کارهای غیر متعارف می زدند گفت:‌تعداد معدودی از افراد به دلیل همکاری با دشمن و اذیت و آزار اسرا ایرانی توسط بچه‌ها تنبیه شدند به تعداد کمتر از تعداد انگشتان یک دست نیز کشته شده یا آسیب شدید دیدند و یا اینکه به سازمان مجاهدین پیوسته بودند که در درگیری‌ها کشته شدند. اینها عموماً با حمایت عراقی‌ها موجب دردسر برای بقیه اسرا می‌شدند. دار و دسته راه انداخته و سعی می‌کردند برای امتیازهای بسیار ناچیز از سمت عراقی‌ها بچه‌های خودمان را به دشمن بفروشند. آماری که در این کتاب آمده بر اساس گزارش صلیب سرخ است. پناهنده‌ها را هم ۵۰۰ نفر نوشته‌ایم که باید ۲۵۰ نفر به آنها اضافه کنیم. اکثر این افراد تاکنون به کشور برگشته‌اند و فقط انگ پناهندگی به خود چسباندند. آنها به عراق یا کشورهای دیگر پناهنده شده بودند. اگر صلیب سرخ می‌توانست برایشان پذیرش بگیرند که می‌رفتند اما عموماً در عراق ماندند و حالا هم اکثرشان برگشته‌اند.

وی درباره آمار واقعی اسرا گفت: مسئله اصلی ما در تعداد اسرا است. حدود ۲۴۰۰۰ نفر از ۴۰۰۰۰ نفر اسیر در دوران دفاع مقدس در سال ۶۷ اسیر شده‌اند. از ۲۴۳۷۸ اسیر در سال ۶۷، ۱۹۳۸۷ نفر برای تیرماه سال ۶۷ است. یعنی ۲۰ هزار اسیر ما که می‌شود نصف اسرا، برای یک ماه از ۸ سال جنگ بوده است.

این اسرا بیشتر از جبهه‌های میانی، یعنی سومار و نفت شهر بوده تا جبهه‌های جنوبی. بعد از پذیرش قطعنامه هم در شهریور ۶۷ این اتفاق افتاده است.در روز ۳۱ تیرماه ،۹۶۴۹ اسیریعنی حدود ۲۵ درصد اسرای جنگ را از ما گرفته‌اند.

خاجی درباره علت این حادثه تصریح کرد: ‌به هر صورت باید موضوعی در کار باشد و حادثه غیرمعمولی صورت گرفته باشد. شاید اتفاقاتی بیفتد که در همان روز نشود به خوبی قضاوت کرد اما وقتی چند دهه می‌گذرددیگر نمی‌توانیم به سادگی از کنار آن بگذریم.به نظرم این مسئله را وقتی با وقایع پیش آمده در دو سال آخر جنگ کنار هم می‌گذاریم، نتایج جالبی می‌دهد. وقتی طول اسارت افراد را حساب می‌کنیم، بیشترین اسرای ما مدت اسارتشان ۲ سال و ۴ ماه است که همین بچه‌ها هستند. هیچ مجموعه‌ای که تاکنون مسئول رسیدگی به امور آزادگان بوده است پاسخی برای این مسئله ارائه نکرده است.

این آزاده درباره دلایل این اتفاق تاریخی ادامه داد: یکی از دلایلی که برای آن ذکر می شود این است که عراق در سالهای پایانی جنگ تمام نیروهایش را جمع کرد و با این نیروی فراوان دست به حمله زد در حالی که ما از آن اطلاع نداشتیم. ارتش عراق از آخر ۶۵ یا اول ۶۶، تمام دانشگاه‌ها و دبیرستان‌ها را تعطیل کرد و به افراد ۱۶ تا ۴۰ سال ذکور فراخوان داد. البته این مطلب به صورت پنهانی و محرمانه نبود. رادیو تلویزیون عراق این فراخوان را اعلام کرده بودند و در روزنامه‌های عراق نیز نوشته شده بود. مسئله‌ای نبود که عراق آن را پنهان کرده باشد.

عراق از کشورهای عربی نیرو (مردان) می‌آورد و کارهای اداری را به آنها می‌سپرد و مردم خودش را به خدمت سربازی می‌فرستاد. این مسئله باعث گردید که تعداد نیروهای نظامی عراق به شدت افزایشیابد. البته این موضوع بدون دردسر هم نبود. همین باعث شد برخی مشکلات اجتماعی برای عراقی‌ها به وجود بیاید چون مردها نبودند. مثلاً در بغداد یک بار چند مصری را که به نوامیس دست درازی کرده بودند، کشتند. این مسائل در روزنامه‌های عراق هم درج می‌شد.

خاجی ادامه داد: یک نفر وقتی اسیر می‌شود به این فکر می‌کند که: نیرویی که من را فرستاده به جنگ، فکر من هست یا نه؟ برای من مشکلی با صلیب سرخ به وجود آمده بود و سال‌ها دنبال این جواب بودم که این مشکل را ایرانی‌ها برای من به وجود آوردند یا عراقی‌ها؟ این موضوع برایم خیلی مهم بود. اطلاعاتی را صلیب سرخی‌ها به عراقی‌ها داده بودند که خیلی برای من گران تمام شد. برای اسیر مهم است که نیروی خودی برایش چه کار می‌کند.

وقتی آمریکایی‌ها به عراق حمله کردند، عراقی‌ها دوام نیاوردند. برخی معتقد هستد که یکی از دلایل عدم مقابله ارتش عراق با حمله آمریکا نارضایتی این ارتش از صدام بود. نارضایتی عراقی‌ها در جریان تبادل اسرا بود. ما ۴۰ هزار اسیر داشتیم و عراقی‌ها ۷۰۰۰۰ اسیر. صدام گفت تبادل یک به یک و سی هزار اسیر عراقی بلاتکلیف ماندند. عراق هیچ تلاشی نکرد که این سی هزارتا را پس بگیرد! پیشنهاد ایران این بود که کل اسیرهایتان را بدهیم و کل اسرهایمان را بگیریم. این ادعا می‌تواند درست باشد چون عراقی‌ها می‌دیدند که جان آنها اهمیتی برای مسئولان حکومت ندارند.باید کاری کرد که این سوال از ذهن این اسرا پاک شود.

سابقه این‌جور تفکرات را در بلایای طبیعی هم به وفور می‌بینیم. زیرا در چنین شرایطی بازار شایعه داغ است و بهترین راه برای سرو سامان دادن به چنین وضعیتی اطلاع رسانی صحیح و به موقع است.این حرف‌ها به نسل‌های بعدی هم منتقل می‌شود و باید برای حل آنها کاری کرد.

این آزاده دفاع مقدس افزود:‌ برخی مدعی هستند که در عقب نشینی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به درستی عمل نکرده‌ایم. عقب نشینی با عجله و بی برنامه بوده است. در نتیجه هرج و مرج در منطقه حاکم شده و عراق نیز از این وضعیت نهایت بهره را برد.بی پاسخ ماندن این سوالات بی اعتمادی می‌آورد. این بدترین دشمن است.

یکی از همین دوستان تعریف می‌کرد که سه شبانه روز در مقابل عراقی‌ها مقاومت کردیم و عراقی‌ها نتوانستند مقاومت ما را بشکنند. بعد از دو سه روز جنگیدن و در حالی که کمکی برای ما نیامده بود، از دور تانک‌هایی دیدیم و فکر کردیم تانک‌های سپاه است اما کم کم متوجه شدیمکه تانک‌های عراق است. بعد از چند روز تشنگی و گرسنگی باز هم مقاوت کرده بودند. اسارت امر راحتی نیست.

دکتر خاجی درباره وضعیت آزادگان بعد از بازگشت به میهن گفت: بایدیک جلسه ۳۰ ساعته بنشینیم تا بررسی کنیم بعد از آزادی، آزادگان چه وضعیتی داشتند. آن تشکیلات توانایی این کار را نداشت. اتفاقاً بودجه خوبی هم داشتند اما کسی این پدیده (اسارت) را نمی‌شناخت. افرادی هم رأس کار گذاشتند که نه تنها نمی‌شناختند بلکه به نظر می آید اراده ای هم برای حل و فصل آن نداشتند. مثل پزشک که برای درمان، اول باید تشخیص بدهد. ۹۰ درصد پزشکی، تشخیص درد است. درمان در درجه دوم است اما تشخیص مهم است.

خاجی ادامه داد:‌ بحث این است که تجربیات اینها را استفاده کنیم. اما حرف و حدیث‌هایی شد که اینها در دست دشمن بوده‌اند و احتمالاً جاسوس هستند! البته طبیعی است و این امکان وجود دارد که اسیری جاسوس دشمن شود، البته در شرایط عادی نیز این احتمال وجود دارد. یک مسئله دیگر هم این بود که اگر به اسرا بها بدهید، اگر جنگی اتفاق بیفتد، همه (سربازان) سریع می‌روند و اسیر می‌شوند! فردی که این فکر را دارد باید بیاوریم و بگوییم که اسارت چه سختی‌هایی دارد.

یکی از دوستان تعریف می‌کرد که قبل از عملیاتی که در آن به اسارت درآمدند در منطقه جفیر اردو زده بودند. بعد از ظهر یکی از روزها که بچه‌ها در چادرها خوابیده بودند یکی از بچه‌ها از خواب پرید و داد می‌زد و فرار می‌کرد. آوردیمش و چند دقیقه که گذشت، گفت: خواب دیدم که اسیر شده‌ام. همانطور هم که خواب دیده بود، اسیر شد. حتی خوابش هم عذاب آور است. حتی نمونه‌هایی داریم که کاری کردند تا عراقی‌ها آنها را بزنند و اسیر نشوند.

برای همین تفکر، در بین جانبازان و ایثارگران، در هیچ گروهی به اندازه اسرا، تحصیل کرده نداریم. حدود ۶۰۰ پزشک داریم. بیش از هزار نفر داریم که در علوم مهندسی پیشرفت کرده‌اند. بیش از ۲۰۰۰ نفر از آزادگان در علوم انسانی سرآمد شده‌اند. متأسفانه برخی فکر می‌کنند که اگر دیگران رشد کنند جای آنها را تنگ می‌کنند. از بابت این تنگ نظری‌ها بچه‌های ما صدمات زیادی دیدند و این ظلم بزرگی به اسرا بود.

۱۳۹۹/۵/۲۶

اخبار مرتبط