بازخوانی مختارنامه؛ ده سال بعد

عکس خبري -بازخواني مختارنامه؛ ده سال بعد

یكی از شهدای مدافع حرم نقل می‌كرد كه بسیاری از رزمندگان سوریه به او خبر داده‌اند كه تماشای سریال مختار، آنها را به جهاد و دفاع از كشورشان كشانده است.

به گزارش نما-سریال مختار از فروردین ۱۳۸۳ تا تیر ۱۳۸۸ فیلمبرداری شد و پخش هفتگی‌اش از شبکه اول سیما، از نهم مهر ۱۳۸۹ آغاز گشت و در هفتم مرداد ۱۳۹۰ به پایان رسید. مختارنامه در ۴۰ قسمتِ ۶۰ دقیقه‌ای، بعد از گذشت ده سال، هنوز هم عظیم‌ترین سریال ساخته شده در سیمای جمهوری اسلامی است؛ به لحاظ بودجه ۲۰ میلیارد تومانی، تعداد بازیگران (۶۰ شخصیت اصلی و ۱۴۰ بازیگر فرعی و ۲۰۰۰ سیاهی لشکر)، ۱۴۳۰ نفر نیروی انسانی، سکانس‌های هفتصدگانه، و مخصوصاً آنکه یکصد سکانس از سریال در جنگ می‌گذرد.

مختارنامه بعد از ده سال، هنوز هم تماشایی است. چرا کهنگی به این سریال راه نیافته است؟ علت شاید در این باشد که مختارنامه زلف خود را به شهدای دشت نینوا گره زده است. همانطور که حماسۀ عاشورا برای مردم تکراری نخواهد شد، همچنین سریالی که توجه مخاطبانش را به آن صحرای پر بلا جلب می‌کند. آنچه مردم را به تماشای سریال مختار می‌کشاند، پهلوانی و حماسۀ نهفته در عاشورا است که جلوه‌های کوچکی از آن، در این سریال بروز یافته است.

مختارنامه یکی از بهترین تولیدات سیمای جمهوری اسلامی است. سید داود میرباقری با این مجموعه به پختگی رسید و توانست زندگی یکی از سرداران شیعه را تصویر کند و از حیات خاص شیعیان سخن گوید. ان شاء الله این فیلم، یکی از باقیات الصالحات عوامل سازنده‌اش خواهد شد.

سریال مختارنامه از دو جهت اهمیت دارد:

۱. زدودن غبار از چهرۀ مشوّه شدۀ مختار، که یکی از شیعیان خاص امیرالمؤمنین(ع) بوده است؛ شخصیتی که دشمنانش در طول تاریخ همواره از او به بدی یاد کرده‌ و در خصوص او، به جعلیات بسیار متوسل شده‌اند.

۲. الگودهی به مؤمنان آخرالزمان، مخصوصاً اعراب خاورمیانه که گویی پیش از این هیچ فیلمی در خصوص حیات خاص شیعیان ندیده بودند. چنانکه بسیاری از رزمندگان سوریه اذعان کرده‌اند که تماشای مختارنامه آنها را به جهاد و دفاع از کشورشان کشانده است. (راقم این موضوع را شخصاً از جواد الله‌کرمی، یکی از فرماندهان ایرانی در سوریه شنیده‌ است. او در اریبهشت ۱۳۹۵ به فوز شهادت نائل آمد).

لهذا مدیران سیما باید از نتایج مختارنامه پند بگیرند، پیلۀ عافیت‌طلبی را بشکنند و بیش از قبل برای معرفی و ترویج عقاید مذهب شیعه گام بردارند. زیرا راه نجات بشریت، تعجیل در ظهور مولا (عج) است و آن هم با ترویج این حقایق به دست خواهد آمد.


فیلم و سریال‌هایی که پژوهشگر ندارند

برای راقم به عنوان یک محقق تاریخ اسلام و ادیان، تطابق سریال‌های تاریخی با حوادث واقعی، همواره اولویت تام داشته است. زیرا آنچه در واقعیت رخ می‌دهد با «حقیقت» یعنی «خداوند متعال» کاملاً ارتباط دارد. بنابراین مطالعۀ تاریخ، یکی از راه‌های شناخت خداوند سبحان و سنت‌های اوست. اغلب ما انسان‌ها این موضوع را تجربه کرده‌ایم که «واقعیت»، از تخیل انسان‌ها زیباتر و جذاب‌تر است. به همین دلیل است که فیلمسازان، تمام سعی خود را به کار می‌گیرند تا مخاطب، فیلم‌هایشان را «باور» کند و به عنوان «واقعیت» بپذیرد. اما ساخت فیلم بدون انجام تحقیق، موجب اتلاف سرمایه و عمر است، مضافاً بر خسران دنیوی و اخروی.

در یک جمله می‌توان گفت که اگرچه بسیاری از وقایع تاریخیِ زندگی مختار در این سریال، ظهور و بروزی نداشته اما آنچه تصویر شده، تا حدود هفتاد درصد با اسناد و وقایع تاریخی مطابقت دارد. به نظر راقم، علت عمدۀ ایرادهای مختارنامه آن است که جناب فیلمساز، از محققان دینی و تاریخی بهره نبرده است. آقای رسول جعفریان گرچه با این مجموعه، همکاری داشته اما به عادت مألوف فقط به عنوان مشاور ظاهر شده است و نه یک پژوهشگر. ای کاش رسول جعفریان، زمان بیشتری را برای این سریال صرف می‌کرد.

باید پرسید که علی‌رغم هزینه‌های وافری که در خصوص این قبیل فیلم و سریال‌ها صورت می‌گیرد چرا همواره جای محققان خبره در میان عوامل سازنده خالی است؟ فیلمنامه‌نویسان چطور به خودشان اجازه می‌دهند تا در تحقیقات تاریخی و دینی ورود کنند؟ در حالیکه این موضوع، تخصص فوق‌العاده‌ای می‌طلبد که در توان افراد معمولی نیست.

یکی از تحقیقات بسیار خوبی که در خصوص زندگی و شخصیت مختار به ثمر رسیده، کتابی است به قلم سید ابوفاضل رضوی اردکانی با عنوان «ماهیت قیام مختار» که دفتر تبلیغات اسلامی قم در سال ۱۳۶۷ آن را منتشر کرده و بعدها نیز چندین نوبت به چاپ رسیده است. نام این کتاب در تیتراژ پایانی، در رتبۀ دهم از چهارده منبع سریال دیده می‌شود. به نظر می‌رسد که جناب میرباقری و گروهش با تکیه خاص بر این کتاب، خلأ فقدان محقق را تا حدی، پر کرده‌اند. این کتاب وزین در ۶۷۰ صفحۀ قطع وزیری، زندگی مختار را با جزئیات وافر و قلم شیوا تشریح نموده است. طرفه آنکه خود نویسنده در پایان مقدمه، از هنرمندان خواسته است که این اثر را به فیلم و نمایش تبدیل کنند که در این صورت، از بهترین‌ها خواهد شد. و الحق نیز چنین بود. جناب رضوی اردکانی، هم‌اکنون یکی از امامان جمعه در شهر شیراز است.

بررسی شخصیت‌های تاریخی در مختارنامه

این بخش را در چهار قسمت خواهیم آورد. شخصیت‌هایی که کوچکتر یا بزرگتر از سن واقعی خود، تصویر شده‌اند. همچنین شخصیت‌هایی که دفعتاً ظاهر شده، سپس ناپدید گشته‌اند، و شخصیت‌های دیگر.

الف. شخصیت‌هایی که کوچکتر از سن خود تصویر شده‌اند

۱. مختار (فریبرز عرب‌نیا)

مختار متولد سال اول هجری بود. لذا به وقت قیام در سال ۶۶ هجری، حداقل ۶۵ سال داشته است. ولی مختار در این زمان در سنین ۴۵ سالگی دیده می‌شود. قاعدتاً برای این نقش بازیگری پنجاه و چند ساله باید انتخاب می‌شد تا بتواند نقش‌های حدود ۴۰ تا ۶۰ سالگی را به مدد گریم ایفاء کند. در آغاز سریال که سال ۴۱ هجری است، چهرۀ مختار با بیست سال بعد، تفاوت چندانی ندارد. ولی در عوض، از قسمت ۳۴ ناگهان ریش و مویش تا حدود هشتاد درصد سفید می‌شود در حالیکه وقایع مذکور در فیلم، مشمول گذر سالیان نشده است.

۲. مسلم بن عقیل (امین زندگانی)

حضرت مسلم، در وقت شهادت در سال ۶۰ هجری در حدود پنجاه سال، سن داشته است. لذا انتخاب امین زندگانی با حدود ۳۵ سال سن، برای این نقش مناسب نبوده است.

۳. ناریه همسر مختار (نسرین مقانلو)

نام او، ام‌ثابت بود و قاعدتاً باید بیست سال از آنچه در فیلم دیدیم بزرگتر باشد. در حالیکه او در واقعیت، دو سال از فریبا کوثری (بازیگر نقش عمره، همسر دوم مختار) کوچکتر است.

۴. جاریه خواهر ناتنی مختار (ماه‌چهره خلیلی)، همسر عمر بن سعد

در منابع دست اول در خصوص نسبت خویشاوندی مختار و عمر سعد، چیزی نیامده است. اما خوارزمی، امان دادن مختار به عمر سعد را در یک جمله اینطور تعلیل نموده که «چون خواهر مختار (یا به‌ قولی‌ دختر مختار)، همسر عمر بن‌ سعد بود...» (خوارزمی، مقتل الحسینع، به کوشش محمد سماوی‌، قم‌، ۱۳۷۶ ق، ج ۲، ص ۲۲۰). همین اشاره، در نسخۀ عربی کتاب الفتوح نیز مذکور است (نگا. ابن‌اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، چ اول، ۱۴۱۱ ق، ج ۶، ص ۲۴۶). اما به نظر می‌رسد که این روایت چندان وجهی نداشته، جعل یا ظن یکی از نویسندگان باشد. اما مشهور است که مختار، خواهری به نام صفیه داشت که به نکاح عبدالله بن عمر درآمد (که نقش کوتاه آنها را به ترتیب آفرین عبیسی و جمشید شاه‌محمدی بازی کرده‌اند). مختار در بدو ورود به مکه، به منزل خواهرش رفت و دو نوبت نیز با وساطت عبدالله بن عمر از زندان کوفه رهایی یافت.

۵. عمر بن سعد (مهدی فخیم‌زاده)

عمر در کودکی، یکی از هم‌بازی‌های حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) بوده است. لذا سال تولد او را می‌توان همان سال سوم هجری تصور کرد. لذا، اینکه می‌بینیم او در سال ۴۱ هجری تازه به صرافت ازدواج افتاده، نادرست می‌آید.

متأسفانه شخصیت عمر بن سعد در این سریال به تمامه اشتباه تصویر شده است؛ از قامت کوتاه هنرپیشه (مهدی فخیم‌زاده) تا صدای گوشخراش، رفتار و دیالوگ‌ها، همگی با آنچه از عمر سعد در تاریخ ثبت شده، مغایر است. او در تاریخ طبری با پاهای بزرگ (= قد بلند)، چشمان به گودی رفته و ابروهای پرپشت توصیف شده است (تاریخ طبری، ج ۸، ص ۵۳). در خصوص عدم دشمنی او با خاندان رسول اکرم(ص) در برخی تواریخ آمده است که عمر بن سعد به هیچ وجه، خواهان جنگ با امام حسین(ع) نبود. اما در نهایت شمر، او را به این کار برانگیخت.

از مجموع اخبار برمی‌آید که عمر سعد پیش از واقعۀ کربلا، شخصیت بی‌آبرویی نبوده است. در حالیکه آنچه در این سریال با بازی فخیم‌زاده تصویر شده، بیش از یک ابله نیست. آیا چنین شخصیتی می‌تواند مورد وصیت حضرت مسلم بن عقیل قرار گیرد؟ حضرت زینب (س) وقتی بر بالای آن تل آمد عمر بن سعد را مخاطب ساخته، سخنی به این مضمون فرمود که «حسین را می‌کشند و تو تماشا می‌کنی!؟» یعنی عداوت او با اهل بیت پیامبر(ص)، حتی برای زینب کبری(س) باورکردنی نبود. امام حسین(ع) ساعت‌ها با عمر بن سعد در روزهای قبل از جنگ، صحبت کرد. اما شخصیتی که در سریال تصویر شده، چنین لیاقتی ندارد که همسخن امام باشد.

عمر بن سعد در این سریال، شخصیتی احمق و در مواقعی دلقک‌گونه دارد که با آنچه در تاریخ آمده مطابقت نمی‌کند. مضافاً که تأکید صدبارۀ جناب کارگردان به علاقۀ عمر به حکومت ری، مخاطب را به حال اشمئزاز می‌رساند. پیشنهاد حکومت ری، وسوسه‌ای بود که ناگهان به جانش افتاد نه اینکه او سال‌ها در عشق حکومت ری سوخته باشد! از عمر بن سعد، پنج پسر متولد شد که یکی از آنها به نام حفص، در جنایات کربلا مشارکت داشت.

۶. حفص بن عمر (فرید ملک‌محمدی)

او در صحنۀ کربلا، معاون پدرش بوده است. در حالیکه ازدواج کرده و پسری نیز به نام ابوبکر داشت. لذا حفص بر خلاف آنچه در فیلم تصویر شده، نوجوان نبوده است. در فیلم می‌بینیم که مادر حفص او را در حضور مختار با شمشیر می‌کشد. اصل ماجرا این است که بعد از آنکه سر عمر سعد را به نزد مختار آوردند حفص که در نزد او اسیر بود گفت: پس از پدرم، دیگر زندگی ارزشی ندارد! مختار جواب داد: راست گفتی تو هم بعد از او زندگی نخواهی کرد. و سپس دستور داد او را نیز کشتند (بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۷۹).

۷. عبیدالله بن حرّ جُعفی (شهرام حقیقت‌دوست)

عبیدالله همان است که حضرت امام حسین(ع) در منزل بنی‌مقاتل به خیمه‌اش درآمد و او را دعوت به همراهی کرد. پاسخ عبیدالله این بود که چون دیدم مردم در کوفه برای جنگ با شما آماده می‌شوند من از شهر خارج شدم تا با شما نجنگم. و افزود که کمک من، به شما سودی نخواهد رساند. زیرا همۀ شما کشته می‌شوید و من اکنون قصد مردن ندارم! او در نهایت، اسب و شمشیر بی‌همتایش را به حضرت ابا عبدالله(ع) تقدیم کرد. لکن امام(ع) نپذیرفت و سخن خداوند در قرآن کریم را تلاوت فرمود که «من از گمراهان مساعدت نمی‌گیرم ـ مَا کُنتُ مُتَّخِذُ المُضِلّینَ عَضُداً» (کهف/ ۵۱). عبیدالله بعد از واقعۀ کربلا جزو اولین کسانی بود که برای سید الشهدا مرثیه سرود.

عبیدالله بن حر، از حامیان عثمان بود و در جنگ صفین در لشکر معاویه شمشیر می‌زد. از آنجایی که امامان معصوم کار لغو و بی‌فایده انجام نمی‌دهند لذا عبیدالله بن حرّ می‌توانست که شبیه حرّ بن یزید ریاحی، جزو توابین و شهدای کربلا باشد. به هر حال، او به سوء اختیار خود از مختار برید و در جناح قاتلان حسین(ع) ایستاد. و این از عقوبت‌های خداوند و از سنت‌های اوست. زیرا عبیدالله، ندای غربت و مظلومیت مظلوم کربلا را شنید و به یاری آن حضرت برنخاست.

با توجه به سابقۀ عبیدالله بن حرّ به نظر می‌رسد که او در وقت قیام مختار، حداقل پنجاه سال سن داشته است. لهذا انتخاب شهرام حقیقت‌دوست در سن سی و چند سالگی برای این نقش، مناسب نبوده هرچند که بازی خیره‌کننده‌ای ارائه کرده است. ماجرای حبس همسر او (با بازی بهناز جعفری) در زندان کوفه و حملۀ ابن‌حر برای آزادی زوجه‌اش نیز در روایات تاریخی مذکور است. با این تفاوت که نام او را «ام‌سلمه» ثبت کرده‌اند و نه «ماریه» (نگا. تاریخ طبری، ج ۸، ص ۱۰۹).

۸. سائب بن مالک اشعری (حمید عطایی)

با توجه به آنچه در تواریخ آمده سائب به وقت قیام مختار، قریب ۶۰ سال سن داشته است. او از سران شیعۀ عراق بوده ولی ما او را در سنین حدود ۳۰ سالگی اغلب به عنوان وردست مختار می‌بینیم. وقتی ابن‌مطیع به عنوان حاکم منصوب از سوی ابن‌زبیر ضمن سخنرانی در مسجد اعلام کرد که در خصوص خراج، مطابق روش خلفای دوم و سوم عمل خواهد کرد، سائب بود که به او اعتراض کرد. او برخاست و این رأی را باطل شمرد و فقط روش مولای متقیان را صائب دانست. این اعتراض گرچه در فیلم تصویر شده است اما باورپذیر نیست. چون از این جوان، بعید است که حیات مبارک مولای متقیان را درک کرده باشد.

ب. شخصیت‌هایی که بزرگتر از سن خود تصویر شده‌اند

۱. محمد حنفیه (محمدرضا شریفی‌نیا)

او یکی از فرزندان امیرالمؤمنین(ع) بوده است. محمد در سال ۱۵ یا ۱۷ هجری به دنیا آمده، حداقل پانزده سال از مختار ثقفی کوچکتر بود. اما سن او حدود سی سال بزرگتر از مختار تصویر شده است. در سریال امام علی(ع) نقش محمد حنفیه را محمود مقامی بازی می‌کرد که در آنجا هم بیش از سن او در زمان وقایع، تصویر شده بود.

۲. عبیدالله بن ‌زیاد (فرهاد اصلانی)

در فیلم «سفیر» ساختۀ فریبرز صالح (۱۳۶۱)، نقش ابن‌زیاد را مرحوم عزت‌الله مقبلی بازی می‌کرد و این شخصیت، در حدود ۶۵ سالگی تصویر شده بود. در سریال «معصومیت از دست رفته» ساختۀ میرباقری (۱۳۸۱) داریوش فرهنگ در نقش ابن‌زیاد، در حدود ۵۵ سال سن داشت. و اما ابن‌زیاد در مختارنامه (فرهاد اصلانی)، حدوداً ۴۵ ساله تصویر شده است (در سال ۶۱ هجری).

ابن‌زیاد متولد سال ۲۸ هجری بوده و در واقعۀ کربلا، حداکثر ۳۲ سال سن داشته است. و مختار در آن زمان، ۶۰ ساله بوده است. ایراد دیگری در خصوص شخصیت ابن‌زیاد در مختارنامه، فهم و درایت فوق العادۀ اوست. فرهاد اصلانی با صدا و بازی خوبش به ارتقای این نقش، کمک شایانی کرده است. در حالیکه تهور ابن‌زیاد و تندروی‌های او در کربلا (مانند قطع آب بر سپاه اباعبدالله ع که حتی یزید هم به آن فرمان نداده بود) به سبب غرور جوانی و خامیِ ابن‌زیاد بوده است، و نه شعور و سیاست‌ورزی.

۳. زربی (رحمان باقریان)

او یک غلام جوان و سیاه بوده اما در سریال، در سنین شصت سالگی تصویر شده است. نامش را زربی، زربیا، و رزین نوشته‌اند. او به وقت تعاقب شمر، با شمشیر مستقیم آن پلید به شهادت رسید (بحار الانوار، ج ۵، ص ۳۷۳). زربی در فیلم، به دست غلام شمر کشته می‌شود.

۴. مصعب بن زبیر (جعفر دهقان)

او در سال ۳۶ قمری متولد شده است. لذا مصعب به وقت جنگ با مختار، حداکثر ۳۱ ساله بوده. بنابراین، انتخاب جعفر دهقان پنجاه ساله برای این نقش مناسبت ندارد.

ج. شخصیت‌هایی که ناگهانی و بدون مقدمه وارد می‌شوند

۱. حَصین بن نُمیر (سیامک اطلسی)

او را نخستین بار در نقش فرماندۀ سپاه شام در حمله به شهر مکه می‌بینیم. در حالیکه ابن‌نمیر از سرداران ابن‌زیاد بود که در واقعۀ کربلا با چهار هزار نفر به لشکر عمر بن سعد پیوست (ابن‌اعثم ـ ابن‌شهر آشوب ـ خوارزمی). حصین همان کسی است که قیس بن مسهر صیداوی، پیک امام حسین را (که در منزلگاه حاجز از امام جدا شده بود تا سخن امام را به کوفیان برساند) در قادسیه دستگیر کرد و به نزد ابن‌زیاد فرستاد.

بازی خوب سیامک اطلسی در نقش حصین و صدای زیبای این دوبلور، به مدد آمده و او را شخصیتی بااصالت و فهیم جلوه داده است. در حالیکه او از قسی القلب‌ترین افراد بود. در نهایت در معیت ابن‌زیاد در جنگی در نزدیکی موصل کشته شد.

۲. ابو عبدالله جَدَلی

او در قسمت ۳۳ از سریال، مأمور می‌شود تا محمد حنفیه را از مکه فراری دهد. جدلی، از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین(ع) بود. چنانکه برخی از احادیث آن امام، از طریق وی نقل شده است. نوشته‌اند که جدلی از محافظان مختار و از پرچمداران وی بود. برخی احتمال داده‌اند که جدلی همزمان با مختار در زندان بوده است و به این سبب نتوانسته حضرت سیدالشهدا(ع) را در کربلا یاری کند. اما در سریال، از قبل و بعد او ابداً خبری نیست.

۳. اصفر بن سعید (حمیدرضا هدایتی)

نام این شخصیت به عنوان پیک مصعب به مختار، ثبت شده است. اما قاعدتاً چنین شخصیتی باید پیشینۀ فراوان در نزد مصعب داشته باشد. و همچنین است عباد بن حَصین (حسن سرچاهی)، که پیک مصعب به احمر بن شمیط (کریم اکبری مبارکه) قبل از جنگ بصره بود. این دو نیز به سرعت آمدند و رفتند.

۴. یحیی بن ضمضم (حامد حدادی)

همان غولی بود که مختار در زمان محاصره قصر، او را کشت. این شخصیت نیز به یکباره ظاهر شده به دست مختار به قتل رسید. در حالیکه یک غول ۵ر۲ متری همچون او، چطور می‌توان از انظار پنهان شود؟!

۵. ابن‌همام (سید مهرداد ضیایی)

شاعری که بعد از پیروزی‌های مختار، در وصف او و یارانش شعر سرود گرچه پیش‌تر با وی همراهی نداشت. قبل و بعد این شخصیت نیز معلوم نیست.

د. شخصیت‌های دیگر

۱. کیسان ابوعمره (رضا رویگری)

جناب کارگردان، نام «کیان» را برای او برگزیده است. چهره و گریم این شخصیت به گونه‌ای انتخاب شده که چهرۀ یک ایرانی را به ذهن متبادر می‌کند. محاسن موج‌دار او، شبیه به نقش‌برجسته‌های سربازان هخامنشی در تخت جمشید است.

در منابع تاریخی آمده که رئیس شرطه‌های مختار، ابوعمره نام داشت و او در بسیاری از کارها به مختار مشورت می‌داد. او ایرانی بود و به سبب کاردانی و غیرتش، به سرعت زبانزد همگان شد. بعضی گفته‌اند علت آنکه مختار به لقب «کیسان» معروف شد آن است که او به یکی از موالی و اصحاب امیرمؤمنان(ع) ارادت خاص داشته است. در کتاب رجال کِشی آمده است که کیسان همان شخصی است که مختار را به قیام و خونخواهی شهدای کربلا تشویق می‌نمود و سپس محرم راز او و خط‌دهنده به وی شد.

ابوعمره در نقش رئیس پلیس مختار، دمار از روزگار قاتلان ابا عبدالله درمی‌آورد. او مانند عقاب بر سر دشمنان فرود می‌آمد و اگر فرد قاتل، می‌گریخت خانه‌اش را ویران می‌کرد. به طوریکه تمام خانه‌های کوفیان که در جریان قیام مختار تخریب شد، به دست ابوعمره بود. او جزو کشندگان شمر به حساب می‌آید.

در جریان جنگ با مصعب بن زبیر، ابوعمره فرماندهی لشکر موالی را بر عهده داشت. ماجرایی که در قسمت‌های ۳۴ و ۳۵ سریال در خصوص پیاده کردن ایرانیان از اسب آمده که منجر به شهادت اغلب آنها از جمله ابوعمره شد، صحیح است. عبدالله بن وهب (با بازی مهدی تقی‌نیا) همان کسی بود که این پیشنهاد را مطرح کرد و به احمر بن شُمیط (کریم اکبری مبارکه) گفت که می‌ترسم ایرانیان سواره نظام، در جنگ بگریزند و تو را تنها گذارند. چه بهتر که آنان را در نیروهای پیاده قرار دهی تا بهتر مقاومت کنند. قصد ابن‌وهب آن بود که اغلب کشته‌شدگان از بردگان ایرانی باشند و آنها را سپر بلا قرار دهد. اما احمر بن شمیط این پیشنهاد را خیرخواهانه پنداشت و پذیرفت. لذا اولاً خود او و عبدالله بن کامل در این جنگ کشته شدند و سپس اسباب شکست لشکر و عقب‌نشینی به داخل کوفه و در نهایت شکست مختار و قتل او را فراهم آوردند.

۲. عبدالله بن زبیر (رضا کیانیان)

این شخصیت نیز نامعقول و بلکه شبیه به یک دلقک تصویر شده است. می‌دانیم که وسوسه‌ها و مشورت‌های نادرست عبدالله بود که زبیر را به جنگ جمل کشاند. اما نمی‌توان او را دلقک یا ابله دانست. عبدالله بن زبیر یک جنگاور شجاع بود که در فتوحات فراوانی شرکت داشت. او در جواب معاویه که وی را به بیعت با یزید فراخوانده بود، اشعاری حماسی فرستاد و او را تهدید به قتل کرد (ابن‌قُتیبه دینوَری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص ۲۰۱). زمانی هم که ولید بن عتبه والی مدینه، او را برای بیعت با پسر عمویش یزید فراخواند، ابن‌زبیر نیرنگ کرد و شبانه از مدینه گریخت و از بی‌راهه خودش را به مکه رساند. او متولد سال اول هجری بوده است؛ نخستین فرزندی که از مهاجرین به مدینه، متولد شد. بنابراین سن و سال او از آنچه در سریال تصویر شده، دور نیست.

۳. عبدالله بن عمر (جمشید شاه‌محمدی)

او شوهر صفیه، خواهر مختار بود. ابن‌عمر را در لحظات اندکی در سریال می‌بینیم. زمانی که مختار به مکه می‌رسد در ابتدا به خانۀ صفیه و عبدالله فرود می‌آید. همو بود که برای مختار وساطت کرد تا از زندان آزاد شود. شرح این واقعه در جلد پنجم از تاریخ طبری آمده است که عبدالله بن عمر، نامه‌ای به یزید نوشت و آزادی مختار را طلب کرد.

جناب میرباقری شخصیت مقبولی به عبدالله بن عمر داده است. در حالیکه او ابداً از ابن‌زبیر بهتر نبود. عبدالله بن عمر همان است که با امام علی(ع) بیعت نکرد اما نامه‌ای به یزید نوشت و بیعت او را پذیرفت و از امام حسین(ع) نیز همین را می‌خواست. نقل است زمانی که حجاج خونریز در حکومت عبدالملک مروان، والی مدینه شد ابن‌عمر شبانه درب دار الاماره را کوفت تا با وی بیعت کند. حجاج که مشغول غذا خوردن بود پایش را به سوی ابن‌عمر دراز کرد و او به ناچار پاهای وی را در دستانش فشرد. بیعت کردن عبدالله بن عمر با حکومت یزید دور از انتظار نبود؛ چنانکه از سخنان معاویه و نامۀ یزید به ولید بن عُتبه نیز همین برمی‌آید. در سریال امام علی(ع) نقش عبدالله بن عمر را بهمن زرین‌پور بازی کرده است.

۴. شمر بن ذی‌الجوشن (محمد فِیلی)

شمر از یاران امام علی(ع) در جنگ صفین بود. اما بعدها از دوستان معاویه و یزید شد. زمانی که ابن‌زیاد برای مقابله با مسلم بن عقیل چاره می‌جست، شمر جزو کسانی بود که کوفیان را از لشکر شام می‌ترساند و به بیعت با ابن‌زیاد تشویق می‌کرد. نقل است که او سر مبارک سید الشهدا را از بدن جدا کرد. مبروص بودن قاتل سید الشهدا، در روایات رسول اکرم(ص) پیشگویی شده بود و در سریال نیز به زیبایی تصویر گشته.

باید گفت که محمد فِیلی با آن قامت بلند ورزشکاری‌اش که غالباً در نقش‌های مثبت بازی کرده، به نقش شمر نمی‌ماند. برای ایفای این شخصیت، بازیگری با قد کوتاه و صدایی گوش‌خراش لازم بود. این نقش، بیش از همه به مهدی فخیم‌زاده مشابهت دارد، چنانکه در سریال امام حسن ع (تنهاترین سردار) ایفاء کرده بود؛ سریالی که خود فخیم‌زاده آن را کارگردانی کرده است.

۵. برخی شخصیت‌ها همچون یزید و عبدالملک مروان، در سریال مختار تصویر نشده‌اند. این را به سبب اینکه این دو حاکم در شام حکومت می‌کرده‌اند می‌توان پذیرفت. علی‌رغم آنکه شریح، قاضی کوفه در ماجرای مسلم نقش و دیالوگ داشت اما بازیگری برای او تعیین نشد و فقط اقوال او نقل می‌گشت. مختار بعد از رسیدن به حکومت، شریح را در مقام قضاوت کوفه ابقاء کرد که موجب انتقاد برخی یارانش (در فیلم، احمر بن شمیط) واقع شد. نکته آنکه عبدالرحمن بن شریح (احمد علامه دهر) از یاران نزدیک مختار، فرزند شریح قاضی بوده است.

ایرادهای کلامی در دیالوگ‌ها

دو ضعف عمدۀ دیالوگ‌های مختارنامه آن است که اولاً حجمشان، زیاد است و همین موضوع باعث خطاهای عدیده‌ای شده است. مثلاً در قسمت ۱۴ رئیس فرقۀ خوارج، خود را «خارجی» می‌خواند! ثانیاً دیالوگ‌ها به زبان عامیانه نوشته شده‌اند که البته باعث ارتباط بهتر مخاطب پایتخت‌نشین با فیلم می‌شود. اما مقدار اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل‌های فارسی در این سریال، از حد متعارف گذشته است. به نمونه‌هایی از این اصطلاحات، توجه کنید:

وفای کوفیان یعنی کشک، دستت درست، سرهایی که زیر آب کرده‌ای ...، کبکت خروس می‌خواند، ما قافیه را باخته‌ایم، ما سرِ پیازیم یا ته پیاز؟، عده‌ای را گوشمالی می‌دهیم تا بقیه‌شان ماست‌ها را کیسه کنند، تعارف تیکه پاره کردن، با تو نیستم! با «نیم من» هستم!، دوستی خاله خرسه، ناف مهلّب را با شک بریده‌اند، کِی؟ وقت گل نی!، نه به دار است و نه به باغ، موش دواندن و...

در هر قسمت از سریال، بیش از ده فقره از این اصطلاحات گوش‌آزار به گوش می‌رسد. به راستی این دیالوگ‌ها را چطور به زبان‌های دیگر ترجمه و دوبله کرده‌اند؟

استفادۀ نابجا از وقایع که پیشگویی می‌نماید

متأسفانه، نویسندگان مختارنامه دیالوگ‌ها را طوری نوشته‌اند که گویی شخصیت‌ها از همۀ حوادث آینده باخبرند. مثلاً عمر سعد می‌داند که قرار است حکومت ری را به او پیشنهاد کنند و لذا مدام از آن سخن می‌کند. و یا آنجا که او به ابن‌زیاد تحذیر می‌دهد که «آزادی مختار، یعنی حکم قتل ما». و این در سال ۶۱ است. وقتی که خود مختار از قیام پنج سال بعد خود، خبر ندارد عمر سعد چگونه می‌تواند از آن آگاه باشد؟ یا آنجا که نعمان بن بشیر خبر می‌دهد که ابن‌زیاد به جای او به کوفه می‌آید، در حالیکه ابن‌زیاد دفعةً و با مکر وارد کوفه شد و حتی بسیاری از شیعیان، او را حسین بن علی(ع) پنداشتند. این پیشگویی‌ها، در خصوص دیالوگ‌های مختار نیز به کار رفته و باعث شده تا تهمت‌هایی که به مختار در خصوص ادعای پیغمبری زده می‌شود، موجه جلوه کند.

این روش فیلمنامه‌نویسان یه کار یکی از گزارشگران فوتبال قبل از انقلاب شبیه است. در آن زمان چون مسابقات با تأخیر گزارش می‌شد مردمی که صدای این گزارشگر را می‌شنیدند وی را یک کارشناس خبرۀ فوتبال تصور می‌کردند. زیرا او نسبت به خطاهای بازیگران که منجر به گل طرف مقابل می‌شد، تحذیرات لازم را می‌داد. نتیجه نیز همواره مطابق پیشگویی‌های او از کار درمی‌آمد!!

لباس و دکور

طراحی دکور و لباس سریال مختار، بسیار خوب است مخصوصاً که دکورهای دارالاماره و مسجدالحرام بسیار باورپذیر و چشمگیرند. اما برخی ایرادها در اجرا، مانع از ارتباط تام مخاطب با سریال می‌شود. مختار همیشه کلاه‌خود بر سر دارد حتی در وقت امارت و قضاوت! اغلب شخصیت‌ها نیز همینطورند. وقتی جنگی در کار نیست چرا شخصیت‌ها باید کلاه و لباس رزم بر تن داشته باشند!؟

طراحی دکور و لباس سریال مختار، بسیار خوب است مخصوصاً که دکورهای دارالاماره و مسجدالحرام بسیار باورپذیر و چشمگیرند. اما برخی ایرادها در اجرا، مانع از ارتباط تام مخاطب با سریال می‌شود. مختار همیشه کلاه‌خود بر سر دارد حتی در وقت امارت و قضاوت! اغلب شخصیت‌ها نیز همینطورند. وقتی جنگی در کار نیست چرا شخصیت‌ها باید کلاه و لباس رزم بر تن داشته باشند!؟

ایراد دیگر، استفاده بی‌جا از نگهبانان در قصر است که البته در همۀ سریال‌های تاریخی این موضوع را می‌بینیم. حتی در سریال یوسف دیده‌ایم که در مقابل خانۀ لابان (پدر زن یعقوب) که کدخدای یک ده بوده است دو نگهبان ایستاده‌اند. آیا واقعاً این نگهبان‌ها مواجب نمی‌خواهند؟ چطور است که این بادمجان‌های دور قاب، ابداً دیالوگی ندارند و هیچ وقت نیز به کار نمی‌آیند!؟ برای کسانی که این ماجرا را عادی می‌شمرند تماشای چندبارۀ فیلم شیر در زمستان (۱۹۶۸) The Lion in Winter ساختۀ آنتونی هاروی را پیشنهاد می‌کنم که قصۀ هِنری دوم است به سال ۱۱۸۳ میلادی در لندن. در قصر او، هیچ نگهبان معطل و بی‌کاری را نمی‌بینیم. حتی در کاخ‌های محمدرضا پهلوی نیز چنین نگهبانانی وجود نداشته‌اند.

مواردی که می‌توانست در سریال استفاده شود

سریال مختارنامه گریزهایی به وقایع عاشورا می‌زند که باعث قوت و زیبایی اثر شده است. به خصوص که تیتراژ آغاز و پایان، به شهادت حضرت علی‌اصغر اختصاص یافته است. اما نویسندگان سریال، تحقیق چندانی در خصوص جزئیات وقایع کربلا صورت نداده‌ از روایات و زیارت‌ها نیز غافل مانده‌اند. مثلاً در دو زیارت ناحیۀ مقدسه و زیارت عاشورا، جزئیاتی از واقعۀ کربلا نقل شده است که برای یک محقق تاریخی همچون درّ، گرانبها خواهد بود. برای نمونه، در اینجا به ذکر برخی از موارد تاریخی که در زیارت عاشورا مذکور است می‌پردازیم و این گفتار را خاتمه می‌دهیم.

۱. و خداوند لعنت کند امتی را که برای جنگیدن با تو، (اسب‌هایشان را) زین کردند و بر آنها لگام بستند و (چهره‌هایشان را) نقاب زدند.

۲. بنی‌امیه و آل‌زیاد و آل‌مروان، روز عاشورا را مبارک می‌خوانده‌اند و در این خصوص جعل حدیث می‌کردند.

۳. عناد و جحود ورزیدن دشمنان با امام حسین(ع) (اللهم العن العصابة الذی جاحدت الحسین...)

۴. مشایعت و بیعت و متابعت کردن مردم در قتل امام حسین(ع)

۵. مصیبتی بزرگتر از این در جهان نبوده و نخواهد بود.

۶. عبیدالله بن زیاد، همان پسر مرجانه است.

۷. حضرت صاحب‌الزمان(عج) منتقم اصلی خون حضرت اباعبدالله(ع) است. در زیارت عاشورا دو نوبت بر این موضوع تأکید می‌شود.

۸. برائت از قاتلان امام حسین(ع) و کسانی که به قتل آن حضرت رضایت داشته‌اند. (موضوع رضایت داشتن، در زیارت اربعین آمده است.)

۹. روش شیعه، دوستی با دوستان اهل بیت و دشمنی با دشمنانشان است، صلح با صلح‌کنندگان و جنگ با جنگ کنندگان با ایشان

۱۰. دعا برای ثابت قدم بودن با امام حسین و یارانش

***امیر اهوارکی

۱۳۹۹/۶/۲۹

اخبار مرتبط