به گزارش نما، قصه جنگ جزو جدانشدنی از تاریخی است که خیلیها آن را تجربه کردهاند و جوانترها اسم و خاطراتش را شنیدهاند. ماجرایی که سرنوشت دیگری را برای ما رقم زد و هنوز که هنوز است جای گلولههایش بر دیوارهای خانههای همین دور و اطرافمان مانده است. درگیر و دار این داستان، آدمها و شهرهای زیادی خواهناخواه درگیر شدند، اتفاقی که خردهروایتهایش آنقدر زیاد است که باعث شکلگیری ژانری با عنوان دفاع مقدس شده است و فیلمها و سریالهای مختلفی به سراغش رفتهاند.
بهتازگی هم این ماجرا در سریال «ایلدا» دوباره جان گرفته و این بار این مجموعه سراغ بخشی از تاریخ جنگ رفته که کمتر از آن گفتهشده؛ بخشی که به سالهای اول جنگ یعنی حدود سال ۵۸برمیگردد و در آن عشایر غرب کشور نقش اصلی را بازی کردند. این سریال به کارگردانی راما قویدل و تهیهکنندگی سید علیرضا سبط احمدی در ۲۶ قسمت تولیدشده و قرار است بهزودی از شبکه یک روی آنتن برود. در ادامه گپی با تهیهکننده و دیگر بازیگران این مجموعه زدیم تا ببینیم در ایلدا قرار است چه ببینیم.
در ایلدا ۱۰هزار گلوله شلیک کردیم
علیرضا سبطاحمدی که مدتی پیش هم سریال «ساموبندری» را روی آنتن برد و آنجا هم بخش زیادی از کار را در بوشهر تصویربرداری کرد، درباره شکلگیری داستان ایلدا در خرم آباد و ماجراهایی که سرراهشان بود، گفت. ایلدا جزو سریالهای پربازیگر و شلوغ است، اتفاقی که البته در کارهای دفاع مقدسی کم و بیش رخ میدهد. از وجه تمایز این سریال با بقیه همگروهیهایش بگویید.یکی از تفاوتهای بارز ایلدا با بقیه آن است که تمام لوکیشنهایمان را در اصل جبهه آوردیم، اصل منطقهای که در آن بخشی از دفاع مقدس رقم خورده است. این در حالی است که اکثر سریالهای دفاع مقدسی در شهرک تصویربرداری میشوند و فقط برای چنددرصد از کار که نیاز به فضاسازی دارد، سراغ لوکیشنهای دیگر میروند که بازهم تاحدی امکانات در اختیارشان هست.
بااینحال شما هم مجبور بودید برای رسیدن به اوایل انقلاب فضاسازی کنید.
بله، کار ما در اوایل سال ۵۸ میگذرد و ناچار بودیم فضاهایی را مطابق با آن زمان تدارک ببینیم به همین دلیل مثلا مجبور شدیم ایزوگام خانههای روستایی را رنگ کنیم و لوکیشنهایی را مختص خودمان بسازیم تا حال و هوای ۴۰سال پیش را داشته باشد. در این مسیر مردم روستا واقعا همراهمان بودند و کمک کردند.
تصویربرداری در چنین مناطقی دشواریهای خودش را دارد، شما با چه ماجراهایی برای این سریال دستوپنجه نرم کردید؟
واقعیت این است که ایلدا را بهسختی به سرانجام رساندیم. در شرایط سخت کرونا، کمبود بودجه و.... ما برای آوردن تجهیزات و حتی یک سلاح از تهران به غرب کشور با مشکل مواجه بودیم، ولی انباری از سلاح را به این منطقه منتقل کردیم. در این سریال ما حدود ۲۵۰ انفجار داشتیم، رقمی که برای یک سریال تلویزیونی واقعا بالاست. چیزی حدود ۱۰هزار گلوله شلیک کردیم و نزدیک به ۱۵۰ چاشنی مخصوص در بدن بازیگران کار گذاشته شد. همچنین در ایلدا حدود ۱۸۰ بازیگری که نزدیک ۴۰ نفرشان از تهران و بقیه از لرستان و خوزستان بودند را داشتیم و با این تعداد در محل فیلمبرداری حتی یک لوکیشن نداشتیم که بچهها بتوانند چند لحظه بنشینند. ما در گرمای ۴۵ درجه و سرمای ۲۰درجه زیر صفر ارتفاعات لرستان کار کردیم.
با همه این شرایط اعضای گروه با رعایت پروتکلها پیش رفتند تا در برابر کرونا شرایط ایمنی داشته باشند. همه اینها سختی کار محسوب میشود، دشواریای که حدود ۹ماه با ۸۴درصد لوکیشن خارجی پیش رفت و دراینبین تنها شاید حدود ۱۶درصد کار در فضای داخلی که تحت کنترل باشد، پیش رفت. در تمام این صحنهها حضور اسب و گلههای مختلف، ویژوال افکت، انفجار و... وجود داشت و گروه جلوههای بصری تلاش میکرد تا کار را پیش ببرد. مدتی است گروه تدوین و جلوههای بصری تماموقت در کنار گروه مستقرند و هر آنچه گروه میگیرد را درجا به تدوین و آمادهسازی میرسانند. فکر میکنم بعدازاین تلاشها میتوانیم باافتخار در خدمت مردم باشیم.
اصلا چرا این حد از سختی را قبول کردید و مثل خیلی از مجموعههای دیگر در شهرک دفاع مقدس کار را پیش نبردید؟
فضای لوکیشنهای شهرک بیشتر حالوهوای جنوب کشور را تداعی میکند و زمانی که صحبت از غرب کشور میشود با جنگلهای بلوط، کوههای سنگی سر به فلک کشیده، غارهای متفاوت و فضاهایی که طبیعت زیبای آن منطقه را به تصویر میکشد، سر و کار داریم. از سوی دیگر تاکی باید دوربین را در تهران و فضاهای بسته بگذاریم؟ ما در صدا و سیما این رسالت را داریم که به واسطه سریالهایمان بتوانیم تمام کشور را نشان دهیم. دوربین این رسانه حق تمام مردم است که به همه جا سرک بکشد و بتواند فرهنگ و مشکلات آن منطقه را حتی در قالب کارهای نمایشی به تصویر بکشد. این رسالت صدا و سیما، من تهیهکننده و همه برنامه و فیلمسازان تلویزیون است. به هر حال در یک فضای باز مثل غرب کشور دست ما از جهات گوناگونی مثل عمق تصویر باز است و اگر میخواهیم به این جذابیت برسیم، باید چنین سختیهایی را تحمل کنیم. من در کار قبلیام، یعنی «سامو بندری» نیز همین کار را کرده و فضای بوشهر، لنج و بندر را منعکس کردم.
شما ارقام جالبی از تعداد انفجارها و مهماتی که در این سریال مصرف کردید، گفتید، این تعداد انفجار حادثه ساز نشد یا در کل از آنجایی که کار در این شرایط بیاتفاق نمیشود، چنین جریانهایی را پشت سر نگذاشتید؟
زمانی که وارد چنین کاری میشوید، قطعا میتواند خطراتی هم وجود داشته باشد. مثلا چند روز پیش یکی از ماشینهای صحنه چپ کرد و جانشین تولیدمان تا حدی آسیب دید که هنوز درگیر جراحی و درمان است. دستیار اول فیلمبردارمان صورتش سر یکی از صحنهها گرفتار حادثهای شد که بهخیر گذشت. همچنین در صحنهای پوریا پورسرخ با موتورسیکلت آسیب دید و این اتفاق برای یکی دیگر از اعضای گروه هم افتاد. به هر حال همه اینها ذات و طبیعت چنین کارهایی است و ما سعی کردیم کمترین آسیب را داشته باشیم اما در تمام انفجارها و این قبیل موارد ما با آمبولانس آمادهباش بودیم و در این چند ماه خرده اتفاقاتی را پشت سرگذاشتیم. جالب است که هزینهای برای این فضا با چنین عنوانی درنظر گرفته نشده و تهیهکننده باید آن را تأمین کند اما از سوی دیگر حتی یک آسیب جزئی هم برای ما اهمیت دارد و تمام سعیمان را کردیم تا جلوی خیلی از این اتفاقات را بگیریم.
به جز لوکیشنها چطور مثلا در بخش نگاهی که در این سریال به ماجرای جنگ و دیگر اتفاقات وجود دارد، این تمایز به چه شکلی وجود دارد؟
سریال ایلدا جدا از آنکه یک مجموعه دفاع مقدسی است، نگاهی به آداب و رسوم، سنتها، فرهنگ و زندگی کرده و غرب کشور و بر روابط و دغدغهها و تمام مناسبات رفتاری و اجتماعی مردم این بخش هم میپردازد. ما وارد زندگی، ازدواج و تمام اتفاقهایی در این سریال میشویم که هر انسانی را خوشحال یا ناراحت میکند. در بخش جنگ هم زمانی که منافقین و وطنفروشان میخواهند این خاک را به اجنبی بفروشند، مردم وارد شده و با آنها درگیر میشوند. در ادامه هم زمانی که دشمن خارجی به خاکمان تجاوز میکند، تمامقد میایستند و در برابر تمام تهاجمات متحد میشوند و با یک تفنگ برنو از ناموس و وطنشان دفاع میکنند.
قرار است شاهد یک سریال کاملا مردانه باشیم؟ چون بیشتر بازیگران این سریال مرد هستند.
به هر حال زمانی که صحبت از جنگ میشود، طبیعی است با فضایی که بیشتر مردانه است روبه رو شویم. البته در این سریال هم مثل واقعیت ماجرا و همراهی زنان پا بهپای مردان در آن روزها، به این فضا پرداخته شدهاست و ما بازیگر زن هم کم نداریم.
راستی چرا ایلدا؛ این اسم یعنی چه؟
ایلدا یعنی مادر وطن، خاک و زمین، ایلدای ما هم یعنی شرافت تمام مرزنشینهایی که اسلحه دست میگیرند و از این خاک دفاع میکنند.
از این همراهی چند صد نفره بگویید.
ایلدا با ایثار یک گروه حدود ۳۰۰ نفره ساخته شده و حاصل تلاش حدود ۱۷ ماه (با توجه به چند ماهی که کرونای لعنتی ما را به تعطیلی کشاند) است، در این مدت همه با هم زندگی کردیم و این نتیجه صمیمیتی است که در این مدت بین اعضا ایجاد شد و هنوز که هنوز است ادامه دارد. گروه با همدلی تمام کنار هم کار را پیش بردند. من باید از مردم خرمآباد و همه کسانی که این یکسالواندی در کنارمان بودند، تشکر کنم؛ البته از بعضیها مثل شهردار آن منطقه واقعا گلایه دارم که حتی تلفن ما را هم جواب ندادند و بدون توجه از کنارمان گذشتند.
ماجرا چیست؟
داستان کلی سریال از کمی پیش از جنگ شروع میشود. در قصه دو ایل هستند که با هم مشکلاتی دارند و درگیر مسائل مختلفی هستند. در گیرو دار همین کشمکشها عراق در مرزهای ایران تحرکاتی دارد و این زمینهای برای شروع جنگ میشود. در ادامه هم با آغاز این جنگ اتحادی بین ایلات شکل میگیرد تا در برابر دشمن متعرض به خاک کشور بایستند و در این راه با هر وسیلهای که شده دست به دفاع میزنند. در واقع ایلدا قصه فداکاری و ایثار مردم غرب کشور در اوایل جنگ تحمیلی را روایت میکند.
شخصیتهای کلیدی این سریال را مجید مظفری در نقش صالحخان و فاطمهگودرزی در نقش داگل به عهده دارند و پوریا پورسرخ با شخصیت ایرج جزو بازیگران اصلی این سریال است. بازیگران دیگری همچون خسرو شهراز (نصیر خان)، علی دهکردی (دکتر هوشنگ)، جعفر دهقان (کاکاوند)، کاظم هژیرآزاد (شیرعلیخان)، کوروش سلیمانی (شیرزاد)، امیرمحمد زند (فرهاد)، قربان نجفی (شیخ رحیم)، سینا رازانی (کریم)، مهدی صبایی (منصور)، رضا نجفی (عمو برفی)، مژگان صابری (هاویر)، بهروز چاهل (دکتر هندی)، محمدصادق ملک (جابر و قادر)، سیامک ادیب (قباد)، پویان گنجی (یاور)، میترا رفیع (گندم)، زینب قادری (راحیل)، مسعود امین ناجی (بهادر)، طیبه دوست (زیور)، منصور نواصری (کامل)، امید محمدنژاد (کیومرث)، فاطمه آقابابایی (ننه نازار)، مهدی افشار (گروهبان واحدی) ومعصومه بافنده (آساره) در سریال ایلدا ایفای نقش میکنند و بیش از ۱۰۰ بازیگر بومی استان لرستان هم در آن حضور دارند.
قصهای که از آن کم شنیدیم
کوروش سلیمانی یا آقای شیرزاد سریال ایلدا هم در گپ کوتاهی که داشتیم درباره حال و هوای این نقش و سریال ایلدا گفت: من قبلا هم نقش بومی بازی کرده بودم، مثلا یکبار نقش رزمنده شیرازی را بازی کردم یا یکی دو بار در نقش یک شخصیت کرد حاضر شدم، چون اصالتا کرد هستم. در واقع در این فضا تجربیاتی داشتم، اما در ایلدا نقش مرزبانی را دارم که برای همان روستاست و در اوایل انقلاب در حال انجام وظیفه است. شاید بشود گفت اینجا نوع پوشش ماست که این تمایز را با دیگر تجربههایی که داشتیم نشان میدهد.
سلیمانی در پاسخ به تجربه حضور در این سریال با وجود همه شرایطی که وجود داشت هم بیان کرد: من سال گذشته مشغول ایلدا شدم و آب و هوای عجیبی را در حین این مجموعه تجربه کردم. مثلا تابستان گرمای عجیبی وجود داشت و حتی در شب هم بهواسطه لباسهای محلی که داشتیم این حرارت کلافهکننده بود. علاوه بر این مسائل که گریزی از آن نیست، بحث کمبود امکانات هم بهشدت مطرح بود. گرچه آقای سبط احمدی و گروه زحمت زیادی کشیدند اما به هر حال کمبودهایی وجود داشت. مثلا تهیه وسایل مربوط به سالهای ۵۷ و ۵۸ در تهران هم مشکل است و این دشواری در شهرستان بیشتر هم میشود. با همه اینها برای همه ما مهم بود که بتوانیم نمایندههای خوبی برای این فرهنگ غنی باشیم و یادی هم کنیم از سختیهایی که در روزهایی برای این کشور گذشت و مردم غرب کشور هم در حدتوانشان جلویش ایستادند. وجه تمایز ایلدا از نگاه سلیمانی با دیگر جنگیها موضوعی بود که او درخصوص آن گفت: خیلی از موضوعات در آثار سینمایی و تلویزیونی ما مفقود است یا خیلی کم به آن پرداخته شده است. یکی از این موارد بمباران شهرها یا مثلا حضور عشایر در جنگ است. این حضور اهمیت زیادی دارد چون آنها اولین کسانی هستند که در مرزها با جنگ و دشمن روبهرو شدند و تقابل آنها با چنین رخدادی برای خودش داستانهایی دارد که خیلی کم در موردش کار و از آن گفته شدهاست.
داستان دفاع مقدس در فضایی متفاوت
مجید مظفری، بازیگر نقش صالحخان که جزو اصلیترین شخصیتهای قصه است درباره این تجربه در ایلدا گفت: بخشی از داستان ایلدا به درگیری بین دو ایل برمیگردد و من نقش یکی از بزرگان ایل را بازی میکنم. اما آنچه که باعث شد داستان برایم جذاب باشد، اتحادی بود که در ادامه قصه بین ایلها شکل میگیرد و باعث میشود تا همه پابهپای هم در جنگی که رخ میدهد، همراه شوند و از این خاک دفاع کنند. جالب است که مردان و زنان ایلات و عشایر آن ابتدا برای دفاع از هر وسیلهای مثل داس، اسلحه و... استفاده میکنند.
از سوی دیگر ما در میان عشایر قهرمانانی مانند صالحخان زیاد داشتیم و بازیگر برای ایفای این نقشها باید مطالعه داشته باشد. این مواردی بود که کار در این سریال را برایم جذابتر میکند. او در ادامه با اشاره به موضوع کلی که در مجموعههای دفاع مقدسی وجود دارد، اضافه کرد: به هر حال در همه سریالهای اینچنینی یک مفهوم و موضوع وجود دارد، چون غیر از این هم نمیتواند باشد و مضمون این جنگ یک چیز است. ایلدا هم از این قاعده مستثنا نیست و تنها فضای مجموعه است که آن را با بقیه متمایز میکند، چرا که در کمتر سریالی به بحث ایلها و تلاش مردم غرب کشور برای دفاع و ایثارهایی که در جنگ داشتند، پرداخته شدهاست.
کار در شرایط سخت هم ماجرای دیگری بود که البته مظفری قبلتر هم آن را تجربه کرده بود، اما در مورد این شرایط برای سریال ایلدا هم گفت: فضای این سریال بهطور کلی خیلی سخت بود ما همه چیز را از گرما و سرمای شدید گرفته تا انفجار و حضور اسب و حیوانات مختلف در صحنه را تجربه کردیم. این دست لوکیشنها اغلب از شهر دور هستند و بعد از کار چندین ساعت در راه بودیم تا به خوابگاهها برسیم، اما به هر حال همه تلاش کردیم تا به بهترین شکل کار را پیش ببریم.
مظفری قبلتر هم درباره حمایت از این دست مجموعهها بیان کرده بود که مسؤولان رسانه ملی باید نسبت به این دست سریالها که در شرایط سخت جغرافیایی و با مضامین دفاع ساخته میشوند، توجه بیشتری نشان بدهند. مسؤولان این نوع آثار را باید به لحاظ مادی و معنوی حمایت کنند و حضور مسؤولان در این نوع آثار قطعا باعث دلگرمی عوامل سازنده خواهد بود.او در آخر ابراز امیدواری کرد که این مجموعه مورد استقبال مردم هم قرار بگیرد.
منبع: تسنیم