سید مصطفی میرسلیم- وقتی در 31 شهریور59 جنگ بر ما تحمیل شد، با توجه به نزدیک بودن برخی از شهرهای کشور در استانهای خوزستان و ایلام و کرمانشاه به مرز عراق، تعداد کثیری از هموطنان عزیز ما آواره شدند و مجبور شدند خانه و کسب و کار خود را رها کنند . یکی از اهداف صدام این بود که با آواره کردن مردم موجبات نارضایتی اجتماعی را فراهم آورد و ثبات را در کل کشور برهم بزند و در نتیجه دولت و مردم را به خیال خام خود به زانو در آورد زیرا فکر نمی کرد ما بتوانیم برای مسائل متعدد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و امنیتی ناشی از آوارگی خانواده های ساکن شهرها و روستاهای مرزی راه حل مناسب بیابیم و با بحران چند جانبه مواجه خواهیم شد. مرحوم شهید رجائی ، نخست وزیر وقت، پس از برگزاری اجلاس استانداران در خرم آباد از شرائطی که برای جنگ زدگان بوجود آمده بود ابراز نگرانی کرد و این جانب که در آن ایام معاون سیاسی- اجتماعی در وزارت کشور بودم راه حلی را پیشنهاد دادم که به مهار کردن مشکل می انجامید. ایشان پیشنهاد مرا پسندید و خودم را از فردای آن روز مسئول اجرای آن کرد. بدون فوت وقت این جانب ندای هل من ناصر ینصرنی را سر دادم و عده ای از همکاران فداکاری که شیفتۀ خدمت به مردم بودند و به دنبال مقام و مزایا نمی گشتند مخلصانه دست یاری به من دادند و اگر موفقیتی در این اقدام حاصل شد به لطف خدا، نتیجۀ همان اخلاص است. به این ترتیب ما بنیاد امور جنگ زدگان را تشکیل دادیم و برای شناخت ابعاد فاجعه، سریعا به کمک دوستان خودمان در انجمن اسلامی مرکز آمار، آمارگیری از جنگزدگان را آغاز کردیم و اطلاعات مفیدی بدست آوردیم و از جمله معلوم شد یک میلیون و صدهزار نفر از هموطنان ما در اثر یورش صدام آواره شده اند و خانه و زندگی و کسب و کار و امکان تحصیل جوانان خود را ازدست داده اند. با تقدیم گزارش خود به مجلس اول ، نمایندگان محترم تصویب کردند مبلغ 3 میلیارد تومان در اختیار بنیاد قرار گیرد تا به ساماندهی امور اسکان مهاجران جنگی بپردازد. بلافاصله فعالیت گسترده ای آغاز شد برای شناسایی اماکنی که امکان استقرار جنگ زدگان را داشت . این اماکن در تهران و برخی از مراکز استانها و حتی در مجتمع های ساحلی شمال کشور در اختیار خانواده های جنگزده قرارداده شد و به طور همزمان موضوع تشکیل اردوگاههای موقت با زیر سازی و نصب چادر در دستور کار قرار گرفت و با اقدامی جهادی ده ها اردوگاه موقت مهیا شد و امکانات اولیه برای استقرار در آن تأمین گردید و مهاجران جنگی در آن مستقر شدند. چون اغلب مهاجران فرصت نیاقته بودند که حتی وسائل ابتدائی زندگی را همراه خود بیاورند، لوازم مورد نیاز برای هر چادر در نظر گرفته شد و بسته های خوراکی بین آنها به صورت آبرومندانه ای توزیع شد . پس از فروکش کردن التهاب اولیه و خنثی شدن نقشۀ شوم دشمن ، اقدامات ردۀ دوم آغاز شد برای بهبود اسکان و پیش بینی اشتغال و رسیدگی به مشکلات فرهنگی و اجتماعی که درمورد چاره جویی آنها از وجوهات شرعی با اجازۀ مراجع تقلید نیز استفاده شد. نکتۀ بسیار مهم همکاری صبورانۀ خود مردم جنگزده بود که علی رغم هجوم مشکلات مادی و معنوی متعدد با شکیبایی خود ما را در امر کمک رسانی یاری می دادند و حتی عملا تشویق می کردند تا ما بتوانیم از بیست و چهار ساعت شبانه روز بهترین استفاده را برای خدمت به جنگزدگان بکنیم. ما اغلب جلسات هماهنگی و تصمیم گیری را قبل از سحر برگزار می کردیم تا ، بدون فوت وقت، پس از نماز صبح کارهای اجرائی را دنبال کنیم.
مرحوم امام قدس سرّه بعدها فرمودند "این جنگزده ها يك قدرتى شده اند در مقابل صدام. اين امرى است كه با دست غيبى الهى انجام گرفته است و دست عنايت حق تعالى بر سر شماست و آسيبى ان شاء اللَّه، نخواهید ديد ."
سرّ این موفقیت در چند نکته قابل خلاصه کردن است:
الف) احساس مسئولیت صادقانۀ دولت نسبت به مشکلات مردم
ب) آمادگی مدیران و کارشناسان و همکارانشان برای فداکاری به منظور حل مشکل بدون کوچکترین چشمداشت
ج) همراهی مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادها و اولویت دادن به مسئلۀ جنگزدگان
د) شروع فعالیت بر مبنای شناخت و ادامۀ آن به کمک تحقیقات علمی
ه) همه جانبه نگری در چاره جویی مشکل و استفاده از پیشنهادها و کمکهای مردمی
و) استفاده از همۀ فرصتها بدون فوت وقت و همکاری مردم مناطق جنگزده را غنیمت دانستن