به گزارش نما به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، رحیم نیکبخت پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی در این نوشتار موارد به کار گیری و مقبولیت یافتن عنوان امام خمینی را براساس آنچه که در اسناد و مدارک یافتنی بود را بررسی کرده است. این بررسی در میان برخی از اسناد و مدارک آرشیوهای ایران صورت گرفته و ممکن است لزوماً شامل همه اسناد به ویژه آنچه که در فضای حوزه علمیه نجف عنوان امام خمینی برای ایشان به گرفته شده نشود.
پس از آنکه در مراسمی به مناسبت درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی در مسجد ارک تهران در تاریخ ۱۳۵۶/۸/۸ برگزار گردید. دکتر حسن روحانی پیشنهادی را در مورد ایشان مطرح ساخت که به سرعت مورد تأیید مردم سراسر ایران قرار گرفت. در این مختصر بر آن هستیم مواردی که از لفظ «امام» برای امام خمینی(س) تا قبل از این مراسم استفاده شده را مرور کنیم پرواضح است، این بررسی تاریخی از افتخار دکتر روحانی در طرح و پیشنهاد عنوان «امام خمینی» نمیکاهد به ویژه آنکه عمومیت پیدا کردن این امر پس از مراسم مسجد ارک بوده است.
خمینی را مثل امام وارد کردند
در بررسی اسناد و منابع تاریخ انقلاب اسلامی اولین جایی که لفظ و عنوان امام برای امام به کار برده شده است به ساواک باز میگردد. در گزارشی که ساواک از سخنرانی روز ۱۳۴۲/۳/۱۳ (عصر عاشورا) تهیه کرده است عنوان گردید:
«موضوع: سخنرانی آیتالله خمینی در قم شماره: ۸۳۱/ بخش ۳۱۲
محل: قم تاریخ حادثه: ۱۳۴۲/۳/۱۳[۱۳]
منبع خبر: مأمور ویژه
... اظهار میداشتند در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم مدرسه فیضیه، صحن بزرگ جلوی میدان نصب کرده بودند... خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت آنچنان صلوات میفرستادند که تا دو کیلومتر صدای آن میرفت...»[۱]
به نام تو سوگند
به نام تو سوگند عنوان قصیدهای وزین در ۴۸ بیت از نعمتالله میرزازاده با تخلص م- آذرم است که در سال ۱۳۴۴ سروده شده است. در این قصیده زیبا که با بیت:
ای ز وطن دور ای مجاهد دَربند
ای دل اهل وطن به مهر تو پیوند
شروع میشود در وصف رهبر انقلاب اسلامی سروده شده در بیت نهم آمده است:
ای ز وطن دور ای «امام خمینی»
ای تو علی را یگانه پور همانند[۲]
از همین شاعر قصیدهای دیگر وجود دارد که «رهبر برگزیده» نام دارد و با بیت زیر شروع میشود:
«الا ای امام بحقّ برگزیـده
الا ای تو اسلام را نور دیده»
این قصیده در سال ۱۳۴۹ در ۴۹ بیت سروده شده است در این قصیده اشاراتی به طرح درس ولایت فقیه یا حکومت اسلامی امام خمینی هم گردیده است. ابیاتی از این قصیده چنین است:
تویـی آن کـه اسلام بالیــده از تــو به گیتی که اینک نگـر ایـن پدیــده
امـام بحـق ای خمینـی کـه ایــران تـو را چند سالیست دوری کشیـده
...
بزرگـا! امـامـا! کـه بعد از امـامـان چنان چون، تو اسلام رهبــر ندیــده
...
زعیــا! امـامـا! از ایــران چـه پرسی که سجن بزرگی است، در خون تپیده
در این قصیده به شهادت آیتالله سعیدی هم اشاره رفته است:
محمدرضای سعیـدی، بزرگـی
که اسلام او را به جان پروریده
ز بیداد ضحاک و دژخیمهایش
شهیدی است اینک به خون آرمیده[۳]
استاد فرزانه محمدرضا حکیمی نیز در کتاب "سرود جهشها" که در سال ۱۳۴۲ به رشته نگارش کشید، چنین آورد: ...در این روز و روزگار، دیگر این نشان تشیع را بر کسی ندیدیم و این سخن عزیز شیعی «انتم علی احدی الحسنیین» را از کسی نشنیدیم، مگر از پیشوای شیعی اندیش معاصر و یادگار پیشینههای شیعه، امام خمینی...»
امام المسلمین
آیتالله بنی فضل از علمای مبارز آذربایجانی و از مریدان حضرت امام و شهید آیتالله قاضی طباطبایی هستند که نقش مهمی در ارتباط بین قم و آذربایجان بر عهده داشتند. آیتالله مرتضی بنی فضل* طی نامهای در تاریخ ۱۳۴۴/۸/۱۳ پس از تغییر محل تبعید امام از ترکیه به عراق خطاب به رهبر نهضت اسلامی عنوان نموده بود: «محضر انور مقدس حضرت آیتالله العظمی امام المسلمین رئیسالملـﺔ و الدین آقای خمینی مدظله العالی جعلنا فداک»
بین آیتالله بنی فضل و آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی دوستی و رفاقتی هم وجود داشته است. در تأیید این دوستی در قسمت پایانی نامه میخوانیم:
«به حضور محترم حضرت مستطاب حجـﺔالاسلام والمسلمین آقای آقا مصطفی به عرض سلام و ابراز مراتب ارادت مُصدعم»[۴]
ذبوا فی الامام الخمینی
آیتالله محمدباقر صدر جملهای معروف دارد که مراتب معنوی رهبر نهضت اسلامی را نشان میدهد. موضوع صریح و قاطع حضرت امام در مقابل رژیم بعثی عراق که بران بود علما و طلاب حوزه علمیه نجف را از این کشور اخراج نماید موجب نزدیکی هرچه بیشتر شهید محمدباقر صدر به حضرت امام گردید. نزدیکی و ارادت شهید صدر از جملهای که بیان کرده روشن میشود:
«ذبوا فی الامام الخمینی کما ذاب فی الاسلام»؛ «ذوب شوید در امام خمینی همچنان که او در اسلام ذوب شده است.»[۵]
ابراهیم زمان؛ امام خمینی
رحلت غریبانه حاج آقا مصطفی خمینی از «الطاف خفیه الهی» بود. این لطف الهی در زمانی اتفاق افتاد که میرفت مسیر تاریخ ایران در فضای باز سیاسی دیکتهای کارتر به سمت و سویی دیگر سوق کند. این رحلت سراسر ایران را در ماتم و اندوه فرو برد. موجی که این حادثه تلخ ایجاد کرد تمام تلاشهای چندین ساله رژیم پهلوی در مبارزه با مبارزات و یاد و نام امام خمینی را برهم زد. در سراسر ایران مریدان و علاقمندان حضرتش با برپایی مراسم گرامیداشت یاد حاج آقا مصطفی و تجلیل از مبارزات حضرت امام پرداختند. مهمترین مراسم بزرگداشت در مسجد ارک تهران با برنامهریزی مبارزان مسلمان برگزار گردید. انتخاب یک سخنران برجسته، برای این مراسم بسیار حساس و در عین حال مهم بود، سرانجام پس از مشورت فراوان حجـﺔالاسلام حسن روحانی انتخاب شد. وی دربارهی انتخاب خویش میگوید: «... مرحوم مطهری به من زنگ زد و گفت: «ما میخواهیم دو مجلس مهم برقرار کنیم، یکی در تهران و دیگری در قم، شما یکی از این دو شهر را انتخاب کنید و به منبر بروید...» من جواب دادم که ممنوعالمنبر هستم، او گفت: «همین خوب است که شما ممنوعالمنبرید، پس شما تهران را قبول کنید» و همان بعدازظهر به من زنگ زد که جلسه در مسجد ارک است.»[۶]
وی در ادامه سخنان خود دربارهی کارهای قبل از رفتن به این مراسم چنین میگوید: «مرحوم مطهری و بازرگان و... صاحبان مجلس بودند... من چون ممنوعالمنبر بودم، مطمئن بودم که دستگیر میشوم، لذا با مراجعه به یکی از دوستان، مقداری پول گرفتم و گفتم من دارم میروم و دیگر برنمیگردم، شما این پول را داشته باشید و اگر حادثهای پیش آمد، من به فلانی و فلانی سفارش کردهام، وصیتنامهای هم نوشتم، اگر طوری شدم این را عمل کنید... با آقای اکرمی به طرف مسجد ارک حرکت کردیم، طوری حرکت کردیم که قبل از شروع ساعت به مجلس برسیم، این بدین علت بود که احتمال داشت که [ساواک میدانست] من میخواهم به منبر بروم و من را بیرون مجلس بگیرند، لذا زودتر رفتیم که بعد از منبر ما را بگیرند. وقتی رسیدیم نیروهای نظامی فراوانی آمده بود. تمام خیابانهای اطراف مسجد ارک کامیونهای ارتش بود، نیروهای شهربانی خیلی آمده بودند و جو، جو نظامی بود. چند افسر شهربانی هم داخل حیاط [مسجد ارک] بودند، حتی تعدادی ماشین پشت دادگستری چیده بودند، پشتبام مسجد هم نیرو بود، ما وارد مسجد شدیم، هنوز کسی نیامده بود، عدهای از دوستان در حیاط بودند. یادم است آقای موسوی خوئینیها در حیاط بود. ایشان برگهای به من دادند که برای مردم اعلام کنم که مثلاً در شب دیگری در مسجد «همت»، یک مجلس هست، آقای خلخالی را دیدم، مرحوم مطهری جلوی در به عنوان صاحب مجلس ایستاده بود و بازرگان و تمام ملیها بودند... آقای فلسفی، خزعلی، بازاریها، بچههای مؤتلفه، دانشجوها همه حضور داشتند.»
براساس گزارش ساواک عدهی زیادی از مردم قم نیز به وسیلهی اتوبوسهایی که از طرف مرتضی حائری و به دستور آیتالله پسندیده اجاره شده بود، به تهران و به مسجد ارک آمده بودند. حجـتالاسلام آقای روحانی پس از ورود به مسجد، روی منبر قرار گرفت و سخنرانی تاریخی خویش را آغاز کرد. دکتر روحانی دربارهی آن پیشنهاد مهم چنین میگوید: «من در مسیر راه که به مسجد میآمدم، اصل اینکه در سخنرانی از کجا وارد بحث شوم، در ذهنم بود. شب قبل فکر کرده بودم و در ذهنم این بود که امام را به ابراهیم خلیل و حاج مصطفی را به اسماعیل تطبیق دهم و حتی آیه هم در ذهنم بود که شب قبل فکر کرده بودم...»
ایشان در ادامهی مصاحبه دربارهی اطلاق واژهی «امام» برای آیتالله خمینی میگوید: وقتی به مسجد میآمدم در ذهنم بود که لقب امام را برای رهبر انقلاب پیشنهاد کنم [با خود فکر میکردم] آیا این را بگویم مورد پذیرش قرار میگیرد یا خیر. دوم آنکه کلام امام در جامعه خیلی واژهی مقدسی بود و معمولاً مردم این واژه را برای ائمهی معصومین و امامان اطلاق میکردند؛ اگر ما این را بگوییم، برای مردم عجیب و غریب نیست! نمیگویند میخواهند یک امام سیزدهم درست کنند، من همین طور مردد بودم تا اینکه در کنار مسجد تصمیم گرفتم که بگویم.»[۷]
فرازهای مهم سخنرانی دکتر روحانی چنین است: «قلنا یا نارکونی برداً و سلاماً علی ابراهیم» دشمن، غافل از یاری و تأیید حق است. اگر آتشی در اینجا در زندان و حصر، اگر آتشی در بورسای ترکیه و اگر آتشی در عراق برافروختند، ما ابراهیم زمان را حفاظت میکنیم. «و ارادو به کیداً فجعلنا الاخسرین» ابراهیم عزیز! هر توطئه و کیدی که برای تو طراحی کردند، ما تو را کمک کردیم و آنها را شکست خورده و خسرانزده ساختیم. «و نجیناه ولوطاً الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین»* ابراهیم! تو را در کنار رسول و پیامبری دیگر به سرزمین مبارک رساندیم. ای خمینی عزیز (صلوات حضار) تو و فرزند فرزانه و مصطفای عزیزت را به سرزمین مبارک، «الی الارض التی با رکنا فیها للعالمین»، کنار حرم مولایت امیرالمؤمنین رساندیم. بگذار موجی در حوزهی کهنسال نجف، ایجاد شود. بگذار دشمنان بزرگ این حوزه، با عظمت علمی تو آشنا شوند. دشمن خواست تا تو در دریای نجف غرق شوی. نمیدانست تو کشتی نجاتبخش و سفینـﺔالنجاﺓ خواهی شد. بگذار جهانیان بیشتر و بهتر ترا بشناسند، ای ابراهیم زمان!
ای ابراهیم عزیز! همه امتحانات سخت و بزرگ برای تو پیش آمد. امّا آخرین امتحان را هم باید بگذرانی که: «ان هذا لهوالبلاء المبین»* آن زمان آزمایش بزرگ و آشکار مربوط به اسماعیل عزیزت میباشد. آنگاه که همهی امتحانات و آزمایشات را با موفقیت پشت سر گذاشتی، «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمّهن قال انی جاعلک لِلناس اماما»** آنگاه تو به مقام والای امامت میرسی. امامت مقامی است که آخرین امتحان آن، امتحان فرزند است. ابراهیم! اکنون که این امتحان را هم با موفقیت گذراندی پس «انی جاعلک للناس اماماً». و لذا من یک لقب برای مرجع بزرگ و رهبر عظیمالشأن، آن ابراهیم زمان، میپسندم و آن لقب امام است. بنابراین «امام خمینی». (صلوات حضار).
میدانید در شهادت و مرگ این عزیز چه موجی در داخل و خارج کشور ایجاد شد؟! در طول هفتهی گذشته از آمریکا، اروپا و آسیا صدها تلگرام تسلیت مخابره شد، امّا از ایران فقط سه تلگرام به محضرشان رسید!. (گریه شدید حضار). چرا؟ ایرانی که مردم آن همه عقیده و ارادت به امامت، به علی بن موسی الرضا ثامن الحجج علیهالسلام دارند و امام هشتم فخر و افتخار همه ایرانیها است، جشن میلاد و چراغانی آن حضرت را برهم زدند و پرچم سیاه برافراشتند. (گریه شدید حضار). سراسر کشور را ماتم و عزا فراگرفته است. چرا از ایران فقط سه تلگرام مخابره شده است؟ ای مرجع عزیز و بزرگ! اگر از ایران تلگرامی به دست تو نرسیده، این همه گریه و فریاد و ناله مردم را بشنو و ببین. (گریه شدید حضار). مردم به تو و راه تو و نهضت تو عشق میورزند.
اینکه از ایران فقط سه تلگرام به ایشان رسیده حکایت از یکی از این چند امر دارد: یا آنقدر اختناق است که کسی جرأت نمیکند به مرجع بزرگش تلگرام تسلیتی مخابره کند، یا شرکت مخابرات برخلاف همهی قوانین و مقررات تلگرام مردم را نمیپذیرد، یا تلگرامها را میگیرند ولی مخابره نمیکنند. هر خبر بیاهمیتی باید در سطح مملکت پخش شود امّا خبر شهادت و رحلت عزیز ما (گریه شدید حضار) فقط یکبار در روزنامه، آن هم به عنوان اعلان مجلس ختم درج میشود. حتی اعلان ختم را پس از یک نوبت دیگر چاپ نکردند! چرا؟ چرا این همه اختناق و سانسور و چرا این همه خفقان؟ دلیل این سانسور و اختناق ترس هیئت حاکمه از قدرت روحانیت، از قدرت مرجعیت و بالاخره ترس از هیجان و غلیان احساسات مردم است.[۸]
مرور گزارش ساواک هم از این مراسم بیلطف نیست:
موضوع: برگزاری مجلس ختم مصطفی خمینی در مسجد ارک
«از ساعت ۱۵:۰۰ الی ۱۷:۰۰ روز یکشنبه مورخه ۵۶/۸/۸ از طرف بازرگانان، بازاریان، اساتید دانشگاه مجلس ختم یاد شده بالا در مسجد ارک برگزار گردید که در حدود ۸ هزار نفر از طبقات مختلف مردم از جمله، جامعه روحانیت تهران، اساتید دانشگاه، دانشجویان، جامعه مهندسین، رهبران سابق جبهه به اصطلاح ملی و رهبران نهضت به اصطلاح آزادی، بازاریان و افراد عادی در آن شرکت داشتند و افراد سرشناس زیر بین جمعیت شناخته گردیدند.
مهندس بازرگان، دکتر عباس شیبانی، داریوش فروهر، خسرو سیف، رادنیا، مانیان، حاجی شانهچی، حاج علی بابائی، مرتضی افشاری، محسن فیروز آبادی، فتحالملوکی، محمد رازی، عبدالله سلطانی، محمد خلیلنیا، مصطفی صادقی، حاج محمود لباف، حسین مجاهد، توسلی متصدی مسجد ارک، شیخ زادگان، مطهری واعظ، فلسفی واعظ، شیخ شجونی، حاج احمد صادق، تا ساعت ۱۵:۳۰ تلاوت قرآن مجید ادامه داشت و سپس آقای روحانی واعظ سخنرانی مجلس را به عهده گرفت و قبل از ورود به منبر در جلو در ورودی مسجد مطالبی را مطهری، دکتر مفتح و بازرگان در گوشی به او گفتند و سپس چند شعار علیه دولت داده شد که بلافاصله آقای توسلی متصدی مسجد ارک برای خاموش کردن شعار و هیاهو پشت میکروفن قرار گرفت و گفت صلوات بلندی برای حضرت قائم که کوبنده کاخ ستمگران و ظالمان است. بعد از صلوات، آقای روحانی سخنرانی خود را با تلاوتی چند از قرآن مجید شروع نمود. سپس جامعه روحانیت را به دو گروه تقسیم نمود. دسته اول علما و روحانیونی هستند که خدا در قرآن از آنان یاد کرده. این عده هیچگاه از ارشاد مردم و هدایت آنان به سوی خداپرستی و انصاف غافل نبوده و تسلیم حکام جابر و ستمگر نمیشوند و دسته دوم علما و روحانیونی هستند که ما آنان را روحانینما یاد میکنیم. این گروه دزد لباس روحانیت هستند و چهره آنان برای بیشتر مردم شناخته شده بوده و به اعمال و رفتارشان واقف هستند چون علمای شیعه واقعی هیچگاه عکس حکام جابر را بالای سر خود نمیزنند. این افراد رذل و ضاله تملق و چاپلوسی را به آن حد رسانیدهاند که حتی آیات قرآن را به نفع طبقه حاکم تفسیر و تعبیر کردهاند. این مزدوران خودفروش برای نابودی اسلام بپا خواستهاند در صورتی که اسلام و فروغ جامعه پاک روحانیت با اعمال این فرومایگان ناپاک و خاموش نخواهد شد. سپس به واقعه فوت سید مصطفی خمینی اشاره کرد و ضمن تشریح ماجرا گفت آیتالله خمینی با شنیدن مرگ فرزندش شجاعانه ایستادگی کرد و در برابر آقای خوئی و علمای دیگر گفتند من مصطفی را امید آینده خود میدانستم و پس از دلداری حاضرین جنازه به کربلا برده شد و پس از طواف به نجف بازگرداندند.
آنگاه واقعه مرگ مصطفی را با مصائبی که به حضرت ابراهیم وارد آمد تشبیه کرد و گفت ای آیتالله بزرگ و مرجع شیعه جهانی، ای ابراهیم زمان، ای امام خمینی تو را در آتش فرعون ایران انداختند خدانگهداری نمود سپس تو را در آتش ترکیه انداختند نجات یافتی و آنگاه تو را در آتش بغداد انداختند و در آنجا هم خداوند بزرگ ترا نگه داشت.
درود بیپایان به تو و فرزندت باد این مظهر آزادگی و انسانیت. سپس به شرح حال زندگی سید مصطفی خمینی که صاحب تألیفات عدیده است پرداخت. در خاتمه از همبستگی ملت ایران و شرکتکنندگان در مجلس ختم تجلیل نمود و گفت ای آیتالله خمینی بدان و آگاه باش اگر پنج هزار تلگرام تسلیت از ممالک اروپایی و آمریکایی و سایر کشورهای اسلامی برایت ارسال شد و از کشور شیعه خودت فقط سه فقره تلگراف برایت مخابره شد علت آن را خودت بهتر میدانی چون رعب و هراس و وحشت از ظالمان نمیگذارد ملت ایران برایت تسلیت مخابره کند برای اعلام مجلس ختم فرزندت فقط یکبار اجازه داده شده که در روزنامه به آگاهی عموم رسانده شود به هر حال این همه گریه و زجه و ناله و فریاد بهترین تلگرامهایی است که ما در اینجا نثارت میکنیم. در این موقع مردم به شدت گریه کردند و برای بازگشت آیتالله خمینی به ایران دعا نمودند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: ضمن تأیید مفاد گزارش خبر جریان برگزاری مجلس مذکور قبلاً به استحضار رسیده است.
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. رهبر
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه تأیید میگردد. آرزو
دایره بررسی- آقای جهانبخش
- بهرهبرداری شود
- روحانی شناسایی و مشخصات وی تهیه پرونده تشکیل گردد
- به اداره پنجم اعلام شود که چنانچه تقاضای گذرنامه نمود قبلاً نظر این اداره کل استعلام گردد
- ۱۶/۸[۹]»
[۱]. جواد منصوری، تاریخ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد، ج اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، سند شماره ۱۴۸/۳.
[۲]. مصطفی فیض، توصیف خاکیان از آفتاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱، ص ۱۲۵.
[۳]. همان، صص ۱۴۹- ۱۴۷.
*. خوشبختانه خاطرات ایشان توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضبط و در دست چاپ است.
[۴]. اسناد انقلاب اسلامی ج ۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۱۴۸.
[۵]. این مطلب در یکی از نامههای شهید صدر عنوان شده است که در مؤسسه شهید صدر در قم نگهداری میشود ر ک به: اکبر فلاحی، سالهای تبعید امام خمینی (ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۱۶۷.
[۶]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با حسن روحانی، ش. ب ۱۲۵۹۹، خاطرات دکتر روحانی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ضبط و تدوین شده در آستانه انتشار میباشد.
[۷]. سلیمان حیدری، تاریخ شفاهی مسجد ارک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، صص ۹۷- ۹۶.
*. قرآن مجید، سورهی انبیاء، آیات ۷۰ و ۷۱.
*. قرآن مجید، سورهی صافات، آیهی ۱۰۶.
**. قرآن مجید، سورهی بقره، آیهی ۱۲۴.
[۸]. دکتر حسن روحانی، انقلاب اسلامی: ریشهها و چالشها، تهران مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۶، صص ۳۹۱- ۳۸۸.
[۹]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، تهران، تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، سروش، ۱۳۷۶، صص ۵۳- ۵۱.