سالهاست که جریانی در کشور به بهانه رفع تهدید یا سایه جنگ از کشور بر طبل ضرورت مذاکره و سازش با امریکا میکوبند و برجام بدون ضمانت اجرایی را با توجیه عقلانیت پیش میبرند و حتی پس از عهدشکنی و خروج امریکا از برجام و بیاعتنایی کشورهای اروپایی به تعهدات برجامی، مذاکره نکردن پیرامون توان موشکی و نفوذ منطقهای کشورمان را دلیل نافرجام ماندن برجام و بیاعتمادی امریکا و اروپا میدانند و مذاکره روی این مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی را اقدامی عقلانی برای خروج از چالش پیشآمده معرفی میکنند.
جالبتر اینکه همین جریان مرعوب قدرت غرب که متأثر از موضع تهاجمی القائات دستگاه تبلیغی و رسانهای و جنگ روانی امریکا و متحدان اروپایی آن گرفتار اشتباه محاسباتی شده و هرگونه ایستادگی و مقاومت را به مثابه خودکشی تلقی میکرد، نوشیدن یک جام زهر دیگر را برای حفظ موجودیت نظام و تأمین منافع ملی کاملاً عقلانی به حساب میآورد.
پیامد این نوع برداشت و رویکرد سیاسی، پذیرش سلطه غرب و حتی ضرورت تبدیل شدن به یک کشور متحد و دنبالهرو و دست کشیدن از هویت انقلابی یا نرمالیزاسیون بود که با تصور موازنه قدرت نابرابر بین ما و امریکا و متحدان آن این تغییر هویتی را عقلانی جلوه میداد.
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در همان بحبوحه پیشبرد خط برجامی دو کشور، با نگاه به چنین پیامدشومی، جهاد کبیر را نسخه درمان این بیماری سیاسی – معرفتی دانسته و بر طرح دشمن برای تحمیل اشتباه محاسباتی به نخبگان سیاسی اشاره داشتند، که اگر به خوبی از سوی جریان مرتبط فهم میشد، امروز کشور در وضعیتی متفاوت قرار داشت.
اگر این جریان بهجای ارسال سیگنالهای ضعف و ترس به باند اوباش حاکم بر کاخ سفید و متحدان اروپایی آن و دراز کردن دست گدایی و پیگیری سیاست التماس درمانی، به اصلاح رویه اشتباه خود پرداخته و با تکیه بر مؤلفههای واقعی قدرت و نگاه به موازنه جدید قدرت، مطالبهگری از غرب را جایگزین سازش و التماس میکردند و با کنار گذاشتن برترپنداری غرب به بهرهگیری از سایر کانالها و منابع برای تأمین منافع رو میآوردند و اقدام متقابل را در برابر سیاستهای تهاجی غرب به اجرا میگذاشتند، شاهد خباثتها و رذالتهای کمتری از سوی اراذل حاکم بر کاخ سفید و متحدان اروپایی آن میبودیم.
اینک دوباره فرمانده معظم کل قوا در جمع دانشآموختگان دانشگا ههای افسری نیروهای مسلح، با طرح ضرورت برخورداری از محاسبه صحیح و عقلانی، برای حفظ اقتدار، هویت ملی و تأمین منافع ملی یاد کردند که خوشبختانه در عرصه قدرت دفاعی به کار بسته شده و موجب تأمین امنیت و ایجاد طمأنینه و آرامش مسئولان و مردم شده است.
از نگاه معظم له این محاسبه صحیح، معادل عقلانیت بوده و پیامد و دستاورد آن هم تأمین امنیت و اقتدار ملی بوده که آرامش را به مردم و ترس و واهمه را به دشمن منتقل کرده و تأثیر آن بر دشمن به آن اندازه است که رئیسجمهور امریکا را به یاوهگویی برای جبران این ترس واداشته و البته ماهیت رذل و اوباشگونه او را نیز برملا ساخته است.
اما این بار، امام خامنهای با صراحت بیشتری ذات مدعیان عقلانیت را در روند حاشیهسازی برای کشور مورد اشاره قرار داده و اعلام داشتند: «ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند، زیرا عقلانیت به معنای محاسبه درست است. البته دشمن تلاش دارد تا معنای غلط عقلانیت را تلقین کند و برخی هم نادانسته در داخل همان حرف دشمن را تکرار میکنند.»در واقع این خطاب به کسانی است که تاکنون ترس و وحشت خود از دشمن و حتی بیعرضگی و کمکاری خود برای ایفای مسئولیت و چشمدوختن به دست بیگانه را به اسم عقلانیت توجیه کردهاند و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «اسم عقلانیت و عقل را میآورند، اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است.» همین ترس است که موجب اشتباه در محاسبه و ناممکن تلقی کردن ایستادگی در برابر دشمن و ناچار بودن به سازش ولو با چاشنی ذلت میشود که دفاع از نوع دیدار نامتعارف و تحقیرآمیز ترامپ با رئیسجمهور صربستان به توجیه پیگیری منافع ملی صربستان از سوی جریان رسانهای و توجیهتراش، جریان مدعی عقلانیت در کشور، نشانگر ماهیت و ذات حقیر و ذلیل آن است که در صورت کاربست نتیجهای جز ذلت و تحقیر برای کشور نخواهد داشت.
البته بیش از آن باید تأثیر طمع و آلودگی به مطامع مادی قدرت در این جریان سیاسی را عامل اشتباهات محاسباتی و عبور از عقلانیت با توجیه عقلانیت اشاره داشت که گاه با چاشنی فساد اطرافیان یا وسوسه نفوذیها شکل مضحکتر و مبتذلتری به خود گرفته و این مدعیان را در جایگاه مترجمان سیاست ارعاب و فشار دشمن قرار داده و برخی را نسبت به استقلال سیاسی و نداشتن قصد خیانت آنان به کشور مردد میسازد.