روایت مادر و مرد غسال از زنده شدن نوزاد 50 روزه در غسالخانه

عکس خبري -روايت مادر و مرد غسال از زنده شدن نوزاد 50 روزه در غسالخانه

نوزاد 50 روزه‌ای‌ كه دو شب پیش فوت او به تایید مهر و امضای پزشك بیمارستان امام خمینی ایلام رسیده و برای شست‌وشو و انجام مراسم كفن و دفن به غسالخانه آبدانان اعزام شده بود، ناگهان در غسالخانه زنده و فیلم زنده شدن او در تمام شبكه‌های مجازی و رسانه‌های خبری منتشر شد.

به گزارش نما ، نوزاد حالا در یكی از بیمارستان‌های اهواز بستری و تحت‌نظر پزشكان است.

روایت مادر و مرد غسال از زنده شدن نوزاد 50 روزه در غسالخانه

آدین ایمانی‌ در حالی دوباره زنده شد كه تمام اعضای خانواده، خود را برای مراسم عزاداری آماده كرده بودند اما ناگهان پدر خانواده به آنها خبر داد كه آدین زنده است و نفس می‌كشد.

مادر آدین در گفت‌وگو با جام‌جم، ماجرای فوت و زنده شدن دوباره پسركوچولویش را تعریف می‌كند: «من 24 مهرماه زایمان كردم و به‌دلیل هایپوكسی شدن و كمبود اكسیژن، فرزندم را به ایلام منتقل كردند. پسرم، 16 روز در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بستری شد و بعد به ما اعلام كردند كه فرزند شما به‌دلیل آسیب‌دیدگی ناشی از هایپوكسی باید تحت گفتاردرمانی و كاردرمانی قرار گیرد تا شاید بتواند شیر بخورد. من هم او را برای گفتاردرمانی بردم. نهم آذر بود كه پسرم تشنج كرد و برای همین، او را به بیمارستان امام خمینی ایلام منتقل كردند. پس از بستری در بخش اطفال، قرار شد از او نوار مغزی گرفته شود. بچه من چون تشنج كرده و مشكل اصلی‌اش هم هایپوكسی بود، همیشه از كپسول اكسیژن استفاده می‌كرد. قبل از این ماجرا من در خانه همیشه اكسیژن داشتم و به محض این‌كه احساس می‌كردم اكسیژن بدن فرزندم در حال افت است، به او اكسیژن وصل می‌كردم و شرایطش بهتر می‌شد. شب حادثه، یك مانومتر بالای سر پسرم بود. به پرستار گفتم حالا كه فرزندم را به بخش معمولی اطفال آورده‌اید، یك لوله اكسیژن هم بدهید تا اگر پسرم به اكسیژن نیاز داشت، به او اكسیژن‌رسانی‌ كنیم. البته این اكسیژن دائم باز نبود و تنها مواقعی از آن استفاده می‌كردم كه پسرم نیاز داشت. پرستار هم لوله را به ما داد.»

بیمارستان فوت نوزاد را تایید كرد

در حالی‌ كه مادر خیالش راحت بود اكسیژن در دسترس پسرش است، خوابید. اما پرستار شیفت شب، مانومتر بالای سر نوزاد را با خود برد: «ساعت پنج صبح وقتی بیدار شدم، دیدم مانومتر بالای سر بچه‌ام نیست و پرستار آن را با خود برده است. شوهرم كه آمد، گفتم برو مانومتر بگیر. در حال گفتن این جمله به شوهرم بودم كه ناگهان بچه‌ام سیانوز شد. به‌شدت ترسیده بودم. با صدای بلند كمك خواستم كه پرستار آمد. خودش از دیدن وضعیت ما و بچه ترسیده و هول كرده بود. به چند اتاق رفت تا اكسیژن پیدا كند، اما نبود و سعی كرد تا با ماساژ دادن، بچه را برگرداند. در همین حین، تیم احیا را هم خبر كردند. بعد از احیا، گفتند فرزندت سالم است، اما خودم دیدم ضریب هوشیاری پسرم روی عدد چهار بود. بعد هم گفتند بچه‌ات به كما رفته و ماندن و رفتنش با خداست. پسرم چهار روز در بخش مراقبت‌های ویژه بستری بود تا این‌كه به شوهرم خبر دادند بچه فوت كرده است.»

آدین‌كوچولو را به سردخانه بیمارستان بردند و به گفته مادر، دو، سه ساعت در سردخانه بود تا پدر كارهای ترخیص او را از بیمارستان انجام دهد. پس از ترخیص، پدر در حالی كه نوزادش را در آغوش گرفته بود، همراه با برادرانش به غسالخانه آبدانان رفتند تا نوزاد را شسته و كفن ‌كنند؛ بی‌خبر از این‌كه عمر آدین هنوز به دنیا باقی بود.

احیای نوزاد توسط غسال

پنج دقیقه بعد از ورود آدین‌كوچولو به غسالخانه، غسال نوزاد را از پدر گرفت تا او را بشوید. پدر آدین شاهد شست‌وشوی پسرش بود. به گفته او، وقتی غسال لباس بچه را باز كرد، ناگهان سینه آدین پرید. همه فكر كردند شاید به دلیل وجود هوا، سینه آدین دچار پرش شده، اما تقدیر دیگری برای پسركوچولو نوشته شده بود.

مرتضی بیگی، غسال غسالخانه آبدانان می‌گوید: «من در غسالخانه آبدانان و زیرنظر شهرداری كار می‌كنم. دو شب پیش، ساعت حدود 6 و 7 عصر بود كه بچه را به غسالخانه آوردند. لباسش را كه خارج ‌كردند، حس كردم سینه بچه تكان خورد. بدن بچه چون چند ساعت در سردخانه بیمارستان بود، كاملا یخ بود. گوشم را روی سینه بچه گذاشتم تا ببینم قلبش می‌زند یا نه، اما سروصدا آن‌قدر زیاد بود كه درست متوجه نشدم. با این حال چون چند سال پیش، انجام احیا و ماساژ را در هلال‌احمر یاد گرفته بودم، شروع به ماساژ سینه و قلب نوزاد كردم كه خوشبختانه بچه برگشت. بعد از آن و برای اطمینان بیشتر با اورژانس تماس گرفتیم كه آمدند، پس از معاینه تایید كردند كه بچه زنده است و او را برای اقدامات بیشتر به بیمارستان بردند.» مرتضی دل پری از وضعیتش دارد و ادامه می‌دهد: «شما را به خدا از طرف ما در روزنامه‌تان بنویسید كه قرارداد ما را به جای ماه به ماه، سالانه‌كنند. ما اینجا زحمت می‌كشیم اما كسی برای ما ارزش قائل نیست.»

بچه‌ات مشكل داشت!

مادر آدین می‌گوید: «آنها حتی از من عذرخواهی هم نكردند. من وقتی شرایط فرزندم و كوتاهی پرستار را به مسؤولان بیمارستان گفتم، به‌جای این‌كه پرستار را توبیخ ‌كنند، به من گفتند خانم، بچه شما مشكل داشت. حالا در آینده، یا به دلیل كمبود اكسیژن یا مشكل دیگر، فوت می‌كرد. این در حالی است ‌كه آزمایش‌های آنومالی و NT من در بارداری، كاملا سالم بود، اما به من می‌گویند بچه‌ات متابولیك است. حالا هم كوتاهی‌شان را انداخته‌اند گردن بچه من و می‌گویند ناقص است. این حرفی است كه دكتر و مسؤول بخش به من‌ گفت. ما هنوز درگیر وضعیت پسرمان هستیم، اما به احتمال قوی از بیمارستان شكایت خواهیم كرد.»

تلاش ناموفق براى نجات آدين

دلخوشى پدر و مادر آدين، دوام زيادى نداشت و نوزاد ٥٠ روزه عصر ديروز با وجود تلاش پزشكان جان باخت. آدين پس از احيا در غسالخانه به بيمارستان رسول‌اكرم (ص) آبدانان منتقل و سپس به بيمارستان ابوذر اهواز منتقل شد كه غروب ديروز در اين بيمارستان جان باخت و تلاش پزشكان براى نجات جان او موثر واقع نشد.

واکنش‌ها به ماجرای زنده شدن آدین

ساعاتی پس از انتشار فیلم زنده شدن آدین در شبكه‌های مجازی، شامگاه پنجشنبه، محبوب رستم‌زاد، مدیر روابط‌‌عمومی دانشگاه علوم پزشكی، به این خبر واكنش نشان داد و گفت: «این نوزاد دوماهه اهل شهرستان آبدانان كه با نارسایی مادرزادی متولد شده است، دو ماه تحت مراقبت بود و شب گذشته حال نوزاد وخیم گزارش می‌شود. متاسفانه با وخیم شدن حال نوزاد به والدین خبر فوت فرزند را می‌دهند و مسؤولان بیمارستان گواهی فوت كودك را صادر كرده و تحویل والدین می‌دهند.»

مدیر روابط‌عمومی علوم پزشكی ایلام در حالی از مادرزادی بودن بیماری این نوزاد 50 روزه صحبت می‌كند كه مراد ایمانی، پدر آدین معتقد است فرزند او هیچ بیماری‌ای ندارد و آزمایش‌های انجام‌شده نشان می‌دهد فرزند او سالم بوده است.

مهلت 48 ساعته دادستانی

رضا امیری‌مقدم، جانشین دادستان استان ایلام نیز درباره موضوع زنده شدن نوزاد آبدانانی‌گفت: «به دستور دادستان تیم ویژه‌ای متشكل از دادستانی، بازرسی و نظام پزشكی تشكیل شده تا به‌سرعت به این موضوع ورود كرده و آن را بررسی‌كنند. دادستانی به علوم پزشكی برای روشن شدن ماجرای نوزاد آبدانانی 48 ساعت مهلت داده است.»
جام جم آنلاین

۱۳۹۹/۹/۱۵

اخبار مرتبط