حسین سروقامت- در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده میشود؛ مجموعهای از منشهای ذاتی ما و همچنین روشهایی که برای ادامه حیات برگزیدهایم. بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ماه ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح کردند و آسیبشناسی آنها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح میکنیم و به بررسی پاسخ خواهیم پرداخت. تا کنون به ۲۲ سؤال پرداختهایم و، اما پرسش بیست و سوم: چه کنیم که زن در جامعه ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگىاش محفوظ بماند، هم بتواند وظایف اجتماعىاش را انجام دهد و هم حقوق اجتماعى و خانوادگىاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکى از آنها را انتخاب کند؟
موضوع زن و کرامت وی از گذشته تا کنون محور بسیاری از مناقشات در میان دانشمندان و بزرگان بوده است. بحث و گفتگو در این باره از یک سو به پیشینهای تاریخی باز میگردد که از دوره رنسانس در اروپا مطرح بوده است و در نهایت به عصر جاهلی در حجاز و به دوره اخیر میرسد. از سوی دیگر به زوایای وجودیِ خود زن برمیگردد که ظرایف و لطایف گوناگونی دربردارد. برای ما مهم است که بدانیم از یک سو در دوره جاهلیت نخستین چه برخوردی با زن صورت میگرفت و از سوی دیگر جاهلیت مدرن از چه زاویهای به زن نگاه میکند، زیرا به اعتقاد ما مقصد واقعی هر دو نوعِ از جاهلیت زدودن کرامت زن و نگاه ابزاری به اوست.
زن در دوره جاهلیت نخست
در عصر جاهلی دختران زنده به گور میشدند و زنان موجوداتی پست و بیارزش به شمار میآمدند. آنان از اموال مردان به شمار میآمدند و خرید و فروش میشدند و در صورت مرگ صاحبانشان به ورثه ارث میرسیدند. زنان ابزار دست مردان بودند و از هیچ حق فردی و اجتماعیای برخوردار نبودند. نیمنگاهی به ازدواجهای عصر جاهلی، موقعیت سست و ضعیف زن را در آن دوره هویدا میسازد و به روشنی اثبات میکند که در همه آنها این زن بود که به فنا میرفت و به ورطه نابودی کشیده میشد. عرب جاهلی ازدواج با زن پدر را -به شرط آنکه مادر خودش نباشد– جایز میشمرد و حال آنکه وی جایگاه مادری نسبت به انسان دارد. همچنین ازدواج همزمان با دو خواهر – جمع بینالاختین– را مجاز میدانست و بدین وسیله از خواهرانی که باید سری از هم سوا و یک روح در دو کالبد باشند، رقبای عشقی میساخت که سایه هم را با تیر میزدند. در جاهلیت نخست «نکاح بدل» مجاز بود که در آن دو مرد با اراده و اختیار دست از همسران خویش میکشیدند و هر یک از زنان خودبهخود به مرد دیگر تعلق میگرفت. همچنین «نکاح استبضاع» رواج داشت؛ نوعی ازدواج که مرد در آن برای داشتن فرزندی شجاع، سخاوتمند، کریم و... زن خود را برای مدتی در اختیار مردی که واجد چنین صفاتی بود، قرار میداد تا از او برای وی چنین فرزندی بیاورد. «نکاح مُضامده» که دیگر رسوای عالم است؛ معاشرت با مرد بیگانه به خاطر دستیابی به پول، ثروت و رفاه! «نکاح مُخانده» نیز روابط نامشروع پنهانی بود که نزد عرب جاهلی عیب و عار شمرده نمیشد و بسیاری از مردان هم از انجام آن فروگذار نمیکردند. در «نکاح رَهط» گروهی از مردان که تعداد آنان کمتر از ۱۰ نفر بود، همگی با یک زن– که خود راضی به انجام چنین کاری بود – آمیزش میکردند و اگر فرزندی از این آمیزش دستهجمعی به وجود میآمد، به مردی که شباهت بیشتری داشت، تعلق میگرفت. در «نکاح شغار» نیز مردی دختر خود را به عقد کسی درمیآورد تا او نیز دختر خود را به عقد این مرد درآورد و همین واگذاری جاهلانه به منزله مهریه زن شمرده میشد. گروهی از زنان نیز در میان اعراب جاهلی بودند که زنان صاحب «رایه» شمرده میشدند. خیمههایی میگستردند، پرچمهایی بر فراز آنها میافراشتند و از مردان غریبه پذیرایی میکردند. از دقت و تأمل در مواردی که بیان شد، به خوبی فهمیده میشود آنکه در همه این بده بستانهای ننگین جاهلی مورد آسیب قرار میگرفت و از هستی ساقط میشد، زن بوده است والا مردان همواره پیِ خوشگذرانی خویش بودند و چنین قواعد سخیفی را نیز برای دستیابی به مطامع خویش وضع کرده و پذیرفته بودند.
زن در دوره جاهلیت مدرن
در عصر جاهلیت مدرن زن همان زن است، اما خیلی شیک و اتوکشیده مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و به استثمار کشیده میشود. در جاهلیت مدرن خبری از نکاحهای آسیبرسان نیست، زن با پای خود به مسلخ میرود، به رفتار خویش افتخار میکند و آن را مایه مباهات میداند. کاری که دنیای غرب در دوره جاهلیت مدرن با زنان کرده است، با هیچ دوره تاریخی قابل مقایسه نیست. غرب جز آنکه زن را زیر سلطه افسارگسیخته خود گرفته است، چنان طرز تلقی او را تغییر داده است که احساس تفوق و برتری نیز نسبت به مردان میکند؛ همان چیزی که امروزه به «فمینیسم» شهرت یافته و زن را تا مرز نابودی برده است. در «فمینیسم» به بهانه دستیابی به حقوق برابر جنسیتی، نقش مهم و اثرگذار همسری و مادری به سخره گرفته و کانون خانواده تباه شده است. این تباهی به گونهای است که همه کسانی که از دور یا نزدیک با غرب آشنایی دارند، میدانند امروزه پاشنه آشیل جامعه غربی بحث مهم خانواده است. «فمینیسم» همچنین پرده عفاف و حیا را در زن غربی دریده و زمینه را برای روسپیگری، تجاوزهای جنسی، ازدواجهای سفید، سقط جنینهای مکرر و فرزندان نامشروع فراهم کرده است. در سیر صعودی «فمینیسم» موقعیتهای شغلمحور جایگزین موقعیتهای خانه محور شده است و زنان ترجیح میدهند عناصری شاغل باشند تا همسرانی شایسته و مادرانی مسئول. هرچند شغلی را که برمیگزینند، شغلی کاملاً مردانه و خشن باشد؛ نظیر راننده وسایط نقلیه سنگین، کارگر معدن و حتی رفتگر و...
در تبلیغات رسانهای گسترده «فمینیسم» زن و مرد به جای آنکه با حفظ ارزشها و خصوصیات خدادادی نقش مکمل یکدیگر را ایفا کنند، در تقابل با هم قرار گرفتهاند و دائم برای هم شاخ و شانه میکشند. در دنیای شکننده و خشن مد و لباس و فیلم و تبلیغات، بهرهکشی از زنان از گونهای بردهداری مدرن سر برآورده و روز و ساعتی نیست که خبر سوءاستفاده کارگردانان و تهیهکنندگان فیلمهای هالیوودی از بازیگران زن به گوش نرسد. دعوت به پورنوگرافی و در شکل قابل هضمترِ آن درخواست عریان شدن در فیلمها و سریالهای هالیوود به امری رایج مبدل شده است. ازدواجهای غیررسمی، طلاقهای مکرر، فرزندان نامشروع، وجود فرزندان تکوالد، سقط جنین و زایمان در سنین بالا، پدیده مادران میانجی که از رحم خویش به عنوان ظرف جنین استفاده میکنند، نطفه مردان بیگانه را میپذیرند و در قبال این کار پولی دریافت میکنند. کودکان سرِ راهی، پرورش نسل آسیبپذیر، خشونتگرا، ناهنجار و غیراخلاقی، خرید و فروش دختران جوان، صادرات زن به عنوان کالا، بردهداری جنسی، استفاده از زنان و دختران اتیکتدار به عنوان مانکن پشت ویترینهای مغازهها و تهیه و تدارک انواع عروسکهای انساننما برای ارضای شهوات و تمایلات جنسیِ مردان و... بخشی از دستاورد غرب برای بشر امروزی است. دستاوردی که نقش پررنگ زن در آن به چشم میخورد و روز به روز از منزلت و اعتبار وی کاسته میشود.
اسلام به زن کرامت بخشید
من با تعمد تعبیر رهاییبخش را برای مکتب اسلام به کار بردهام، زیرا حقیقتاً آنچه زن را از یوغ جاهلیت نخست و جاهلیت مدرن رهایی بخشیده، کرامت زن را به او باز پس میدهد، مکتب اسلام است. چه در صدر اسلام که یک تنه در مقابل آداب و سنن جاهلی ایستاد و با آن مبارزه کرد، چه در طول حیات ۱۴۰۰ ساله خویش که هر جا پای دفاع از کرامت زن به میان آمده، پیشقراول و میداندار بوده است؛ تلاش مقدس و عظیمی که اسلام در طول تاریخ، پرچمدار بیچون و چرای آن به شمار آمده است. در قرآن کریم برای زن مقام و منزلتی در نظر گرفته شده است که تا قبل از اسلام نه تنها در جزیرهالعرب که در سراسر عالم قابل تصور نبود. نگاه به زن در قرآن نگاه جنسیتی نیست، نگاهی انسانی است. زن و مرد نفس واحده هستند، از یک گِل سرشته شدهاند و ملاک برتری آنان نسبت به یکدیگر تنها تقواست. زن مایه تسکین مرد و لباس او به شمار میآید. اگر در قرآن کریم برتری و تفوقی برای انسان نسبت به سایر موجودات در نظر گرفته شده است، میان زن و مرد تفاوتی نیست و اگر سخن از سپردن امانت به انسان مطرح است، باز هم زن و مرد در این خصوص یکسانند. همچنین زن و مرد در ویژگیهای ذاتی انسانی و رسیدن به مراتب کمال نیز با هم برابرند؛ لذا اگر خداوند در تقسیم وظایف تفاوتهایی میان زن و مرد قرار داده است، به دور از عدالت و انصاف گامی برنداشته و متناسب با امکانات و توانمندیهای آنان تکالیف و اختیاراتی برایشان قرار داده است. از گامهای دیگر اسلام در حفظ کرامت زن ارائه الگوی کاملی از زن مسلمان است. برافراشتن پرچم عزت و احترام از سوی پیامبر اکرم (ص) برای حضرت فاطمه (س) در روزگاری که جاهلیت سرتاسر حجاز را در بر گرفته بود، خود شاهد درستیِ این مدعاست. زنی که در ۱۸ سال عمر شریف خویش توانست به بالاترین مدارج انسانی نائل شود و مدال پرافتخار عصمت را از آن خود کند. «امابیها» لقب گرفته تا به شرف همسری امیرِ مؤمنان و مادری امامان معصوم نائل شود. برای پیامبر یادآور درخت طوبی، برای علی کُفوی آسمانی و برای حسنین و زینبین مادری مهربان و ارجمند شمرده شده، در نهایت شهیده این امت محسوب شود ... و جالبتر آنکه ماجرای بزرگی و عظمت وی بارها و بارها در فرزندان مادی و معنویاش همچون زینب کبری و حضرت فاطمه معصومه و... تکرار گردد. اسلام با عنایت به مقام و منزلت زن تمامی رسوم جاهلی و قواعد زنستیز را ملغی اعلام کرد و قواعد جدیدی جایگزین آنها ساخت. در اسلام زنده به گور کردن دختران از شنیعترین گناهان به شمار میآمد. ازدواجهای ناروای جاهلی ملغی شد. نقش مادری و همسریِ زن جدی انگاشته شد. طلاق از سختگیرانهترین قوانین و به عنوان آخرین راهحل شناخته شد. چند شوهری که خلاف طبیعت زن و مرد و اجحاف و ظلم آشکار نسبت به زنان بود، ممنوع شد. زن انسان درجه یک به شمار آمد و از حقوقی، چون بیعت و امان برخوردار شد.
احیای موقعیتهای خانه محور
اسلام جز آنچه گفته شد، در جهت تثبیت موقعیت زن در خانه و خانواده گامهای اساسی برداشته است. دیدگاه اسلام نسبت به فعالیتهای زنان اولویت موقعیتهای خانهمحور به جای موقعیتهای شغلمحور است. اسلام معتقد است مسئولیت اصلیِ زنان همسرداری، تربیت فرزندان و ساختن نسلهای آتی است. سخنی که به زیباترین صورت در شعر «حافظ ابراهیم» شاعر بزرگ عرب خودنمایی میکند: «الام مدرسه اذا اعددتها / اعددت جیلا طیب الاعراق» مادر مدرسهای است که اگر او را ساختی، در حقیقت نسل خوش ریشهای را ساخته و پرداختهای! نظر اسلام این است که تنها در صورت ضرورت، زن جذب بازار کار شود و در تأمین معیشت شوهر خویش را یاری دهد. تازه در این بخش نیز باز اولویت با کارهایی است که با روح لطیف زن سازگار است؛ حرفههایی، چون معلمی و پرستاری که او را از مدار لطافت و ظرافت زنانه خارج نکند.
پوشیدگی در جامعه و آراستگی در خانه
در قرآن کریم - سوره بقره، آیه ۱۸۷ - زن و مرد لباس یکدیگر شمرده شدهاند. جهت ادراک بهتر این آیه لازم است کارکردهای لباس به صورت دقیقتری مورد توجه و عنایت قرار گیرد. لباس آدمی را- از سرما، گرما، تعرض و رسوایی – حفظ میکند. زینت آدمی است و هر کسی به آن نیازمند است. زن و مرد نیز نسبت به هم اینگونهاند. لباس متناسب با هر فصل و زمان تغییر میکند، اخلاق و رویه آدمی نیز بایستی متناسب با شرایط همسر خویش تنظیم شود. گاهی همسر انسان عصبیمزاج است؛ مُصلح چنین مزاجی آرامش و سکون طرف مقابل است، والا فضای خانه دائماً مشوش و آشفته خواهد بود. لباس باید از جهت دوخت، پارچه و رنگ مناسب شأن آدمی باشد، همسران نیز باید هم کُفو و هم شأن یکدیگر باشند. رابطه انسان و لباس رابطهای متقابل است. لباس، آدمی را حفظ و انسان نیز از لباس خویش محافظت میکند. همسران نیز موظف به رعایت چنین قاعدهای هستند. همچنان که لباس ساتر است و زشتیهای انسان را میپوشاند، همسران نیز باید عیوب یکدیگر را بپوشانند و چهره زیبا و برازندهای از یکدیگر به نمایش بگذارند. در آیین متعالی اسلام هرچقدر به زینت و تجمل زن در محیط خانه و نزد همسر تأکید شده است، به همان اندازه نیز به سادگی و بیآلایشی وی در جامعه و محیط کار نیز سفارش شده است. اگر به زن توصیه شده که در مقابل همسر خویش عشوهگر و طناز جلوه کند، به خاطر آن است که چشم همسرش را پُر کند و زمینه انحراف وی را در جامعه به حداقل برساند. همچنین اگر توصیه شده که در جامعه با لباس ساده حاضر شود، آرایش نکند و رفتاری عفیفانه در پیش گیرد، برای آن است که به سلامت جامعه کمک کند و فضای کسب و کار و معاشرت را از شهوات و جلوهگری مصون دارد. راز و رمز حجاب زن نیز در همین نکته نهفته است. طنازیها و عشوهگریها باید به سمت خانه سوق داده شود و آرامش و معاشرت سالم نیز در جامعه گسترش یابد.
خلاف این رویه – که متأسفانه به صورت گستردهای شاهد آن هستیم– کانون خانواده را به محیطی سرد و بیروح مبدل میسازد و در عوض اجتماعی پر تنش و آلوده به ارمغان میآورد. بخش عمدهای از ارتباطات غیراخلاقی زنان و مردان جامعه در گرو این جابهجاییِ اولویتهاست.
منبع: روزنامه جوان