به گزارش نما به نقل از بولتن فشار اقتصادی بر مردم از یکسو و برخی عملکردهای ناصواب مسئولین از سوی دیگر، منجر به ایجاد جو بدبینی و ناامیدی درمردم می شود، در این بین ، هستند کسانی که در حیطه کاری خود و به سهم خود، مشغول رفع و رجوع مشکلات این مردم و همدلی با آنها هستند، این افراد که در جایگاه خود مجاهدت می کنند، باعث می شوند که یادمان باشد، هنوز انسانیت و انصاف و در نظر گرفتن صلاح مردم وجود دارد، اینها باعث گرم شدن دلها و امیدوار شدن به آینده هستند.
گرمای محبّت علوی در زمستان سرد شهر
به گزارش بولتن نیوز، آنچه در ادامه آمده است، گزارش یک شهروند است از آنچه به چشم خود دیده است، ما ضمن تشکر و تقدیر از این مسئول ، وظیفه خود میدانیم که این رفتار و منش را به جامعه منعکس کنیم تا به سهم خود بتوانیم در مسیر تغییر و بهبود جامعه و فرهنگ خدمتگذاری قدم برداریم.
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
مکان: تهران، زندان اوین، دفترحجت الاسلام فیروزجایی، معاون دادستان تهران در امور زندانها و دادیار ناظر زندانهای استان تهران، ۱۰ دی ماه ساعت ۱۲ ظهرامروز روز ملاقات عمومی با خانواده های زندانیان نیست. اما تعداد زیادی آمده اند و امیدوار برای اینکه مشکلشان به دست معاون دادستان حاج آقا فیروزجایی حل شود، با نگهبان ورودی که صحبت می کنم انگار که می داند و برایش عادیست، با روی باز راهنمایی میکند که بروم برای بازرسی و ثبت ورود و پس از آن وارد سالن انتظار بشوم، به دفتر منشی معاون دادستان میرسم، می پرسم اینجا دفتر حاج آقا فیروزجایی هست؟ با روی باز میگوید بله چه کار دارید با حاج آقا؟ توضیح می دهم که کارم این هست و امیدوارم که حاج آقا بتواند مساعدت کند تا مشکل زندانی ام حل شود. دقیق گوش میدهد و سپس می گوید حاج آقا از صبح بازدید از زندان هست ولی می آیند و کارتون را درست میکنند، دلم قرص می شود و با امید میروم روی صندلی می نشینم منتظر آمدن حاج آقا، هر چند وقت یکباری منشی می آید بیرون و چک می کند که کسی جدید اگر آمده است بپرسد کارش چیست و اگر بتواند راهنمایی کند و یا اگر نامه ای آمده است آن را ثبت کند و یا حداقل یک دلگرمی بدهد.
یکساعتی میگذرد، پیرمرد وپیرزنی افغانی جلوی من نشسته اند و مشخص است از شهرستان آمده اند. بی تابی میکنند که نکند دیر شود. خانم منشی می آید بیرون با رویی خوش دلداریشان می دهد که مادرجان نگران نباش ، حاج آقا در راه هستند و میرسند. و کارتون درست میشه.
حجت الاسلام فیروزجایی از راه می رسند،ایشان هم معاون دادستان در امور زندانها هستند و هم دادیار ناظر زندانهای کل استان تهران ، مردی معمم با قامتی بلند و چهارشانه و نگاهی مهربان، بسرعت وارد دفترش می شود و در کمتر از 5 دقیقه منشی ایشان بیرون می آید و نگاهی به چشمهای نگران مراجعه کننده ها می اندازد و دو سه نفر دو سه نفر راهنمایی می کند خدمت حاج آقا بروند تا مشکلاتشان را بگویند و به هر کس هم میگوید زود بگید کارتان را که به بقیه هم وقت برسد، واقعیتش برایم عجیب بود دقیقا هفته قبل بود که در دادسرای ناحیه هفت تهران شاهد این بودم که دادیار ناظر زندان زنان شهرری با اینکه ملاقات عمومی با خانواده های زندانیان داشتند هیچکس را نپذیرفت و منشی های ایشان با تغیر و عصبانیت هر چند وقت می آمدند و می گفتند خانم دکتر جلسه مهمی است و تا آخر وقت هم کسی موفق به ملاقات با ایشان نشد و در نهایت هم منشی ایشان آمد گفت آنهم بصورت شفاهی که به هیچ زندانی مرخصی داده نمی شود تعجبم برای این بود که حالا مقام بالاترازایشان با اینکه ملاقات عمومی با خانواده های زندانیان نداشتند بعد از یک نیمه روز کار سنگین تا وارد دفترش شده است بسرعت در حال پاسخگویی و حل مشکل مراجعه کننده هاست و من از نگاه و چشمهای خوشحال مراجعه کننده ها خیلی خوب می دیدم که چقدر راضی از دفتر ایشان خارج می شدند ، در دفتر ایشان باز بود و صدای ایشان از داخل دفتر بخوبی شنیده می شد حتی شاهد بودم خانواده ای برای فرزندشان ضامن نداشتند ایشان به یک خیر زنگ زدند ((ظاهرا با گروهی از خیرین هماهنگ بودند که در صورت لزوم مشکل زندانیان را حل کنند)) و از ایشان خواستند ضامن زندانی شود تا برود مشکلش را حل کنند ، خانواده افغانی را دیدم که خدمت ایشان رسیدند و برای زندانی خود مرخصی می خواستند و ایشان مشکلشان را حل کرد.
بعد از مدتی منشی از بنده خواست برای حل مشکلم خدمت حاج آقا برسم بنده هم با خوشحالی و تعجب وارد شدم ، حاج آقا بدون عبا و عمامه نشسته بودند و در حال بررسی اسناد و مدارک بودند و با مهربانی از من سوال کرد مشکل شما چیست ، برای ایشان توضیح دادم و ایشان دقیق به حرفهایم گوش داد و چند سوال هم پرسید و وقتی متوجه می شود مشکل من چیست، به مسئول دفتر متن نامه ای که باید تایپ شود را می دهد و تاکید می کند حتما قبل از ارسال من ببینمش که اشتباه نشود وهمزمان با کارشناسان خودش هم صحبت می کرد و پیگیر کار زندانیان بود ، لابلای صحبتهایش متوجه می شوم که در مورد پزشکان متخصصی که هماهنگ کرده است، صحبت می کند. متجب از ایشان پرسیدم این ها برای زندانیان هستند؟ میگوید بله. و از صحبتهایش متوجه میشوم که این پزشکان متخصص خصوصا متخصص روان شناس را هماهنگ کرده است که بروند برای زندانیانی که توان مالی ندارند، معاینه کنند و نسخه بدهند که به درد زندانشان، درد بیماری هم اضافه نشود.
لابلای حرف زدنهاش، مرتب تلفنش زنگ میزند و همه تماس ها موضوع زندانیان هست، من گوشه ای از اتاق ایستاده ام و ناظر رفت و آمد مراجعان هستم، با همه مثل پدری دلسوز برخورد میکند. سرش شلوغ است و می دانم که مهمانهایش در حال آمدن هستند، ولی با این حال حرفهای مراجعین را میشنود و با همه برخوردی پر از محبت و با رویی گشاده دارد، در این مدتی که در اتاق بودم کسی نبود که کارش حل نشود و با لب خندان از اتاق بیرون نرود، به مسئول دفترش می گوید آقای فلانی و فلانی از فلان بخش قوه به اینجا می آیند، هماهنگ کنید و برای نهار هم از همین ناهار زندان تهیه کنید تا با هم بخوریم. اشک در چشمانم حلقه زده که آیا واقعا هنوز این قبیل مردان در کشور ما در مسند قدرت هستند؟
نامه من تمام می شود خودش می آید این طرف اتاق. نامه را می خواند از روی سیستم و اصلاحات لازم را انجام می دهد و می گوید اینجوری بهتر شد اشاره می کند و می گوید دادیار زندان با این متن متوجه حساسیت موضوع میشود و کمک می کند که حقی ناحق نشود، نامه را ارسال می کند یعنی در آخرین لحظات ساعت اداری، همه کارمندانش هم مثل خودش هستند، خنده رو، خوش برخورد و کار راه بینداز از دفتر ایشان که بیرون می آیم منشی بیرون می آید ببیند کسی جا نمانده باشد و دو سه نفری که مانده بودند را با هم به داخل دفتر با خوشرویی هدایت می کند و از آنها می خواهد سریع مشکلاتشان را بگویند که حاج آقا کارشان را انجام دهد ، برایم اینهمه اشتیاق برای خدمت و چنین برخورد متواضعانه و کار راه اندازی باور کردنی نبود، اما خودم شاهد بودم و خدا را شاکر که چنین مسئولینی در قوه قضائیه مشغول حل مشکلات زندانیان و خانواده های زندانیان هستند دیگر کارم تمام شده بود می آیم بیرون و از حال خوبی که دارم روی پا بند نیستم.
گرمای محبّت علوی در زمستان سرد شهر
و چقدر این گرمای محبت از نوع علی وارش در این سرمای سوزدار زمستان به من امید داد....
آری حضرت آیت الله رئیسی ، چنین مسئولینی در تراز قوه قضاییه ای است که تعلق دارد به نظام جمهوری اسلامی ، چنین مسئولینی امید را در دل مردم زنده می کنند و باور مردم را به عدالت علوی در نظام جمهوری رشد می دهند نه آن مسئولی که در روزی که وقت ملاقات عمومی است هیچ مراجعه کننده ای را نمی پذیرد و تلخی برخوردهای منشیهایش روح و روان مراجعه کننده ها را آزار می دهد و حتی اینقدر ارزش برای مراجعه کننده هایش قائل نیست که حتی نیم نگاهی هم به پرونده ها بیاندازد و طبق قانون پاسخی را مکتوب کند و تنها بصورت شفاهی پیام می فرستد که خانم دکتر گفته اند به هیچ زندانی مرخصی نمی دهیم.
یک نکته مهم : ما نظر عزیزان پیگیر در قوه قضاییه را به بررسی هر چه بیشتر دوربینهای مداربسته در مجتمع های قضایی معطوف می کنیم که می توانند از راه بررسی این دوربینها هم متوجه تخلفات همکارانشان بشوند و هم اینکه متوجه خواهند شد خادمین قو قضائیه چه مقدار خدمت به مراجعه کننده ها دارند.