به گزارش نما به نقل از تسنیم، دلالی، واژه ای که این روزها به گوش خیلیها آشنا است و به گوش فوتبالیها آشناتر. واژهای که همیشه نقش زیادی در اوضاع نابسامان فوتبال ایران ایفا کرده است. روزهای پر سر و صدای نقل و انتقالات پیش فصل و نیم فصل، همان روزهایی است که دلالان فوتبال، خواب به چشم ندارند و به دنبال راهکاری می گردند تا بازیکنانشان را رنگ و جای مسی و رونالدو به باشگاهها قالب کنند و در نهایت پول خوبی هم به جیب بزنند. حالا که هفته هفدهم لیگ برتر به پایان رسیده، آنها تا دوم دی فرصت دارند تا به این منافعشان دست پیدا کنند.
دلال، ایجنت، مدیر برنامه و یا هر نام دیگری به عنوان واسطه باید وجود داشته باشد و به همین دلیل است که در فیفا و AFC نام عدهای به عنوان مدیر برنامه ثبت میشود تا آنها بتوانند رابطهای میان باشگاهها و بازیکنان ایجاد کنند و در این میان سهمی از قرارداد را برای خودشان بردارند. آنها کارشان قانونی است چون مراحل مختلف را طی کردهاند و مجوز دارند اما زمانی مدیر برنامه بودن در ایران مورد نقد قرار میگیرد که این افراد با کارهایی خارج از عرف به فوتبال لطمه میزنند.
وقتی که یک مدیر برنامه در کوران مسابقات که یک مربی نیاز دارد شش دانگ حواس بازیکنش سر جایش باشد با بازیکن صحبت میکند تا او را به تیم دیگری ببرد؛ وقتی برای پر کردن جیب خود، بازیکن 50 میلیونی را با قراردادی بالاتر از به اصطلاح سقف قرارداد به تیمی میفرستد و با این کار باعث بالاتر رفتن کاذب قیمت بازیکنان لیگ میشود؛ وقتی عدهای هم از حضورشان در عرصه مطبوعات در این راستا سوء استفاده می کنند؛ وقتی، وقتی و وقتیهای دیگر؛ آن زمان است که دلال میشود آدم بد و دلالی یک پدیده، آن هم از نوع مذموم.
اینکه عدهای بتوانند در لباس مدیر برنامه چنین نابسامانیهایی را در فوتبال کشور ایجاد کنند دلایل مهمتری غیر از تبحرشان در این کار دارد. اگر قانون، نقص نداشته باشد و نظارت مناسب و انگیزه مقابله با این مسئله وجود داشته باشد به طور حتم از میزان تاثیر این افراد در فوتبال کاسته خواهد شد. قانون و نظارت مربوط به فدراسیون فوتبال است و مسلما در این زمینه فدراسیون و اعضای سازمان لیگ مسئولیت دارند.
مدیران باشگاهها هم برای اینکه بازیکنان زیر نظر دلالان را جذب کنند باید با آنها مستقیم ارتباط داشته باشند. پس از نقش آنها نیز در این زمینه نمی توان گذشت. از طرف دیگر خود بازیکنان هم نقش مستقیمی دارند زیرا با علم به اینکه خواسته دلالان از آنها چیست با این گروه همکاری میکنند. همچنین در کنار تمام جوالدوزهایی که به این افراد زدیم بد نیست که یک سوزن هم به خودمان بزنیم و بگوییم چون برخی ورزشی نویسان به این مسئله نمیپردازند از مقصران شیوع دلالی به شکل منفی در فوتبال هستند. هر چند با نگاهی منصفانه و کمی جستجو در اینترنت و رجوع به حافظهامان میتوانیم به یاداشتها و مصاحبههای زیادی پیرامون این موضوع برسیم.
جلالی: صحبت درباره این موضوع دیگر برایم ناخوشایند است
آنقدر درباره این موضوع صحبت بینتیجه شده که دیگر شخصی مانند مجید جلالی هم علاقهای به صحبت در این رابطه ندارد و حتی میگوید صحبت درباره دلالی در فوتبال ایران تنها باعث آزرده خاطر شدنش می شود. جلالی تنها میگوید: دلالی یک صنف است و در همه جای دنیا هم پذیرفته شده و در اصناف مختلف هم کار میکنند و حتی برای آنها اتحادیه هم وجود دارد.
این افراد در فوتبال هم پذیرفته شده هستند و به همین دلیل فیفا و AFC برای آنها مجوز صادر میکند. در واقع خود دلالی یا واسطهگری فینفسه کار بدی نیست اما چیزی که باعث مشکل میشود این است که آنها میخواهند غیر متعارفتر از حیطه کاریشان عمل کنند و از همین رو وارد حیطههایی می شوند که قدرت بیشتری دارند. باید بگویم قبلا به تفصیل درباره این موضوع صحبت کردم و دیگر صحبت کردن درباره این موضوع برایم ناخوشایند و خسته کننده است.
فروتن: مقصر ساختار مدیریتی باشگاههاست نه دلالان
بهمن فروتن نیز یکی دیگر از افرادی بود که به سراغ او رفتیم تا درباره دلالی در فوتبال ایران و ابعاد مختلف آن با این مربی هم صحبت شویم. فروتن صحبتهایش را اینگونه آغاز میکند: ترانسفر و نقل و انتقالات همه جای دنیا وجود دارد و این کار خارج از چارچوب قانونی نیست و در ایران هم به همین شکل است. در اینجا دلالان گناهی مرتکب نمیشوند و گناه بزرگ برای باشگاهها است.
یعنی ساختار ضعیف مدیریتی باشگاههاست که به هیچ نوع سازندگی معتقد نیستند و به این اعتقاد ندارند که تیم زمانی تیم میشود که بازیکنان مدت زیادی با هم بازی کنند. در ابتدای هر فصل هر تیم بیش از 10 بازیکن جا به جا میکند در شرایطی که در کشورهای صاحب فوتبال به این شکل است که اگر مسائل مالی به آنها اجازه بدهد تلاش میکنند با جذب چند بازیکن نقاط ضعفشان را با بازیکنان جدید به نقطه قوت تبدیل کنند.
وی در ادامه به نقش سازمان لیگ کشورها هم اشاره میکند و میگوید: در بحث خرید بازیکن سازمانهای لیگ کشورهای صاحب فوتبال تعیین کننده هستند. به این شکل که سازمان لیگ امور مالی باشگاهها را در نظر دارد و اول هر فصل باشگاهها باید مدارک پولهای دریافتیشان را به سازمان لیگ بدهند و آنها بر اساس مازاد پولی که وجود دارد به باشگاها اجازه خرید بازیکن میدهند.
با این شرایط باشگاهها هرچقدر که بخواهند نمیتوانند برای خرید بازیکن هزینه کنند اما اگر به امور مالی باشگاههای ایرانی بپردازیم میبینیم که 99 درصد آنها حق خرید بازیکن جدید نباید داشته باشند. در حالی که در کشورهای صاحب فوتبال خیلی اوقات تیمها بازیکنان گران قیمت خود را میفروشند تا با پول آن چند بازیکن جدید بگیرند.
به عنوان مثال در این کشورها اگر باشگاه بازیکنش را با 40 میلیون یورو ترانسفر کند و مازاد بودجهاش هم 5 میلیون یورو باشد سازمان لیگ به آنها اجازه میدهد تنها تا سقف 45 میلیون یورو خرید کنند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که دلالان مقصرند. در حقیقت مقصر اصلی سازمان لیگ و ساختار ضعیف باشگاهی در نقل و انتقالات هستند که اجازه میدهد دلالان قانونمندانه عمل نکنند.
او به تاثیر ضعف کار سازمان لیگ در باز بودن دست دلالها اشاره میکند و میگوید: فکر میکنم که اگر دلال بودم با این ساختار ضعیف قطعا 5 بازیکن را تحریک میکردم تا در باشگاهی که هستند دعوا کنند تا آنها را در لیست ترانسفر قرار دهند و من به باشگاهی دیگر ترانسفرشان میکردم و از آن باشگاه 5 نفر نافرمان دیگر را به این باشگاه میفرستادم تا جایگزین قبلیها شوند. با این حساب میتوانستم 10 بازیکن را جا به جا کنم.
مقصر بودجه دولتی بدون نظارت است
در ادامه گفت و گو با فروتن به نقش افرادی همچون بازیکنان و خبرنگاران اشاره کردیم که سرمربی پیشین شموشک در این باره به تسنیم میگوید: باز در این بخش هم من جناحهایی که شما معین کردید را مقصر نمیدانم. مقصر بودجه دولتی است که بدون نظارت و کنترل و تعیین قانون برای خروج این بودجه پولی را به باشگاه می دهند و آنها هم هر طوری که می خواهند خرج می کنند. وقتی شرایط به این شکل باشد هر باشگاهی که پول بیشتری داشته باشد، هم می تواند امتیاز بخرد و هم می تواند قهرمانی را برای خودش کند.
عرضه کم عامل افزایش قیمت بازیکنان
فروتن همچنین درباره بالا رفتن قیمت بازیکنان ایرانی می گوید: به نظر من بازیکن در فوتبال ایران به این دلیل گران می شود که عرضه کم است. من اگر تعیین کننده بودجه دولتی برای یک باشگاه بودم چارچوبی را تعیین میکردم تا در همین چارچوب هزینهها انجام بگیرد. در سیستم باشگاهداری اروپا هر باشگاهی مجبور است در همه ردههای پایه تیم داشته باشد. در کشورهای اروپایی از 4 سالگی فوتبال را شروع میکنند و این 4 سالهها حداقل سالی 30 بازی رسمی انجام میدهند و در کنار آن بازیهای دوستانه مختلفی هم برگزار می کنند.
در شرایطی که وضعیت به این شکل است و آنها تمرینات منظمی را پیگیری می کنند باز هم به آوردن بازیکن خارجی متوسل می شوند .اگر به کشورهای صاحب فوتبال اروپایی نگاه کنیم می بینیم حداقل دو پنجم بازیکنان حاضر در لیگ خارجی هستند. در کشوری که ارزش افزوده نداریم و باشگاهها به دنبال سازندگی نیستند طبیعی است که عرضه ای وجود ندارد. وقتی عرضه نیست طبیعی است که قیمت بازیکنان بالا میرود. در این شرایط عدهای می خواهند از پولی که وجود دارد بیشترین بهره را ببرند. پس مقصر اصلی بودجه دولتی بدون نظارت و کنترل است نه مدیر باشگاه، نه بازیکنان و نه دلالان هیچ کدام مقصر نیستند.
قانون سقف قرارداد یعنی کشک
"پس کاربرد قانون سقف قرارداد دراین زمینه چیست؟" فروتن اینگونه به این سوال پاسخ میدهد: وقتی بودجه دولت در اختیار باشگاهها قرار میگیرد باید نظارت و کنترل روشن و تعیین کنندهای وجود داشته باشد بر اینکه چطور این پولها خرج میشود. وقتی این کار نمیشود دیگر سقف قرارداد گذاشتن یعنی کشک.
وی میافزاید: مدیران باشگاهی را دولت تعیین می کند و همین مدیران اگر نگوییم با دلالان، با تعدادی کارورز کار میکنند. حالا همینها که مدیران باشگاهها را تعیین میکنند، این کارورزان را ممنوع الفعالیت میکنند ولی مدیران و باشگاهها به کار کردن با آنها ادامه میدهند. این روش، روشی است که مدیران برای کار کردن آن را میپسندند.
یعنی اگر ما 101 نفر از این افراد را ممنوع الفعالیت کنیم مدیران 101 نفر دیگر را انتخاب میکنند و همانطور که با قبلیها کار میکردند با آنها هم همکاری میکنند. پس در حقیقت مدیران باشگاهها کاربران مستقیم بودجه دولتی هستند.به نظر من تعیین چارچوب برای 101 دلال است اگر برای کابران مستقیم هزینههای دولتی، یعنی مدیران باشگاهها چارچوب داشته باشیم بهتر از این است که به دنبال ممنوعالفعالیت کردن دلالانی باشیم که به مراتب تعدادشان بیشتر از مدیران است.
صحبتهای یک مربی که برای جذب بازیکن مدتها لیگهای پایینتر را زیر نظر میگیرد تا مستقیم و بدون کار با واسطهها بازیکن بگیرد هم درباره این سوژه باید خواندنی به نظر برسد. عبدالله ویسی از این دسته مربیان است. کسی که وقتی قصد داشت صبای قم را ببندد دلالان زیادی او را تهدید کردند که چون بازیکنان آنها را نگرفته موفق نخواهد شد.
اول مدیران مقصرند و بعد مربیان
ویسی وقتی از سوژه این گزارش با خبر میشود ابتدا به نقش مدیران باشگاهها میپردازد و به تسنیم میگوید: متاسفانه مدیران باشگاههای ما یکی از علتهایی هستند که دلالها زیاد میشوند. از طرفی این دلالها به نام مدیربرنامه با بازیکنان زیادی کار میکنند و حتی من دلالی سراغ دارم که 70 بازیکن را زیر نظر دارد و تمام لیگ یک را "قرق" کرده است. مربیان ما هم که از این دلالان استفاده می کنند مقصرند.
پس اول مدیران مقصرند و و بعد از آنها مربیان. همین مسئله باعث می شود روز به روز جیب دلالان پر پولتر شود و قیمت بازیکنان ما هم به شکل کاذب بالا برود. بازیکنانی که حرفهای هستند اگر مبلغ بالایی بگیرند ایرادی ندارد اما دلالان قیمت را به شکل کاذب بالا میبرند. ما پولحرفهای میدهیم و نوش جان بازیکنان باشد چون ممکن است یک سال بازی کنند و 10 سال محروم یا مصدوم باشند ولی وقتی یک دلال قیمت بازیکن را بالا می برد تا بیشتر سود کند اشتباه است. همه این مسائل را می دانند و گفتن ما هم فایده ای ندارد. عدهای که نباید فعالیت میکردند تازه از علیپور جواز فعالیت هم گرفته اند.
حلقه مفقوده لابی کاری است
با توجه به اینکه همه از این معضل باخبرند پس چرا برخورد قاطعی نمیشود و حلقه مفقوده چیست؟" ویسی در پاسخ به این سوال میگوید: آن حلقه مفقوده این است که ویسی خلاف میکند ولی چون آشنا دارد می تواند دوباره کارش را انجام دهد. این مسئله خطرناک است. ما در کشوری زندگی میکنیم که عدل و داد و خیلی از مسائلی که ادعا می کنیم باید رعایت شود، ولی دروغ و دلالی در فوتبال رواج دارد در حالی که در خیلی از کشورهای خارجی که شاید روی این مسائل تاکیدی نباشد چنین مسائلی را نمیبینیم.
این دلالان از افرادی پول میگیرند که شاید برای نان خود مشکل دارند امام پول قرض میکنند تا به دلالان بدهند و بتوانند فوتبال بازی کنند. جالب اینجاست که اینها شناسایی شدهاند ولی هنوز فعالیت میکنند. آن حلقه گمشدهای که میگویید، اینجاست. با لابی، کارها انجام میشود و این مسئله بسیار خطرناک است. در واقع از چاله به چاه افتادن است. با برملا شدن نام این دلالان تعداد آنها بیشتر شد زیرا وقتی خیلیها میبینند که یک آدم معمولی میتواند به این سادگی میلیونها درآمد داشته باشد بقیه هم راغب میشوند.
جواز کار دلالان مانند جواز اسلحه است
سرمربی پیکان در ادامه صحبتهایش به تسنیم میگوید: علت اینکه میگویم به عدهای نباید جواز فعالیت داده شود این است که جواز فدراسیون مانند جواز اسلحه است. وقتی ببینند کسی از اسلحه شکاری برای شکار استفاده میکند به او جواز میدهند ولی در عکس این قضیه جوازی صادر نمیشود مگر اینکه با لابی و این کارها اتفاق بیفتد.
دلالان فوتبال هم به همین شکل هستند. به آنهایی که نباید مجوز کار بدهند مجوز داده اند و کار خودشان را انجام میدهند، آن چند نفری هم که نتوانستند مجوز بگیرند همچنان کار خودشان را انجام می دهند.
وی درباره نقش فدراسیون میگوید: متاسفانه فدراسیون در این زمینه نقش کمرنگی ایفا میکند و تاکنون کاری انجام نداده است.
ویسی در پایان صحبتهایش میگوید: ما درباره این دلالی خیلی گفتیم و شما هم خیلی نوشتید ولی هیچی!
یک گوش را "در" میکنند و دیگری را "دروازه"
به گزارش تسنیم همانطور که اشاره کردیم موضوع دلالی در فوتبال ایران بسیار گفته شده، اما در این میان به نظر میرسد یک گوش مسئولان در است و گوش دیگرشان دروازه! این موضوع را از میان صحبت های مجیدجلالی کاملا میتوان متوجه شد و همچنین از جمله آخر عبدالله ویسی. از طرف دیگر با توجه به صحبتهای بهمن فروتن میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که چشمه دلالی در فوتبال ایران به نقطه عمیقتری برمیگردد همان نقطهای که مشکلات دیگر فوتبال ایران هم از آنجا نشات میگیرد.
همان جایی که هم ناکامی هایفوتبال به آن بر میگردد و هم برنامهریزیهای نادرستی که حتی باعث جنجال در لیگ ما میشود. سرچشمه تمام مشکلات چیزی نیست جز قانون و عدم اجرای درست آن. گواه این موضوع هم جمله تکراری هادی آیت اللهی، رییس سازمان لیگ است که در پاسخ به پرسش خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه" نیم فصل لیگ هم نزدیک است آیا دلالها را زیر نظر دارید؟" به این جمله بسنده می کند که "بله، تمام رفتارها زیر ذرهبین است و مشاهده میشود."
جملهای که بارها به گوشمان خورده اما در عمل کمتر از برخورد و اصلاح خبری بوده است. این عدم برخورد قاطع حتی این شائبه را ایجاد کرده که شاید برخی هستند که از این نابسامانی نفع شخصی میبرند و همین مسئله باعث شده چوب لای چرخ خودشان نگذارند.