فاطمه ترکاشوند - حتی مخاطب تلویزیون هم میتواند حس کند که با شروع کرونا در روند سریالسازی تلویزیون وقفه موثری افتاده است. این اتفاق البته در شش ماهه اول سال 99 بیشتر خود را نشان داد و کاهش موثر روند فیلمبرداری و تولید آثار، بهسرعت در خروجی آنتن بیرون ریخت و به نظر میرسید که برای پر کردن ساعات خالی دشواریهای زیادی وجود دارد.
بهخصوص که مخاطب برای بخشی از جدولپخش بهطور سنتی انتظار میکشید تا در ساعاتی برنامههای مشخصی را ببیند.
تاثیر کرونا تا جایی پیشرفت که برخی سریالها نظیر پایتخت و زیرخاکی که روی آنتن رفته بودند، حتی نتوانند داستان یک فصل خود را به سرانجام برسانند و لاجرم کرونا دامنه تاثیراتش را حتی تا ابعاد دراماتیک سریالها هم گسترد.
با عادیتر شدن زندگی همراه با کرونا، ظاهرا سریال سازی هم بیشتر به روند طبیعی خود برگشت، هرچند در این میان هنرمندان و اهالی بخشهای مختلف تولید کرونا گرفتند یا متاسفانه برخی هم بر اثر آن جانباختند.
حالا سوال این است که آیا تولید سریالهای تلویزیونی به روند پیشین خود باز خواهد گشت؟
اسفند 98 وقتی خبر شیوع کرونا به تبع جهان در ایران پخش شد هیچکس چنین افقی را پیشبینی نمیکرد و همه منتظر بودند که بیماری بهزودی شرش را کم کند. اما وقتی خبر توقف تولید سریال پایتخت بهعنوان پربینندهترین سریال تلویزیون، آن هم سریال مناسبتی نوروز که شاید هیچ برنامهای مهمتر از آن پیشبینی نمیشد رسید دیگر همه باورشان شد که کرونا روی تولیدات نمایشی از قبیل فیلم و سریال - چه در تلویزیون و چه در سینما - تاثیر جدی خواهد گذاشت. آینده تا میزان زیادی مبهم و تاریک بود.
برندهها و بازندههای کرونا
«زیرخاکی» که با افت جذابیت پایتخت توانسته بود جایگزین خوبی را برای مخاطبان تلویزیون فراهم کند در همان نوروز با همین مشکل مواجه شد البته با این تفاوت که زیرخاکی توانست داستان خود را تا نقطه قابلقبولی پیش ببرد و فارغ از دانستن یا ندانستن این نکته که کرونا مانع ادامه پروسه تولیدش شده، یک مخاطب میتوانست کلیت این فصل را به عنوان یک بسته کاملا مستقل و دیدنی بپذیرد اما سریال پایتخت واقعا دچار معضل شد و داستان را نیمهکاره رها کرد و از تماشاگران عذرخواست.
همینجا اولین اتفاق کلیدی در مدیریت بحران کرونا برای سریالسازی خودآگاه یا ناخودآگاه بروز کرده است. سابقه سریالسازی تلویزیونی لااقل به دهه 50 میلادی بازمیگردد و تجربههایی وجود دارد که سازندگان چطور از پس بحرانها برآمده یا اصلا بحرانها را وارد متن درام کردهاند تا به نوعی با برداشتن دیوار چهارم از پیش روی مخاطب و مشارکت دادن او در فهم بحران در متن داستان، هم از پس تولید سریال خود بربیانید و هم مخاطب حس نکند که از چیزی محروم شده یا تولیدکنندگان قادر به مدیریت وضع نبودهاند.
در هر صورت کرونا برای این صنعت واقعا یک غافلگیری بزرگ بود و شاید کسی هم در ماههای اول انتظار چندانی برای مدیریت وضعیت سریالسازی نداشت. اما رفتهرفته به سالگرد زندگی در وضعیت کرونایی رسیدهایم و حالا بیش از پیش انتظار میرود پروسه تولیدات در فرامتن هدایت شده باشد و ضمن رعایت پروتکلها و کاهش خطرات برای عوامل تولید، سریالها در زمان درست به پخش برسند بدون آنکه ضعفی غیرقابل چشمپوشی در آنها دیده شود.
حتی این روزها دیگر میتوان انتظار داشت که اصلا سریالی درباره فراز و نشیبهای زندگی در یک سال با کرونا ساخته شود و بازتابدهنده وضعیت مردم در این روزهای سخت باشد تا احساس همبستگی اجتماعی را بیشتر در مخاطبان تولید کند. کرونا بر سریالسازی در ابعاد گوناگونی تاثیر خواهد گذاشت و چیزی که موفقیت ما را تضمین میکند این است که آگاهانه و با سنجش و ارزیابی، خودخواسته دست به تغییرات و اعمال ابتکارات برای مدیریت این بحران بزنیم نه اینکه صبر کنیم تا اقتضائات ما را مجبور به
تغییرات کند.
راههای مبارزه سریالی با کرونا
کوتاه شدن زمان تقطیع قسمتهای سریالها: بررسی زمانبندی هر قسمت سریالهای تلویزیونی قبل و بعد از کرونا نشان میدهد که تغییری در زمان 40 تا 50 دقیقهای قسمتها ایجاد نشده است. در حالی که این مساله میتواند بر چابکی فرآیند فیلمبرداری و کاهش خطرات آن تاثیر بسزایی داشته باشد.
روی آوردن به قراردادهای کوتاهمدت مثل سریالهای 10قسمتی: بدون شک تولید یک سریال 40 یا
90 قسمتی بر جرئیات برنامهریزی فیلمبرداری از رجزنی تا زمانهای آفیش کردن گروه فیلمبرداری اثرگذار است. حرکت به سمت قراردادهای کوتاهمدت چه از جهت اقتصادی و چه از جهت زمانی و چه کاهش خطرات برای عوامل موثر و مفید خواهد بود.
حرکت به سمت تولیدات سبک مانند سوپاپراها: متاسفانه پس از دهه 60 که اقتضائات مالی ناشی از جنگ تولیدات سبک نمایشی را به تلویزیون تحمیل میکرد، این دست تولیدات مانند دندان خراب، کنده و دور انداخته شدند در حالی که هنوز در تلویزیونهای کشورهای جهان، پایگاه ویژهای دارند و حتی در ویاودیها به فروش میرسند. نقطهقوت این دست آثار، لوکیشن، فاخر بودن، بزرگی حجم تولید و تجملات آن نیست، بلکه داستانهای کوتاه و عامهپسند که استعداد قصهگویی خاص خود را هم میطلبد، بازوی موثرشان را میسازد. جمعوجوربودن این تولیدات که معمولا در یک دکور ساده اتفاق میافتد، از جهت وضعیت کرونا هم نقطهقوت آنهاست. ضمن اینکه داستانسرایی در آنها چابک است و نیازی به برنامهریزی بلندمدت ندارد.
کمحجم کردن ابعاد تولید و پروزن کردن محتوای داستانها: نمونهای از این دست آثار را در دهه 70
به خاطر میآوریم. دورهای که پخش تلهتئاترها، هم برای مخاطب جذاب بود و هم آنان را با نمایشنامهنویسان و رماننویسان بزرگ جهان آشنا میکرد. از قضا در این روزها، اقشار تئاتری هم بسیار از کرونا آسیب دیدهاند و بازگشت به تولید تلهتئاترها با یک برنامهریزی خلاقانه، بازی چند سر برد است.
رویآوردن به سریها بهجای سریالها: سریالها داستانهای دنبالهداری هستند که برای تماشای آنها باید به صورت پیوسته از قسمت اول تا آخر را دنبال کنید در حالی که سریها، اگرچه در یک بستر دراماتیک و با یک پیرنگ اصلی پیوند میخورند اما قسمتهای مستقلی دارند. ما کمتر این دست تولیدات را به طور موفق آزمودهایم اما همیشه طرفدار و مخاطب سریهایی مانند شرلوک هلمز، پوآرو و مانند آنها بودهایم. اتفاقا سریها هم معمولا در ژانرهای خاصی مانند همین داستانهای پلیسی و جاسوسی تولید میشوند که باز هم علاوهبر این نقطهقوت که در زمان دلخواه میتوان به ضبط آنها پایان داد، این مشکل را هم رفع میکنند که ژانرهای تولیدات نمایشی تلویزیون را تنوع بیشتری ببخشند.
منبع:روزنامه جام جم