به گزارش نما معمولا در سال های انتهایی دولت ها گلایه از اختیارات رئیس جمهور به گوش میرسد . به راستی چرا کسانی که برای به دست آوردن صندلی ریاست جمهوری در دوره انتخابات وعدههای مختلف به ملت میدهند، در سال آخر خدمت خود شروع به گلایه کردن از نداشتن اختیارات و دست های پنهان قدرت که مانع عظیمی برای نرسیدن به اهداف دولت مذکور است شکایت می کنند؟
دکتر حسن روحانی بارها و بارها از نداشتن اختیارات خود گله کرده است. وی در 6 شهریورماه 98 گفته بود: "قدرت و توان دولت به معنای آن است که بتواند در صحنه سخت مدیریت، اختیارات لازم را داشته باشد وگرنه دولتی که اختیارات ندارد چه مسئولیتی را میتوان از آن انتظار داشت"
اکنون نیز فعالین اصلاح طلب و رسانه های وابسته به آنها به ادعای کذب نداشتن اختیارات رئیس جمهور می پردازند به عنوان نمونه علیرضا علویتبار» فعال سیاسی اصلاحطلب گفته است: «اگر از وضع موجود ناراضی هستید، افراد و نهادها را به ترتیب میزان اختیاری که در تصمیمگیری دارند، فهرست کنید و از آنها پاسخ طلب کنید. رئیسجمهوری که در تنظیم روابط خارجی، چه در سطح منطقه و چه در سطح قدرتهای بزرگ، اختیاری ندارد، در تنظیم بودجه سالانه دارای اختیاری نیست و اخیراً حتی در تعیین نوع واکسن کرونای وارداتی هم نمیتواند تصمیم بگیرد! تا چه حد میتواند پاسخگوی مشکلات کشور باشد.
موضوع کاهش اختیارات ریاست جمهوری غالبا از سوی افرادی مطرخ می شود که در طی سال های متمادی مسئولیت های اجرایی بالایی را در کشور داشته اند و با شناخت کامل نسبت به اختیارات ریاست جمهوری وارد رقابت های انتخاباتی شده و شعار هایی را مطرح کرده و رای مردم را به سوی خود جلب نموده اند و حال با توجه به ناکارآمدی دولت برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی به ملت ایران این مسئله ی دروغین را بازگو کرده و عملیات روانی و رسانه ای را برای آن انجام می دهند. اگر اختیارات ریاست جمهوری آنقدر کم است که عملا توانایی هیچ کاری را ندارد چرا اصلاح طلبان در حال حاضر چندین نفر را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده ردیف کردهاند؟ مگر غیر از این است که رئیسجمهور از خود اختیاری ندارد؟ پس چرا جریان سیاسی اصلاحات از زمان انقلاب تا کنون همه ی قدرت و نیروی خود را به کار بسته تا تا قوه اجرائی کشور را در اختیار بگیرد به گونه ای که برای رسیدن به این سمت حاضر شد کشور را دچار بحران و فتنه(فتنه88) کند.
حدود اختیارات ریاست جمهوری در قانون اساسی کاملا مشخص شده است اما چیزی که باعث این گونه عملیات روانی از سوی جریان اصلاحات است این است که آنها نمی خواهند بار مسئولیت را به گردن بگیرند و هر زمان افکر عمومی از آنها سوال کرده و خواستار پاسخگویی به عملکردشان می شوند شروع به فرافکنی کرده و عملیات روانی را در سطح رسانه ها و افکار عمومی کلید می زنند