پخش دوباره سریال در چشم باد از شبکه آیفیلم باعث جلبتوجه دوباره بینندگان تلویزیون به این سریال عاشقانه - تاریخی شد و علاقهمندان این سریال باز هم این فرصت را پیدا کردند که با آن خاطرهبازی کنند.
سریالی از تولیدات مرکز سیمافیلم که در میان تولیدات «الف ویژه» صداوسیما جایگاه خاصی دارد و از سریالهای فاخری محسوب میشود که ارزش هزینهای را که برایش صرف شده، داراست.
در چشم باد در زمان پخش بازخوردهای مثبت فراوانی داشت و توانست توجه اقشار مختلف مردم را به خود جلب کند و فرصتی به بیننده تلویزیون داد که در کنار دنبالکردن یک داستان عاشقانه، سری به مهمترین بخشهای تاریخ معاصر ایران بزند.
در این گزارش ابتدا به چگونگی ساخت سریال درچشمباد و ویژگیهای داستانی آن و سپس به دلایل موفقیت سریال در میان مخاطبان تلویزیون میپردازیم.
آغاز در جنگل
فیلمبرداری سریال درچشمباد به نویسندگی و کارگردانی مسعود جعفری جوزانی در مهرماه ۸۲ و در شمال ایران آغاز شد و بعد از پنجسال کار فشرده و سخت در نهایت سال ۸۷ به پایان رسید.
پس از پیشرفتن تدوین سریال، نهایتا نخستین قسمت آن جمعه پنجم تیر ۱۳۸۸ روی آنتن شبکهیک سیما رفت و از همان قسمت اول، نشان داد ارزش سالها انتظار برای پخش را داشتهاست.
چند سال حضور سریال در اخبار تولیدات تلویزیونی، انتظار مخاطبان را بهقدری بالا برده بود که در صورت کیفیت پایین با واکنشهای منفی فراوانی روبهرو میشد.
درچشمباد در سه فاز ساخته شده که در این فازها تاریخ سیاسی - اجتماعی ایران را در سه مقطع ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ به نمایش میگذارد.
سریال در فاز اول به نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان میپردازد. در این فصل از سریال زندگی و مبارزات سیاسی خانواده «ایرانی» را میبینیم که میرزاحسن ایرانی (سعید نیکپور) به عنوان شخصیت اصلی همراه با حسام آقا(حبیبا... عبدالرزاق) در نهضت جنگل حضور فعال دارند.
شخصیتهای فرعی مانند عموعباس(بهنام وارسته) و رعنا(نیوشا ضیغمی) بار عاشقانه سریال را در قسمتهای نخست بر دوش دارند و البته به کودکان دو خانواده اصلی سریال یعنی بیژن، نادر و لیلی هم تا حدودی نزدیک میشویم و کارگردان با شاخوبرگدادن به روابط بین بیژن و لیلی ما را متوجه اهمیت این دو شخصیت در فصلهای بعدی سریال میکند.
پس از به پایان رسیدن قیام جنگل و شهادت میرزاکوچکخان، خانواده میرزاحسن و حسام آقا به تهران مهاجرت میکنند و شخصیتهای تازهای مانند حاجقاسم(فخرالدین صدیقشریف) و همسرش(فریبا متخصص) و رضاقلیخان(رضا شفیعیجم) به سریال اضافه میشوند. جداشدن خانواده حسامآقا، مهلقا و لیلی از خانواده ایرانی از اتفاقات مهم پایان فصل اول است.
لسآنجلس - خرمشهر
بخشی از فاز آخر سریال در چشمباد در لسآنجلس آمریکا آغاز میشود، جایی که بیژن و نادر ایرانی را به همراه فخرالسادات میبینیم البته تصویربرداری در آمریکا کار سادهای نبود و با توجه به روابط دو کشور، گرفتن ویزا و فراهم کردن مقدمات سفر عوامل سریال با دشواری زیادی همراه بود. راهی که مسعود جعفریجوزانی برای دور زدن این مشکل در پیش گرفت، سفر کردن با یک گروه بسیار کمتعداد و استفاده از عوامل فنی آمریکایی بود.
سه بازیگر اصلی و ۹ نفر از عوامل فنی اصلی به همراه خود جعفریجوزانی، تنها کسانی بودند که برای تصویربرداری بخشهایی از فصل سوم به آمریکا سفر کردند.
در این فصل بیژن پا به سن گذاشته و پس از مهاجرت به آمریکا، در رشته پزشکی تحصیل کرده و به عنوان جراح در یکی از بیمارستانهای آمریکا مشغول به کار است. البته او از علاقه همیشگیاش یعنی خلبانی هم باز نمانده و به پروازهای تفریحی با هواپیمای تکنفره ادامه میدهد.
زندگی عاشقانه بیژن هم با یک زن آمریکایی در حال سپری شدن است تا اینکه دوباره نشانههایی از عشق کودکیاش لیلی مییابد. در نهایت او تصمیمش را میگیرد و با اینکه نادر این تصمیم را احمقانه میداند، به ایران سفر میکند تا لیلی را پیدا کند.
آن هم در شرایطی که تازه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسیده و کشور در وضعیت پایداری به سر نمیبرد. خانواده محمود دژگیر و فاطمه ایرانی در کنار بیژن و لیلی شخصیتهای محوری این فصل هستند. بخش قابلتوجهی از فازسوم در چشمباد نیز در جبهه میگذرد و شاهد تلاشهای بیژن برای یافتن فرزندش عباس هستیم.
بیژن در این مسیر دچار تحولاتی میشود و نسبت به دفاع ایران در برابر عراق احساس وظیفه میکند. در پایان فصل سوم که پایان کل سریال نیز هست، شاهد شهادت بیژن در آغوش عباس در مسجدجامع خرمشهر هستیم.
پایانی تراژیک که مسعود جعفری جوزانی دربارهاش گفته بود: «وقتی بیژن به مقصد میرسد، مردم زمین را آب و جارو میکنند، همه چیز برای وصلت آماده میشود. هم برای رسیدن هم برای رفتن و آرمیدن.» محمود پاکنیت، هومن سیدی، سام درخشانی، سیما تیرانداز و مصطفی زمانی مهمترین بازیگرانی بودند که در این فصل به سریال اضافه شدند. در نهایت این سریال در خرداد ۱۳۸۹ و در ۴۴ قسمت به پایان رسید.
از روایت اشغال تا بازیافتن عشق کودکی
بهترین فصل سریال و به نوعی اصلیترین بخش آن دورهای است که قهرمان قصه به دوره جوانی رسیده است. میرزاحسن(سعید نیکپور) و همسرش(ماهچهره خلیلی) در این فصل پا به سن گذاشتهاند و فرزندان خانواده ایرانی دوران جوانی را سپری میکنند. نادر (کامبیز دیرباز) وارد تجارتشده، بیژن (پارسا پیروزفر) خلبان ارتش شاهنشاهی است و اسد (مهدی کاسهساز) و فاطمه (گلاره عباسی) دیگر فرزندان خانواده هستند. به تصویرکشیدن ماجرای اشغال ایران توسط متفقین در شهریور۱۳۲۰، مهمترین رویداد سیاسی این فصل از درچشمباد است که به شیوهای نسبتا دقیق و البته دراماتیک به این اتفاق مهم پرداخته میشود. نمایش رضاشاه (سعید راد) هم در زمان پخش سریال با واکنشهای متنوعی همراه شد.
به جز رضاشاه، جمعی دیگر از شخصیتهای مهم تاریخ معاصر ایران مانند محمدعلی فروغی و تیمسار خسروانی هم در این فاز از سریال بهنمایش درمیآیند که البته فروغی از پشتپرده نمایش داده شده و فقط صدای او با دوبله مهران مدیری پخش میشود.
سکانسهای حمله نیروهای شوروی به شمال ایران از بهیادماندنیترین بخشهای سریال است که به دلیل فیلمبرداری در شمال به نوعی قسمتهای آغازین سریال را به خاطر بیننده میآورد. در فصل دوم، بیژن با دختری به نام ایران (سحر جعفریجوزانی) آشنا میشود که البته این آشنایی به نتیجهای نمیرسد و به جدایی ختم میشود. در نهایت بیژن در اواخر این فصل بهطور تصادفی با لیلی (ستاره صفرآوه) عشق کودکیاش برخورد میکند و این دو پس از اتفاقات و فراز و نشیبهای بسیار با هم به ایران بازمیگردند.
محمود دژگیر (محمدرضا هدایتی) به عنوان داماد خانوادهایرانی، حسنآقا حسینیقشنگه (اکبر عبدی) همسایه خانواده ایرانی، فخرالسادات (لالهاسکندری) دختر حاجقاسم و همسر اسد و سرگرد اسفندیاری (جهانگیر الماسی) از دیگر شخصیتهای اصلیای بودند که در فصلدوم به سریال اضافه میشوند. بخش قابلتوجهی از این فصل در شهرکغزالی فیلمبرداری شده تا فضای تهران دهه۲۰ شمسی برای بیننده تداعی شود.
دلایل موفقیت در چشمباد چه بود؟
زندهباد این عاشقانه
یک اثر نمایشی برای ماندگار شدن و باقیماندن در حافظه تاریخی مخاطبانش، به ویژگیهایی
نیاز دارد. اثرگذاری سریالی مانند در چشمباد و جلب توجه بیننده تلویزیون حتی پس از پخش دوباره، عیار کیفیت آن را مشخص میکند. آنچه در ادامه میخوانید، مهمترین دلایل موفقیت مهمترین اثر مسعود جعفریجوزانی است.
مرور تاریخ معاصر با یک شخصیت مرکزی
تولید آثار تاریخی در تلویزیون همیشه با سختیهای پرشماری روبهرو بوده و بهجز محدودیتهای مالی، انتخاب برهههایی مناسب برای روایت تاریخ از مشکلات همیشگی فیلمسازان است.
در چشمباد هوشمندانه توانسته با محوریت یک شخصیت اصلی به سهواقعهتاریخی بسیار مهم نهضت جنگل، اشغال ایران و جنگ تحمیلی بپردازد که در سه دوره مختلف قاجار، پهلوی و پس از انقلاب اسلامی رخ دادهاست.
بیننده پس از دیدن سریال میتواند تا حدودی به این سه رویداد تاریخی نزدیک شود و اطلاعاتی درباره آنها کسب کند؛ بهویژه در فصل دوم جزئیات قابلتوجهی درباره هجوم ارتش متفقین به ایران وجود داشت و دوربین تا حدودی به دربار رضاشاه نیز نزدیک شد.
توجه به ارزشهای ملی مشترک
پرداختن به موضوع هویت ملی در سریالهای تلویزیونی یکی از نیازهایی است که در حال حاضر هم حس میشود و خلأ چنین آثاری در رسانه ملی همواره وجود داشتهاست.
در چشمباد این ویژگی را در بهترین شکل خود داشته و در برخی دقایق توانست لحظات حماسی خاصی را خلق کند. سکانسهایی مانند آوردن سر میرزاکوچکخان و شهادت اسد مثالهایی برای این نوع لحظات است. علاوهبر این، توجه به هویت منطقهای و انتخاب یک خانواده تاجیک به عنوان دیگر خانواده محوری سریال، از دیگر امتیازات در چشمباد است که میتواند آن را برای مخاطب فارسیزبان در بیرون از مرزها جذاب و دیدنی کند.
داستانی بهشدت عاشقانه
تقریبا در همه آثار نمایشی چه در سینما و چه تلویزیون، رد پایی از مضمون عشق دیده میشود. سریالهای تلویزیونی هم از این قاعده مستثنا نیست و نویسنده و کارگردان معمولا یک داستان عاشقانه را یا به عنوان خطداستانی اصلی یا به عنوان حاشیه قصهاصلی در کار میگنجانند.
در سریال در چشمباد قصهعاشقانه محوریت دارد و در کنار آن شاهد مرور حوادث تاریخی نیز هستیم. جرقههای عشق میان بیژن و لیلی از همان کودکی میخورد و در دو فصل بعدی هم با قوت پیگیری میشود. ایجاد مثلثهای عشقی در فصل دو و سه با ورود زنهای دیگر به زندگی بیژن، باعث تعلیق بیشتر در درام و درگیر شدن احساسات بیننده میشود.
انتخاب درست کارگردان
مسعود جعفری جوزانی به عنوان نویسنده و کارگردان سریال، بهترین شخصی بود که میتوانست از پس ساخت در چشمباد بربیاید. تجربیات متعدد جوزانی در سینما و تلویزیون، او را از هر جهت برای به عهدهگرفتن مسؤولیت این سریال مناسب میکرد.
جوزانی در زمان کلیدزدن در چشمباد ۵۵ساله بود و پیش از آن ساخت فیلمهایی مانند جادههای سرد، شیر سنگی، در مسیر تندباد و بلوغ را در کارنامهاش داشت. او علاوه بر تجربه، سواد لازم برای کارگردانی یک پروژه بزرگ را هم داشت و مدرک کارشناسی ارشد فیلمسازی را از دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو کسب کرده بود.
ترکیب بازیگران
انتخاب بازیگران سریال در چشمباد یکی از مهمترین نقاط قوت آن محسوب میشود و تأثیر غیرقابلانکاری در خروجی کار داشتهاست.
پارسا پیروزفر به عنوان بازیگر نقش اصلی انتخاب بسیار مطمئنی است، چون علاوه بر ویژگیهای ظاهری، تجربه و سواد قابلقبولی در هنرهای نمایشی دارد. کامبیز دیرباز به خوبی از پس نقش نادر برآمده و انتخاب او نیز نشان از هوشمندی جعفریجوزانی دارد.
جسارت کارگردان در سپردن نقش به بازیگرانی که پیش از آن به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشدند، یکی دیگر از امتیازات در چشمباد است و محمدرضا هدایتی، اکبرعبدی و رضا شفیعیجم پاسخ اعتماد کارگردان را به بهترین شکل دادهاند. در پایان میتوان به معرفی بازیگران جوانی مانند نیوشا ضیغمی و طناز طباطبایی اشاره کرد که بعدها چهره شدند.
موسیقی متناسب با روح حماسی سریال
دیگر نقطه قوت سریال، موسیقی متن و تیتراژ آن است که توسط حسینعلیزاده، آهنگساز و نوازنده باتجربه ساخته شدهاست.
سپردن موسیقی در چشمباد که اثری با حال و هوای وطندوستانه و ملی است به آهنگسازی مانند علیزاده، نشان از حسن سلیقه سازندگان سریال دارد.
این آهنگساز که از هنرمندان مطرح موسیقی ایرانی محسوب میشود، تأثیری ویژه بر تکمیل حس و حال صحنههای سریال گذاشته و تصور موفقیت در چشمباد بدون موسیقی متن فعلیاش، کار دشواری است.
منبع:روزنامه جام جم