به گزارش نما به نقل از فارس، فروردین ماه سال جاری بود که برخی اخبار غیر رسمی درباره ارسال پیام باراک اوباما به ایران از طریق رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه منتشر شد که در آن رئیس جمهور آمریکا از جمهوری اسلامی ایران خواسته بود با ورود به مذاکرات نشان دهد به طور جدی و واقعی، آماده توافق بر سر برنامه هستهای خود است اما در این بین، تهران باید توقف همه جنبههای برنامه هستهای خود را تا زمان رسیدن به یک توافق بپذیرد و دور جدیدی از گفتوگوهای دیپلماتیک همراه با تغییر لحن محسوس سیاستمداران جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا را آغاز کند!
چند ماه بعد یعنی مهر ماه، درست چند هفته مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به نقل از مقامات دولت باراک اوباما مدعی شد، «واشنگتن و تهران برای اولین بار توافق کردهاند مذاکراتی مستقیم درباره برنامه هستهای ایران داشته باشند و زمینه را برای آنچه که میتواند آخرین تلاش دیپلماتیک برای جلوگیری از اقدام نظامی علیه ایران باشد، آماده کردهاند».
به این ترتیب، آمریکاییها استارت «تمایل و آمادگی» خود برای گفتوگو با ایران را کلید زدند تا به افکار عمومی جامعه بینالمللی القاء کنند، این، آنها هستند که همواره برای تعامل با ایران پیش قدم میشوند اما طرف ایرانی از خود علاقهای برای حل و فصل مسائل موجود نشان نمیدهد. سیاستمداران آمریکایی برای نیل به این هدف، به همین حد نیز اکتفا نکردند و سه روز بعد از پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری، خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار گزارشی از تلاش دولت آمریکا برای اتخاذ رویکردی جدید در قبال ایران در مذاکرات آتی 1+5 با ایران خبر داد.
به موجب این رویکرد، اگر ایران توجه بیشتری به تعهدات خود در قبال جامعه جهانی نشان دهد، تحریمهای موجود علیه ایران بسیار سریعتر از آنچه پیشتر تصور میشد، لغو خواهند شد. مقامات آمریکایی هدف آمریکا از اتخاذ این رویکرد را جلوگیری از شکست دور آتی مذاکرات با تهران عنوان کردند. به گفته این مقامات، در پیشنهاد جدید، سرعت کاسته شدن از فشار تحریمها در مقایسه با پیشنهادهای مطرح شده در مذاکرات پیشین بیشتر شده است.
بعد از انتشار این خبر، «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه آمریکا نیز در حضور جمعی از مقامات و کارشناسان سیاست خارجی از آمادگی کشورش برای مذاکرات دوجانبه با ایران خبر داد به شرط اینکه ایران نیز آماده چنین مذاکراتی باشد و سپس گفت: «با این پیشنهاد میخواهیم به ایران بگوییم مسائلی وجود دارد که ما مایل هستیم درباره آنها با شما گفتگو کنیم، اما انتظار اقدام متقابل را داریم».
حتی باراک اوباما نیز بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در کنفرانس خبری در کاخ سفید با تکذیب مذاکره با ایران،گفت: «در ماههای پیش رو تلاش میکنم اقدامی انجام دهم تا ببینم آیا میتوانیم گفتوگویی را با ایران، نه فقط با ما بلکه با جامعه بینالمللی آغاز کنیم تا ببینیم آیا میتوانیم موضوعات را حل کنیم».
در نگاه اول، همه موارد فوق تنها از یک موضوع نشان دارد؛ «تمایل بیچون و چرای دولت آمریکا برای شروع مذاکرات با ایران، چه در قالب مذاکرات دوجانبه یا گفتوگو با جامعه جهانی». در واقع، این دقیقا همان پیامی است که دولتمردان آمریکایی در صدد هستند به افکار عمومی جهانی مخابره کنند تا مسئولیت بنبست موجود در روابط تهران با غرب را متوجه جمهوری اسلامی ایران کنند.
به واقع هم با وجود همه این ابراز تمایلهای ظاهری، نمیتوان حرف و سخن آمریکاییها را تمام و کمال باور کرد و پذیرفت، علت آن را نیز باید در سیاست عملی و نه کلامی سیاستمداران آمریکایی جستوجو کرد.
درست چند روز بعد از اتمام انتخابات در آمریکا، دولت اوباما اقدام به وضع تحریمهای جدید علیه 17 شخص و نهاد ایرانی کرد که این تحریمها بر پایه این ادعا وضع شده بود که این افراد و نهادها، مسئول نقض حقوق بشر در ایران هستند.
«دیوید کوهن»، معاون امور اطلاعات مالی و تروریسم در کاخ سفید نیز درباره اهداف وضع این تحریمها مدعی شد: «تحریمهای جدید، نشان دهنده تصمیم ما برای متوقف کردن حکومت ایران در جلوگیری از آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات آزاد است».
اول دسامبر سال جاری میلادی نیز نمایندگان سنای آمریکا تحریمهایی را علیه ایران وضع کردند که بر اساس آن تجارت فلزات گرانبها، فولاد، آلومینیوم، زغال کک و گرافیت با ایران ممنوع شود. منع شرکتهای بیمه از معامله با صنایع انرژی، کشتیرانی و کشتی سازی ایران و نیز برقراری محدودیتهایی در راه مبادله گاز ایران با طلای ترکیه از دیگر بخشهای مصوبه جدید سنا بود. جالب اینجاست که این سومین بار در طول سال جاری است که نمایندگان آمریکایی به دنبال راههایی برای قطع درآمدهایی هستند که تهران را به تأمین هزینه برنامه هستهای ایران قادر میسازد.
هفته گذشته نیز آمریکا تعدادی از شرکتها و اشخاصی را که به ادعای آمریکا در «فعالیتهای غنیسازی غیرقانونی» مشارکت داشتهاند، در فهرست تحریمها قرار داد. در واقع، تحریمهای جدید داراییهای هفت شرکت و پنج فرد را در ارتباط با پرونده هستهای ایران مسدود میکند.
با توجه به این تناقض آشکار در رفتار و گفتار دولتمردان آمریکایی، واکنش جمهوری اسلامی ایران طبیعی است چراکه این عملکرد متناقض سیاستمداران آمریکایی در بردارنده یک پیام مهم برای ایران است و آن اینکه آمریکا و دموکراتهای کاخ سفید، همچنان به رویه پیشین خود در قبال ایران پایبند هستند و تغییری در نگاه و رویکرد آنها در قبال ایران روی نداده است.
اینکه آنها از یک سو وعده لغو تحریمها علیه ایران را میدهند و از سوی دیگر، حلقه تحریمها علیه تهران را تنگتر میکنند، صرفا نشان میدهد دیوار بیاعتمادی میان این دو کشور چنان بلند است که با سیاست یک بام و دو هوا نمیتوان آن را فرو ریخت و فصلی جدید در روابط این دو آغاز کرد.