زندگی عشایری یا زندگی پارتیزانی؟!

زندگي عشايري يا زندگي پارتيزاني؟!

دیگر وقت آن است كه ایل و خانواده «احمد توكلی» و دیگر عشایر ری بار و بندیل‌شان را ببندند و همراه گله‌های بزرگ و كوچك‌شان به طرف مناطق ییلاقی دشت «لار» بروند. كم‌آبی و تنگ‌نظری آسمان بهاری امسال نگران‌شان كرده و عشایر دلواپسند كه مبادا تا چند سال دیگر گله‌های میش و بزشان كاملاً از بین برود.

به گزارش نما ، توکلی ازعشایر روستای لپه‌زنک است. او و دیگر عشایر شهرری با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. در گزارش زیر «احمد توکلی» گوشه‌ای از نگرانی‌های عشایر کوچ‌نشین شهرستان ری را مطرح می‌کند.  

 با آنکه عمری را به گله‌داری گذرانده، هنوز هم از تماشای جست‌وخیز بز و میش و بره‌های گله لذت می‌برد و قبراق بودن دام‌ها خستگی را از تنش در می‌آورد. وقتی توکلی از حال ناخوش این روزهای عشایر ری می‌گوید، در کلامش تیزبینی گله‌داری کهنه‌کار به خوبی پیداست. توکلی ۷۰ سال از خدا عمر گرفته و آبا و اجدادش زندگی عشایری داشته‌اند. او در جوانی معلم و مدیر مدرسه بوده و پس از پایان دوران خدمتش در آموزش و پرورش شهر ری، برای حفظ شغل میراثی پدر و پدربزرگش به دامداری و باغداری روی آورده است. کمبود بارندگی بهار امسال مراتع و دشت‌های شهرری را بیابان کرده و عشایر دامدار مجبورند بخش زیادی از خوراک دام را خریداری کنند.

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!



  • هزینه‌های سرسام‌آور خرید خوراک دام

توکلی گران شدن سرسام‌آور و هزینه بالای خوراک دام را مهم‌ترین مشکل دامداران و عشایر می‌داند و می‌گوید: «قیمت خوراک و علوفه دام هر روز بیشتر می‌شود و دامداران توانایی خرید خوراک دام را ندارند، اما دولت هیچ یارانه و کمک‌هزینه‌ای به دامداران نمی‌دهد و از آنها حمایت نمی‌کند.» او خشکسالی بی‌سابقه امسال را موجب انقراض دام و بحران تولید گوشت در کشور می‌داند و می‌گوید: «وقتی دامدار نتواند هزینه پرورش دام را تأمین کند، مجبور به فروش و کشتار نامحدود گله می‌شود و ظرف یکی دو سال با قحطی دام و گوشت قرمز روبه‌رو می‌شویم.» به قول توکلی هر گوسفند زنده کیلویی ۵۰ هزار تومان از دامدار خریداری می‌شود که برای پرورش‌دهندگان دام مقرون به صرفه نیست. او می‌گوید: «دامداران تولیدکنندگان اصلی گوشت کشور هستند، اما در تعیین نرخ خرید و فروش گوشت نظرات آنها را نمی‌شنوند و برای صنعت تولید گوشت کارشناسانی تصمیم می‌گیرند که هیچ‌وقت پای درددل دامدار و گله‌دار ننشسته‌اند.»

  • همه نگرانی‌های یک شغل پردردسر

استخدام چوپان از دغدغه‌های گله‌داران روستاهای ری است. توکلی می‌گوید: «حقوق یک چوپان ماهانه ۶ میلیون تومان به اضافه هزینه خوراک و پوشاک اوست، اما هیچ‌ ایرانی حاضر به قبول این شغل نیست و عشایر و گله‌داران شهرری ناچارند اتباع غیرمجاز افغانستانی را برای چوپانی به کار گیرند.» غیرمجاز بودن سکونت این اتباع در ایران، برای گله‌دار مشکلات زیادی به وجود می‌آورد. توکلی می‌گوید: «هر روز با بازرسان واقعی و گاهی قلابی روبه‌رو هستیم که برای اخراج چوپانان افغانستانی غیرمجاز، به دامداری‌ها مراجعه می‌کنند و ما باید از اخراج یا به اصطلاح «رد مرز شدن» آنها جلوگیری کنیم. البته ترس چوپانان از اخراج شدن برای بعضی از کلاهبرداران هم دستاویزی شده که در زمان غیبت گله‌داران در پوشش مأمور به چوپانان مراجعه کنند و با تهدید از آنها اخاذی می‌کنند.» در خطر بودن جان چوپانان و امنیت گله از نگرانی‌های دائمی عشایر گله‌دار لپه زنک و روستاهای مجاور است.



توکلی می‌گوید: «اطراف روستاهای شهرری پر از افراد معتاد و ناباب شده که به سادگی گله‌ها را سرقت و گله‌دار را به خاک سیاه می‌نشانند. هر شب از ترس اینکه تلفن همراهم به صدا درآید و خبر اتفاق ناگواری برای گله یا چوپان را بشنوم تا صبح خواب آسوده ندارم.» این نگرانی‌های دائمی سبب شده آقای معلم بازنشسته چند بار تصمیم بگیرد دامداری را کنار بگذارد، اما پس از فروش دام‌هایش، با دیدن دامداری خالی تاب نمی‌آورد و دوباره شغل پراضطراب و پردردسرش را از سر می‌گیرد.

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!

  • مراتع در اختیار ویلاسازان

گله‌دار سفیدموی روستای لپه زنک می‌گوید: «در گذشته که مراتع میان‌بندهای کوچ، بکر و طبیعی بودند عشایر گله را با آرامش به مراتع ییلاقی می‌رساندند و می‌توانستند در میان‌بندها به اندازه کافی توقف و استراحت کنند، ولی در سایه بی‌توجهی مسئولان، زمین‌خواران مراتع میان‌بند را به کلی در اختیار گرفته و با تبدیل آنها به برج و ویلا عشایر را به عبور زودهنگام و عجولانه وامی دارند. ما باید به سرعت و بدون توقف گله را از میان‌بندها عبور دهیم تا زودتر به مراتع لار برسیم، اما این روش کوچ احشام را تلف می‌کند و به گله‌ها آسیب جدی وارد می‌کند. با شرایط کنونی تنها راهی که برای عشایر باقی مانده استفاده از کامیون برای جابه‌جایی گله از ییلاق به قشلاق است که بسیار هزینه‌بر است و سلامتی دام‌ها را هم به خطر می‌اندازد.»

  • برای تولید گوشت مانع‌زدایی کنید

این معلم قدیمی بی‌توجهی به حفظ میان‌بندها را از موانع تولید گوشت قرمز ومحصولات پروتئینی کشور نام می‌برد و می‌گوید: «با آن که سال ۱۴۰۰ از سوی مقام معظم رهبری با عنوان «تولید، پشتیبانی‌ها، مانع‌زدایی‌ها» نامگذاری شده، اما به موانع تولید گوشت قرمز و صنعت دامپروری کشور متاسفانه توجهی نمی‌شود.» توکلی به اشتغالزایی گسترده صنعت تولید دام اشاره می‌کند و می‌گوید: «رونق انواع مشاغل روستایی مانند تولید پشم، گوشت، لبنیات، قالیبافی و... فقط با حفظ دام کشور میسر می‌شود و با از بین رفتن دام نه تنها در تأمین گوشت با بحران روبه‌رو می‌شویم، بلکه ده‌ها فرصت شغلی از بین می‌رود.» عشایر شهرری در زمان قشلاق در روستاهای مسگرآباد، لپه زنک، توتک، چهلقز و غنی‌آباد ری مستقرند و برای ییلاق به دشت لار در کوهپایه قله دماوند کوچ می‌کنند.


۲۰۰ خانوار تعداد عشایر شهرستان ری است که از ۴ ایل هداوند، کلهر، طایفه عرب صحنایی و کلکوهی هستند و با نگهداری از ۳۵ هزار رأس دام سبک (گوسفند و بز) و تولید سالانه یک هزار و ۴۰۰ تن گوشت قرمز در تأمین منابع پروتئینی استان تهران نقش قابل توجهی دارند.


  • خوان آخر کوچ؛ دشت لار

 با رسیدن به دشت پربرکت لار سختی‌های عشایر کوچ‌نشین ری به پایان نمی‌رسد، اما پس از اتراق و چادر زدن در این مرتع خوش آب و هوا زندگی پرزحمت آنها با زیبایی‌هایی همراه است که دشواری‌ها را شیرین می‌کند. در گزارش زیر تعدادی از عشایرنشینان شهرستان ری گوشه‌هایی از زندگی خود در دشت لار را نقل کرده‌اند. وصف «علی مرادی» از زیبایی‌های دشت لار شنیدنی است. مرادی از عشایر ری است که دوره ییلاق را در دشت می‌گذراند. او می‌گوید: «دشت لار در بهار مثل یک تابلو نقاشی است. از قله تا دامنه کوه‌ها پر از برف سفید است و تا پایان اردیبهشت لابه‌لای علف‌ها و بوته‌های دشت، شقایق‌های سرخ و لاله‌های وحشی می‌روید.

دشت لار علفزارها و بوته‌زارهای حاصلخیز و باطراوتی دارد. انواع غلات و گیاهانی مانند والک، گلپر، چای کوهی، گل گاوزبان، شیرین بیان، کاسنی، آویشن، پیازک، موسیر، باریجه و قارچ در دامنه کوه‌های لار یافت می‌شود و زنان عشایر از این گیاهان برای تهیه غذا و درمان بیماری‌ها استفاده می‌کنند. مقدار زیادی از این گیاهان را هم خشک می‌کنند تا در دوره قشلاق برای تهیه داروهای گیاهی به سراغ عطاری نروند.» در منطقه ییلاقی لار  شکار و صید ممنوع است و عشایر چادرنشین هم که مراتع این منطقه را خانه خود می‌دانند، اگر گردشگری به‌صورت غیرمجاز وارد دشت شود، مانند محیط‌بانان دشت احساس مسئولیت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند دست شکارچیان و صیادان به کبک، باکلان، حواصیل‌های سفید و خاکستری و عقاب‌های لار برسد. اگر هم شب و نیمه‌شبی گذر خرس قهوه‌ای یا روباهی به حوالی سیاه چادرهای‌شان بیفتد، خوب می‌دانند چطور بدون آزار رساندن به حیوان از خودشان و گله مراقبت کنند.

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!
علی مرادی/ ساکن محله
  • جاده لار خاکی است و خطرناک

مرادی می‌گوید: «هوای دشت لار در گرم‌ترین فصل سال هم خنک است و شب‌ها برای در امان ماندن از سرما باید از پتو استفاده کنیم.» در گذشته خواب و خوراک و مهمانی و دورهمی‌های عشایر در سیاه‌چادرهای بافته شده از موی بز می‌گذشت، ولی حالا بسیاری از عشایر از چادرهای مسافرتی  که در اندازه‌های مختلف در بازارهای ری یافت می‌شود، به‌عنوان محل خواب و  مانند اتاق‌های شخصی اعضای خانواده استفاده می‌کنند و درسیاه‌چادرها موقع شب‌نشینی‌های عشیره‌ای و دورهمی‌های فامیلی جمع می‌شوند. مرادی می‌گوید: «در دامنه کوه‌های لار پلنگ و خرس و گراز و شغال و روباه یافت می‌شود و چوپان باید شب و روز هوشیار باشد که گله آسیب نبیند.»
 اغلب عشایر ری مانند «خداداد کریمی» در ایام ییلاق به روستای خود برنمی گردند و در دشت می‌مانند. کریمی از عشایر ری است. او می‌گوید: «بعضی از گله‌داران ری که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، در طول دوره ییلاق در مسیر ری و لار در رفت و آمدند و در دشت ساکن نمی‌شوند.»  به قول کریمی در راه و نیم‌راه بودن عشایر هزینه زیادی دارد. او می‌گوید: «جاده لار خاکی وپر از سنگلاخ‌های خطرناک است و آمار تصادفات بالایی دارد، اما مسئولان برای ایمن کردن مسیر عشایر هیچ‌کاری نمی‌کنند. اگر کسی بدون حادثه و به سلامت به لار برسد، خسارت‌هایی که به خودرویش وارد می‌شود حتماً هزینه بالایی روی دستش می‌گذارد. هزینه خورد و خوراک عشایری هم که در رفت و آمدند از عشایر ساکن لار خیلی بیشتر است.»

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!
علی توکلی/ عشایر ری
  • کوچ به شیوه پارتیزانی

مقابل روستای لپه زنک قله‌های رشته کوه البرز جنوبی قرار دارد که در گذشته‌های دور شکارگاهی عمومی بوده است. قله‌های «سمند، یال شش گوش، یال توتک، گردنه لپه زنک، کوه قرمزی‌ها و آب گرمه» نام محلی قله‌های این رشته کوه هستند که مبدأ و منزلگاه آغازین کوچ بهاره عشایر شهرستان ری به شمار می‌آیند. عشایر ری هنگام کوچ در کنار مشقات و سختی‌های ذاتی کوچ با مشکلات دیگری دست‌وپنجه نرم می‌کنند که صاحبان سرمایه و زمین‌خواران برای آنها به وجود آورده‌اند. احمد توکلی می‌گوید: ‌ «وقتی با دشواری و مشکلات فراوان از این قله‌ها و گردنه‌ها عبور می‌کنیم، به جاجرود می‌رسیم که یکی ازمراتع میان‌بند (مراتع حدفاصل مراتع ییلاقی و قشلاقی عشایر) گله است. ویلاسازی و زمین‌خواری مراتع جاجرود را به کلی از بین برده و خوراکی برای دام‌ها باقی نگذاشته است.»

دهات لواسان‌خوان بعدی است که عشایر روستاهای ری برای رسیدن به ییلاق طی می‌کنند. توکلی عبور از مسیر پرمانع کوچ را به نوعی «نبرد پارتیزانی» تشبیه می‌کند و می‌گوید: «در کوه‌های دهات لواسان درختانی کاشته‌اند که با اقلیم آنجا سازگاری ندارد و بی‌ثمر هستند، ولی عبور گله را بسیار سخت و دشوار کرده‌اند. بسیاری مواقع آتش روشن کردن شبانه معتادان در لابه‌لای این درختان باعث حریق‌های گسترده‌ای می‌شود و گیاهان بومی مانند تنگس و هوم هم از بین می‌روند.»گردنه لار میان‌بند بعدی ایل است، اما مراتع این گردنه مالک دارند و باید گله بدون توقف و با سرعت از میان آنها عبور کند. عشایر پس از گذراندن گردنه لار بالاخره به ییلاق لار می‌رسند و در آن جا چادر می‌زنند. آنها تا ۱۵ شهریور که دوباره به روستای قشلاقی خود برمی‌گردند، در این چادرها به سر می‌برند.

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!
زینب کریمی/ ساکن محله
  • روزهای سخت و پرمشغله

«زینب کریمی» همسر خداداد است. او می‌گوید: «بانوان عشایر در ییلاق یک لحظه هم از کار فارغ نمی‌شوند و مدام در حال تدارک وسایل مورد نیاز خانواده هستند.» روز بانوان عشایر با جمع کردن هیزم و بارگذاشتن چای هیزمی شروع می‌شود. عده‌ای از آنها سپیده نزده آتش تنور را روشن می‌کنند و تا مردان ایل چند پیاله چای لب‌سوز بنوشند، بوی نان تازه بلند می‌شود. کریمی می‌گوید: «بسیاری از خانواده‌ها از تنورهای گازی برای پخت نان استفاده می‌کنند تا از هیزم جمع کردن و تحمل دود تنور گلی راحت شوند. در بساط کاسبانی که لوازم مورد نیاز عشایر را می‌فروشند، کپسول گاز هم پیدا می‌شود. بعضی از خانواده‌ها هم از شهرهای مجاور کوهپایه‌های لار کپسول گاز و وسایل پخت وپز خود را فراهم می‌کنند.» دوغ مشک و سبزی کوهی جزء مخلفات سفره عشایر است.

کریمی می‌گوید: «تقریباً ماهی یک گوسفند از دام‌های پروار گله خوراک خانواده ۶ نفره من است. ما با تکان دادن ماست در مشک‌هایی که از پوست بز درست می‌شود، کره حیوانی و دوغ به دست می‌آوریم و قسمتی از دوغ را به کشک‌های سفید محلی تبدیل می‌کنیم. همین لبنیات را هم به‌عنوان غذای سفره خانواده استفاده می‌کنیم.» اصالت خانواده کریمی شیرازی است و غذاهای محلی مانند «الاسیخ» یا کباب بره، «یخنی» که شبیه دیزی است و لای پلو از غذاهای مورد علاقه آنها محسوب می‌شود. پانل‌های  برق خورشیدی روشنایی سیاه چادرها و برق مورد نیاز وسایل برقی عشایر دشت لار را تأمین می‌کند. زنان کوچ‌نشین ری در طول دوره ییلاق باید اختراع شدن ماشین‌های ظرفشویی و لباسشویی را به کلی فراموش کنند و با آب زلال رودخانه‌های دشت که از چشمه‌های کوه دماوند سرچشمه می‌گیرد، رخت و لباس و ظروف خود را بشورند.

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!
مرتضی کریمی/ ساکن محله
  • از تکنولوژی روز دوریم

وظایف زنان عشایر ری به این کارهای پرزحمت خلاصه نمی‌شود و در طول دوره ییلاق قالیچه و گلیم هم می‌بافند. پیراهن‌های کمرچین بلند و روسری‌های رنگی را که به‌عنوان لباس معمول عشایر می‌شناسیم در سال‌های اخیر به لباس جشن و مهمانی عشایر ری تبدیل شده و دختران جوان ترجیح می‌دهند پوششی امروزی‌تر داشته باشند. محروم شدن از تکنولوژی روز و تعطیلی درس و مشق سبب شده فرزندان نوجوان خانواده کریمی از زندگی کوچ‌نشینی دل خوشی نداشته باشند. «مرتضی» دانش‌آموز کلاس دوازدهم است و در کوچ بهاره خانواده و ایلش را همراهی نمی‌کند.

مرتضی می‌گوید: «دشت لار در کوهپایه قله دماوند قرار گرفته و تلفن‌های همراه حتی برای تماس هم آنتن‌دهی خوبی ندارند. آنجا به اینترنت دسترسی نداریم و نمی‌توانیم از آموزش مجازی مدرسه استفاده کنیم.» مدارس عشایری که نیم‌بند و کجدار و مریز در دشت لار دایر می‌شوند فقط مقطع ابتدایی هستند و مرتضی که باید امسال در کنکور ورودی دانشگاه شرکت کند، نمی‌تواند از این مدارس استفاده کند. مرتضی می‌گوید: «زندگی عشایری سختی‌های زیادی دارد و ما در دوره ییلاق از امکانات اولیه زندگی مانند دسترسی به پزشک و بیمارستان، امکانات آموزشی و... محروم هستیم. نوجوانان خانواده عشایر در ییلاق به کارهای پرزحمتی مانند دامداری مشغولند و پس از بازگشت از ییلاق نمی‌توانند عقب‌افتادگی درسی خود را جبران کنند.»

 زندگی عشایری یا زنگی پارتیزانی؟!

  • پشتیبانی کوچندگان

جهاد کشاورزی شهرستان ری متولی رسیدگی به امور دام و عشایر این شهرستان است. «جبرئیل برادری» می‌گوید: «در طول سال تلاش می‌شود با اجرای طرح‌های عشایری بخشی از نیازهای عشایر رفع شود.» مدیر جهاد کشاورزی شهرستان ری، مرمت و بازسازی سوله و انبار نگهداری کالای عشایری، بازسازی ایل‌راه‌ها و قنات عشایر، ایجاد سدهای زیرزمینی، ساخت حمام ضدکنه دام‌ها و ساخت مخازن ذخیره آب را از جمله طرح‌های عشایری عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «در زمان کوچ بهاره عشایر این خدمات به‌صورت ویژه و در قالب طرح «پشتیبانی کوچندگان» ارائه می‌شود که اقدامی برای حفظ سلامت عشایر در زمان کوچ است. در این طرح برای جبران خسارت‌های خشکسالی، نهاده‌های دامی عشایر تأمین و خدمات دیگری مانند واکسیناسیون دام‌ها به عشایر ارائه می‌شود.»

برادری معرفی عشایر به اداره‌های مختلف برای تسریع امور عشایر و معرفی به بیمه صندوق اجتماعی روستاییان را از دیگر تسهیلات ارائه شده به عشایر شهرستان ری ذکر می‌کند و می‌گوید: «سهم عشایر شهرستان ری از محل درآمدهای ارزش افزوده مانند روستاهای بدون دهیاری است و طرح‌های عمرانی و خدماتی ویژه عشایر با همکاری سازمان امور عشایری و فرمانداری ویژه شهرستان ری انجام می‌شود.»

همشهری آنلاین 

۱۴۰۰/۲/۲۲

اخبار مرتبط