به گزارش نما ، اما راستش را بخواهید آبادانیها درباره همه اولینهایی که دارند، خالی میبندند و لاف میزنند. «اولینها» متعلق به مسجد سلیمان است، نه آبادان.
آبادان فراز و فرود زیادی دیده ولی مانده و مردمش ترکش نکرده و تعصب اولینها را حفظ کردهاند اما مسجدسلیمان، مردمی ندارد که دیگر از اولینهایش دفاع کنند. مردمش خیلی سال قبل این شهر را ترک کردهاند و آنهایی هم که ماندهاند، دارند زندگی محدودشان را سپری میکنند. زیاد اهل قال و قیل و اثبات داشتههای خود نیستند، برای همین در سکوت و مسالمت به آبادانیها اجازه میدهند اولینها را به نام خود ثبت کنند و خوش باشند.
امروز اما به نام مسجد سلیمان نامگذاری شده است.113 سال قبل در چنین روزی اولین چاه نفت خاورمیانه در مسجد سلیمان کشف شد به همین دلیل در تقویم، امروز را به نام مسجد سلیمان ثبت کردند. شهری که سالهای زیادی است در محرومیت و نداری روزگار میگذراند و نامش کاملا در حاشیه شهرهایی مانند آبادان، اهواز و خرمشهر قرار گرفته است.
مسجد سلیمان را میتوان مظلومترین شهر خوزستان دانست، شهری که روزی روزگاری روی نفت خوابیده و یکی از بهترین شهرهای ایران برای اقامت بود اما الان بیشتر مردمش نادارترین مردم کشورند و جالب اینجاست که هیچکس درباره آنها نمیگوید و نمینویسد. مثلا درباره محرومیتهای سیستان و بلوچستان زیاد میشنویم حتی فقر و تنگدستی مردم جاسک و اطراف کرمان را، اما درباره مسجد سلیمان چیزی گفته نمیشود.این شهر کاملا فراموش شده.
قباد آذرآیین، نویسندهای که متولد و بزرگشده مسجد سلیمان است و کتاب فوران را برای شهرش نوشته، درباره فراموششدن مسجد سلیمان میگوید: «وقتی نفت در این شهر یافت شد و چاههایش فوران کرد، انگلیسیها به مسجد سلیمان آمدند و برای تبدیلکردن این شهر برای سکونت، امکانات زیادی دایر کردند تا بتوانند در مسجد سلیمان زندگی راحتی داشته باشند. مسجد سلیمان تبدیل به شهری صنعتی با امکانات روز دنیا شد، مثلا اولین شرکت شیر پاستوریزه و شرکت برق در این شهر دایر شد.اما زمانی که نفت ته کشید و چاهها تعطیل، انگلیسیها و دیگر خارجیها از مسجد سلیمان رفتند و این شهر تبدیل شد به شهری متروکه و فراموش شده، شهری که انگار گمشده است.»
محرومان دائمی مسجد سلیمان
آذرآیین میگوید: «مسجد سلیمان قبل از اکتشاف نفت، شهر نبود، منطقهای سرسبز و آباد بود که محل قشلاق ایل بختیاری بود. استخراج نفت که شروع شد، مسجد سلیمان هم به سمت شهرشدن پیش رفت.انگلیسیها وقتی وارد مسجدسلیمان شدند، شهر را طبقهبندی کردند، هم برای خودشان و هم برای آمریکاییها که بعد آمدند.آنها برای خودشان رفاه کامل را پدید آوردند. کارمندان عالیرتبه که ایرانی بودند هم در کنار انگلیسیها از امکانات رفاهی استفاده میکردند.محلههای شهر به محلههای کارمندنشین و کارگرنشین تقسیم شده بود اما در کنار اینها گروهی هم بودند که نه کارگر بودند و نه کارمند.اینها کسانی بودند که از روستا رانده شده و از کوچ وامانده بودند و در حاشیه شهر خانههای گلی ساخته بودند و زندگی رقتبار پر از محرومیت را تجربه میکردند. زمانی که نفت تمام شد و خارجیها و کارمندان و برخی کارگران از شهر رفتند، اینها ماندند و همچنان به زندگی پر از محرومیت خود ادامه میدهند. نفت که تمام شد، تقریبا حیات هم در مسجد سلیمان تمام شد.درواقع از چشم انگلیسیها مسجد سلیمان کارگاهی بود برای استخراج نفت و زمانی که نفت تمام شد دیگر شهر برایشان معنایی نداشت، آنها رفتند و شهر با کمترین امکانات به حیات خود ادامه داد.معضلات شهر خیلی زیاد است و انگار کسی برای حل این مشکلات برنامهای ندارد.»
خرابیهای نفت
«مسجد سلیمان قبل از اکتشاف نفت، منطقه سرسبزی بود که مردمانش با کشاورزی و دامداری امرار معاش میکردند.اما نفت که پیدا شد، زمینهای کشاورزی و چراها از بین رفت و مردم بومی که کشاورز بودند و دامدار تبدیل به کولی (عمله) شدند.در کتاب فوران همه اینها را نوشتهام.ارامنه تعدادشان در مسجد سلیمان زیاد بود که همه کارمندان فنی شرکت نفت بودند که بعد از اتمام چاههای نفت کلا از مسجد سلیمان مهاجرت کردند و رفتند.وقتی شهر بایر شد، مردم محلی هم ترک شهر کردند و پراکنده شدند در تمام ایران و حتی تمام جهان. »
نیوزویک میخواندیم
«مسجد سلیمان با همه فراز و نشیبی که طی کرده، یکی از پربارترین شهرهای ایران در زمینه فرهنگی است. موج شعر ناب، موج نو و شعر دیگر از این شهر پا گرفت.آقای هوشنگ چالنگی که مبدع شعر دیگر است.آقای سید علی صالحی که شاعر شعر نو است، یارمحمد اسدپور، هرمز علیپور از مسجد سلیمان پا گرفتند.داستاننویسان بزرگی هم داریم که میتوان به منوچهر شفیانی اشاره کرد که اولین روستایینویس ایران است.خودم 1327 در مسجد سلیمان به دنیا آمدم و دیپلم را در همین شهر گرفتم و بعد برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران رفتم و بعد از اتمام تحصیل جذب آموزش و پرورش شدم.فضای آموزشی و تحصیلی در مسجد سلیمان خیلی خوب بود.شرکت نفت امکانات آموزشی زیادی را به این شهر آورده بود.بهترین کتابخانهها در این شهر بود.مجلههای معروفی مانند نیوزویک به دست ما میرسید و بهترین کتابها و فیلمها را قبل از این که مثلا به تهران یا شهرهای بزرگ دیگر برسد ما میدیدیم و میخواندیم.این امکانات کم و بیش در اختیار کارمندان و خانوادههایشان بود اما دانشآموزان از امکانات خوبی برخوردار بودند.»
شهر اولینها
«اولین چاههای نفت در مسجد سلیمان بود. نفت از این شهر به پالایشگاه آبادان پمپاژ میشد.اولین خارجیها به این شهر آمدند و بعد پایشان به اهواز، آبادان و خرمشهر هم باز شد.مسجد سلیمان چند سالن سینما داشت و فیلمهای روز دنیا در آنها به نمایش درمیآمد.انگلیسیها گلفباز بودند و اولین زمین گلفبازی در این شهر راهاندازی شد و سالهای زیادی قهرمانانی از این شهر به مسابقات جهانی راه پیدا کردند.فوتبال هم علاقهمندان زیادی داشت و زمین بازی فوتبال در مسجد سلیمان ساخته شد و هنوز هم که هست در منطقه بیبییان تیم فوتبال این شهر از بهترینهاست.تا زمانی که چاههای نفت فعال بود فوتبال مسجد سلیمان نه تنها در ایران که در جهان هم سرزبانها بود.وزنهبرداری هم از آن ورزشهایی بود که در مسجدسلیمان حرف اول را میزد.زمان جنگ این شهر از طرف صدام موشکباران میشد اما چیزی نداشت که صدام طالب آن باشد و بخواهد مسجد سلیمان را تصرف کند.این شهر در دوران جنگ تقریبا پشت صحنه بود و تدارکات برای برخی عملیات از این شهر انجام میشد.با همه اینها الان مسجد سلیمان شهری کم امکانات است که فقط مردمی در آن زندگی میکنند که یا کارمند شرکت نفت هستند یا بومیانی که جایی برای زندگی ندارند.»
روزنامه جام جم