دكتر ابوالقاسم حكیمی‌پور، فارغ‌التحصیل توسعه از دانشگاه كالیفرنیا مطرح كرد:

باید در انتخاب مدیران دولتی خانه‌تكانی كنیم

عکس خبري -بايد در انتخاب مديران دولتي خانه‌تکاني  کنيم

توقع من این است كه رسانه‌های جمعی رسالت خود را انجام دهند تا معیارهای انتخاب مدیریت بازنگری شود. باید در انتخاب مدیران و شایسته‌سالاری خانه‌تكانی اساسی صورت دهیم.

علی مرزبان- صحبت کردن درباره عملکرد اقتصادی دولت روحانی دیگر جذابیت و موضوعیت چندانی ندارد؛ چرا که امروز دیگر حتی مردم کوچه و بازار که هیچ شناختی هم به علم اقتصاد ندارند، به خوبی می‌دانند دولت در این هشت سال چه عملکردی داشته است، اما اگر به صورت علمی و کارشناسی بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم، باید با یک استاد اقتصاد جزئیات و چرایی رسیدن به این موضوع را تحلیل کنیم. در آخرین هفته‌های کاری دولت روحانی عملکرد این دولت را با ابوالقاسم حکیمی‌پور، اقتصاددان و استاد دانشگاه در میان گذاشته ایم که در ادامه جمع‌بندی آن را می‌خوانید.




عملکرد دولت آقای روحانی را در عرصه مدیریت اقتصاد در هشت سال گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟


البته من نمی‌توانم عنوان مدیریت را به دولت آقای روحانی بدهم؛ چرا که این دولت ژن مدیریت و فرماندهی ندارد. با توجه به اینکه هر انسانی 132 هزار ژن دارد، اگر آقای حسن روحانی یا جهانگیری پنجاه سال هم در رأس مدیریت کشور باقی بمانند وضعیت ما درست نمی‌شود؛ چرا که ژن مدیریت ندارند. اما چون از عملکرد دولت پرسیدید، در ابتدای بحث می‌خواهم عنوان کنم که برای بهبود عملکرد دولت‌ها باید شایسته‌سالاری تا بالاترین پست‌ها درنظر گرفته شود؛ چرا که مسئولان شایسته‌سالاری را تا سطح مدیر کلی می‌دانند و بعد از آن عنوان پست سیاسی می‌دهند، تا وقتی که این طرز تفکر بازسازی نشود، وضعیت اداره کشور و اقتصاد همین گونه باقی می‌ماند، ضمن اینکه در این مقطع زمانی انتظار می‌رود توجه ویژه‌تری به مسائل اقتصادی بشود؛ چرا که اقتصاد و فرهنگ و امنیت موضوعات در هم تنیده‌ای هستند. به هر حال برای اینکه عملکرد اقتصادی دولت در هشت سال گذشته را بیان کنیم، باید از آمارها رونمایی کنیم. در حال حاضر ما 10 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق داریم، در اقتصاد یک فقر نسبی و فقر مطلق وجود دارد. در فقر نسبی افراد می‌توانند خوراک خود را تأمین کنند؛ اما اگر برای زن و بچه آنها اتفاق بیفتد و نتوانند هزینه بیمارستان را بدهند، درگیر فقر نسبی هستند و در حدود 13 تا 15 میلیون ایرانی فقط می‌توانند خوراک خود را تأمین کنند. فقر مطلق هم شامل افرادی می‌شود که حتی نمی‌توانند خوراک خود را تأمین کنند، بنابراین در حدود 10 تا 11 میلیون ایرانی در فقر مطلق به سر می‌برند. اینها نمونه‌ای از عملکرد اقتصادی دولت است.




یعنی عملاً مدیریت اقتصادی دولت را تأیید نمی‌کنید؟

به هیچ وجه؛ ضمن اینکه ما در طول 42 سال گذشته مدیر تربیت نکرده‌ایم، به صورت فیزیکی دانشکده‌های مدیریت زیادی درست کردیم، اما مدیرانی تربیت نکرده‌ایم که در سازمان‌ها تحول ایجاد کنند و تحول‌های بزرگی را رقم بزنند، به همین دلیل اعتقاد دارم باید معیارهای مدیریت خود را تغییر دهیم یا ترکیب آن را دستکاری کنیم، چرا که در ایران دو معیار تعهد و تخصص که البته معیارهای خوبی است اهمیت دارد؛ اما باید ببینیم به چه کسی متخصص می‌گوییم، بنابراین بعد از 42 سال باید معیارهای دیگری هم به قبلی‌ها اضافه کنیم. عملکرد دولت آقای روحانی را این گونه باید توصیف کنیم که متأسفانه تلویزیون‌های کشور عربی صف‌های مرغ و تخم‌مرغ ایران را به تصویر می‌کشند و به مردم کشور خود عملکرد دولت ما را به عنوان یک دولت مسلمان و شیعه نشان می‌دهند و به عملکرد خود می بالند! قطعاً مدیریت دولت زیر سؤال می‌رود. بنابراین باید خون تازه‌ای در رگ‌های مدیریت کشور دمیده شود. قطعاً بعد از 42 سال باید در شایسته‌سالاری و معیارهای انتخاب مدیران بازنگری شود، ضمن اینکه رسانه‌های جمعی نسبت به انتخاب درست مسئولان باید مردم را آگاه کنند، چرا که ناآگاهی‌های مردم مشکل بزرگی است. رسانه‌ها در دنیای امروز آنقدر حائز اهمیت هستند که توانستند آقای ترامپ را به زیر بکشند، بنابراین توقع من این است که رسانه‌های جمعی رسالت خود را انجام دهند تا معیارهای انتخاب مدیریت بازنگری شود. باید در انتخاب مدیران و شایسته‌سالاری خانه‌تکانی اساسی صورت دهیم.




آقای روحانی در کارنامه کاری خود با توجه به تشدید تحریم‌ها به موضوعی مثل اینکه مانع قحطی در کشور شدند، اشاره کردند. با توجه به انتقاداتی که به شیوه مدیریت اقتصادی دولت وارد است، نظر شما در این باره چیست؟


هر دولتی که خواهان موفقیت است، باید ضریب اطمینانی در مردم ایجاد کند، کاری به حرف‌های آقای روحانی ندارم، شما همین الان از مردم درباره عملکرد دولت بپرسید، فکر می‌کنید چه جوابی به شما می‌دهند؟ دولتی که اقتصاد کشور را در یک فرآِیند هشت ساله فرسایشی برجام قرار داد. البته خود آقای روحانی به این موضوع اشاره کرد که من فقط همین راه را برای اقتصاد بلدم و راه دیگری را بلد نیستم، رهبر معظم انقلاب هم جواب خوبی به وی دادند که کسانی که به حکمرانی داخل کشور امیدی نداشته باشند، بهتر است وارد این عرصه نشوند. آقای روحانی چند روز گذشته بر این موضوع تأکید داشتند که دولت ما نگذاشت قحطی جنگ جهانی اول در کشور پیدا شود. جنگ جهانی اول سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ بود؛ سال‌های ۱۹۹۴ تا ۱۲۹۸ هجری‌شمسی حدود ۱۰۳ سال پیش جمعیت ایران آن زمان حدود۱۶ تا ۱۷ میلیون نفر بود که حدود ۶ تا ۷ میلیون نفر بر اثر قحطی، آن هم بیشتر در روستاها به ویژه در همدان و اصفهان از دنیا رفتند. آن زمان متفقین در ایران بودند و انگلیسی‌ها گندم را به جبهه‌های جنگ خود می‌بردند؛ بنابراین دو عامل در ایران بود: هم جنگ جهانی اول منجر به قحطی شد و هم بی‌لیاقتی حکام اما اینکه آقای روحانی برای الان کشور چنین مثالی را می‌زند، واقعاً جای تعجب دارد؛ زیرا اگر به خاطر داشته باشید وی و آقای جهانگیری در زمان انتخابات سال 1392 حرف‌های دیگری زدند، اما اکنون بعد از هشت سال معطل کردن کشور در مذاکرات فرسایشی کشور به این موضوع افتخار می‌کنند که نگذاشتیم کشور دچار قحطی شود؛ در حالی که در سال 1392 برای اینکه رأی بیاورند به مردم وعده دادند چنان رونقی در اقتصاد ایجاد می‌کنیم و چنان وضعیت اقتصادی مردم را خوب خواهیم کرد که به دریافت یارانه نیازی نداشته باشند. صدها کارخانه به عنوان خصوصی‌سازی تعطیل شده و 30 میلیارد دلار ذخایر ارزی به حلقوم رانت‌خواران ریخته شده است؛ کشور را در همه زمینه‌ها معتاد به واردات کرده‌اند و رکوردهای تورمی، ضریب جینی(شکاف طبقاتی) و نقدینگی ویرانگر را به وجود آورده‌اند. درآمد سرانه ثابت ملی را از 6 میلیون تومان در سال 1392 به زیر5 میلیون تومان کاهش داده‌اند. قیمت مسکن را هفت و نیم برابر کرده‌اند، به گونه‌ای که داشتن یک خانه برای نسل جوان رویایی بیش نیست، ماجرای بنزین و بورس را هم که همه در جریان هستند. ترمز پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را کشیدند. دپو شدن 4 میلیون تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، حذف کارت سوخت و ثابت نگه داشتن قیمت بنزین به مدت چهار سال و سپس یک باره و یک شبه قیمت بنزین را ۳۰۰ درصد افزایش دادند.

کوتاهی در اصلاح نظام بانکی و سوء مدیریت در حوزه نقدینگی و رساندن آن از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به بالای 8/3 بیلیون تومان تومان، یعنی 8/3 میلیون میلیارد تومان در پایان فروردین ماه، در همین جا در مورد رشد حبابی بورس با هم صحبت کردیم و سپس سقوط سرسام آور آن که وزیر اقتصاد برای توجیه کردن عملکرد غلط دولت در بورس می‌گوید ما به مردم هشدار داده بودیم که با عجله وارد این بازار نشوید. فرار مالیاتی بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان، اینها مواردی است که یک به یک می‌تواند عملکرد دولت را به خوبی به تصویر بکشد.




مهم‌ترین مشکل ما چیست که اقتصاد کشور نمی‌تواند به رشد و شکوفایی قابل توجه و مورد نظر مانند کشورهای توسعه‌یافته برسد و برای رفع آنها چه باید کرد؟


مهم‌ترین مشکلات اقتصاد ما از یک سو فساد و سوء استفاده‌های اقتصادی است و از سوی دیگر انتخاب مدیران بدون ضعیف و ناکارآمد است. به دنبال ریشه مشکلات اقتصادی در کمبود منابع مواد اولیه سرمایه یا نیروی کار نگردید، بلکه ردپای آن را باید در عوامل دیگری جست‌وجو کرد که نشئت گرفته از ضعف و ناکارآمدی برخی مدیران و و خط و مشی‌های اقتصادی دولت است.

منبع: هفته نامه صبح صادق

۱۴۰۰/۳/۱۰

اخبار مرتبط