چرا جبهه اصلاحات نامزد انتخاباتی خود را انكار می‌كند؟

عکس خبري -چرا جبهه اصلاحات نامزد انتخاباتي خود را انکار مي‌کند؟

اصلاح طلبان یك روز نامزد خاكستری را فردی مستقل و خارج از اردوگاه خوانده و روز بعد زیر پای او فرش قرمز پهن می‌كنند.

به گزارش نما به نقل از مشرق - پس از انتشار لیست شورای نگهبان و معرفی نامزدهای نهایی، جبهه اصلاحات با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: «اعضای مجمع عمومی، ۹ نفر را برای نامزدی در انتخابات پیشنهاد کرده و به دنبال انتخاب یک نامزد واحد از میان آن‌ها بودند، اما بارد صلاحیت همه آن‌ها، اینک این جبهه نامزدی برای معرفی به مردم ندارد».

این بیانیه به معنای بود که اصلاح‌طلبان در این دوره انتخابات هیچ نامزدی را متعلق به خود نمی‌بینند و نمی‌خواهند از دو نامزد اصلاح‌طلب یعنی همتی و مهر علیزاده حمایت کنند.

اصرار به نداشتن نامزد انتخاباتی از سوی اصلاح‌طلبان کار را به‌جایی کشاند که روز گذشته تمنای این دو نامزد برای حضور در نهاد اجماع ساز و ارائه برنامه نیز با پا پس کشیدن از سوی اصلاح‌طلبان روبرو شود.

بهروز شجاعی، عضو بنیاد باران گفته است: «نهاد اجماع ساز تعداد محدودی کاندیدا مشخص کرده بود و صرفاً آن‌ها برنامه‌های خود را ارائه دادند؛ لذا اسم همتی و مهر علیزاده مطرح نبوده و بحث حمایت خاتمی از این دو فرد فعلاً منتفی است».

اما در ورای این بحث‌ها انکار و پا پس کشیدن‌های مداوم جبهه اصلاحات اتفاقاتی دیگری در حال وقوع است. اصلاح‌طلبان رادیکال پس از دو تجربه ناموفق در عدم شرکت در انتخابات (مجلس هفتم و دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) به این نتیجه رسیدند که خروج از حاکمیت عواقب ناگواری برای آن‌ها دارد، ازاین‌رو با تز حسین مرعشی در داشتن رد پایی در قدرت، با همه توان در میدان انتخابات حاضر بوده اما به‌جای راه‌اندازی کمپین‌های پرزرق‌وبرق با رصد فضا به دنبال پاتک زدن به رقیب هستند.

این استراتژی و حرکت با چراغ خاموش برای اصلاح‌طلبان چند آورده مهم دارد:

۱- اصلاح‌طلبان در ۸ سال دوران روحانی از مواهب سیاسی استفاده کرده و شیره دولت تدبیر را کشیدند و دست‌آخر با اعلام برائت از آن راهشان را از میانه‌روها جدا کردند. این تجربه گوارا برای آینده نیز در دستور کار اصلاح‌طلبان قرار دارد. آن‌ها بر این باورند که دولتی باید روی کار باشد که حداکثر نظرات اصلاح‌طلبان را برآورده کرده و حداقل مسئولیت را نیز برای آن‌ها داشته باشد.

۲- جبهه اصلاحات با مشوش کردن اذهان مردم در رد صلاحیت نامزدهای این جریان به‌گونه‌ای وانمود می‌کند که نقش تماشاچی را در انتخابات دارد؛ اما در عمل توان لجستیکی خود رابرای پیروزی نامزد مطلوبش خرج می کند، سیاست انکار نامزد انتخاباتی باعث می‌شود فشار روانی عملکرد نامطلوب دولت تدبیر از روی اصلاح‌طلبان برداشته‌شده و با گشوده شدن قفل افکار عمومی گارد منفی نسبت به آن‌ها باز شود.

۳- جریان اصلاحات مدت‌هاست که دچار «انسداد درونی» شده است. یعنی در شرایطی قرار دارد که امکان «انتخاب فعال» برای دست زدن به عمل سیاسی را ندارد، از همین روی از رادیکالیسم ایدئولوژیک به رادیکالیسم پراگماتیک شیفت کرده‌اند. ترکیب افراد معرفی‌شده از سوی جبهه اصلاحات برای ثبت‌نام در انتخابات به‌گونه‌ای چیدمان شد که برای آن‌ها از قبل مشخص بود که افراد معرفی‌شده در دو طیف (ساختارشکن و بدون کارنامه) توان عبور از فیلترهای موجود را ندارد. برای جبهه اصلاحات تداوم وضعیت موجود بهترین انتخاب در بدترین شرایط است. اصلاح‌طلبان ناگزیرند که دست به انتخاب‌های محدودتر بزنند.

به نظر استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات دومرحله‌ای است، بر این اساس که این جریان در فاز اول با پرچم عدم شرکت در انتخابات به علت نداشتن نامزد (تحریم خاموش) حملات گسترده‌ای به نهادهای نظارتی و سیاسی کشور کرده و سایر نامزدهای حاضر در انتخابات را به‌طور شدید مورد هجمه قرار می‌دهد. در فاز دوم پس از هموار کردن مسیر برای نامزد خاکستری حمایت از او را در دستور کار قرار خواهد داد. اصلاح‌طلبان باور دارند که در این انتخابات ایجاد زمین صاف با کمترین مانع مهم‌تر از حمایت علنی و ستادی است.

چنین تاکتیک سیاسی باعث می‌شود که اصلاح‌طلبان با نامزد انتخاباتی خود یک بازی پینگ‌پونگی را شروع کنند؛ آن‌ها یک روز بازیگر خاکستری را فردی مستقل و خارج از اردوگاه اصلاح‌طلبی خوانده و روز بعد زیر پای او فرش قرمز پهن می‌کنند؛ ایجاد «تلاطم ذهنی برای مخاطبین» برنامه عملیاتی و روانی آن‌ها در این مصاف است.

این اقدام سیاسی متزلزل و غیراصولی گرچه در کوتاه‌مدت ممکن است با پیروزی‌هایی روبرو گردد؛ اما در آینده‌ای نه‌چندان دور اصلاح‌طلبان را به دسته‌ای از بلاتکلیفان یا نگاه منفعت‌گرایانه تبدیل می‌کند.

دسته‌ای که با یاد روش و مسلک حضرت امام (ره) در حسینیه جماران قرار بود؛ داعیه‌دار آن دوران طلایی باشد؛ تمام سرمایه خود را در چنگ انداختن به اموال چند شرکت وابسته به بیت‌المال به تاراج گذاشته است؛ این روزها دیدن عاقبت بهزاد نبوی و مدعیان خط امامی تماشایی است!

۱۴۰۰/۳/۱۱

اخبار مرتبط