به گزارش نما، امروزه ما با حجم خیلی گستردهای از رسانهها در اطراف مرزهای فکری شهروندان خود مواجه هستیم که عمدتاً هم پایگاههای خارج از کشور دارند و به دلایلی که خیلی روشن است. آیا ما میتوانیم این رسانههای مختلف چه دیداری و چه شنیداری هستند و فضاهای مختلف میتوانیم دستهبندیهای مختلفی را برای اینها ارائه کنیم؟ در همین رابطه گفت وگویی با حضور دکتر هادی البرزی مدرس دانشگاه و محمد جوانی نویسنده، مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه برگزار شد که متن کامل آن را در ادامه می خوانید:
البرزی: قطعاً اینها قابل دستهبندی هستند اما در نهایت یک هدف را دنبال میکنند. ما اگر از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بخواهیم، دهه اول انقلاب اسلامی رادیوهای بیگانه فعالیت میکردند. به دههی دوم که رسیدیم در واقع شبکههای تلویزیونی ماهوارهای سرگرمکننده و سبک زندگی شکل گرفت که هدف آن تضعیف سبک زندگی ایرانی و اسلامی بود که هنوز هم ادامه دارد. دههی سوم به شبکههای تلویزیونی خبری شکل گرفتند و در دههی چهارم این بحث شبکههای تلویزیونی و رادیوهای بیگانه با فضای مجازی ترکیب شدند و یک حالت سیصد و شصت درجه را برای تأثیرگذاری ایجاد کردند. طبق آخرین آماری که ما بررسی کردیم در حدود صد و پنجاه و شش شبکهی فارسی زبان الان دارند فعالیت میکنند که در واقع اگر ما بخواهیم در کشورهای مختلف بررسی کنیم این حجم شبکه برای یک ملت که در واقع بیگانه فعالیت کند، خیلی زیاد است. از این صد و پنجاه و شش شبکهای که دارند فعالیت میکنند حدود سی و پنج درصد آنها فیلم و سریال هستند، یازده درصد که حدود هفده شبکه میشوند سیاسی و خبری کار میکنند. در واقع حدود نه درصد آنها در موضوع موسیقی هستند. یک بخشی در حوزه مذهبی دارند کار میکنند. یعنی تأثیرگذاری بر عقاید و باورهای مردم و یک بخشی از آنها هم در حوزهی سلامت و کودک و نوجوان یعنی اینها یک دستهبندی هست که من آمار دقیق آن را دارم که هر کدام در چه حوزهای دارند فعالیت میکنند.
**آیا کشور مشابهی هم میتوانیم پیدا کنیم مثل ما چنین حجمی که شما گفتید، وجود دارد که یک کشوری برای یک کشور دیگر و یا یک جمعی برای کشور دیگر سرمایهگذاری کنند و این حجمی که اشاره کردند که صد و پنجاه و شش تا شبکه راهاندازی کنند؟
البرزی: نه، ما بررسی که کردیم مثلاً شبکهی بیبیسی ممکن است که به زبانهای مختلفی باشد ولی اینکه به فارسی ایجاد کند و برای هشتاد و پنج میلیون نفر حالا یک تعداد هم کشور تاجیکستان و افغانستان و اینها باشند، یک کشورهای میلیارد نفرهایی داریم که این حجم معاندین روی آن کار نمیکنند. مثلاً کشور روسیه هست، چین هست، این حجم از تولید محتوا روی آنها انجام نمیشود. کشور ما در واقع یک استثنا هست که با توجه به اینکه کشورهای جریان سلطه روی آن برنامهریزی گستردهای دارند. این هم بعد از انقلاب اسلامی شروع شد. از زمانی که پای بیگانگان از این کشور قطع شد و انقلاب اسلامی به وجود آمد و یک پیام جهانی داشت در واقع این احساس خطری که اینها داشتند از روز اول به دنبال براندازی بودند.
حالا یک زمان براندازی سخت بود و بعد وارد براندازی نرم شدند و الان در حوزهی براندازی نرم میبینید که حجم زیادی از شبکههای ماهوارهای دارند عملیات میکنند. البته یک نکته را باید توجه کنیم که عملیات روانی این رسانه که رسانههای فیلم و سریال و سرگرمیها یک جا میبینیم زیاد میشود.در رویدادهایی مثل انتخابات و بحث مشارکت سیاسی وقتی پیش میآید یا موضوعاتی که توجه مردم به آن جلب میشود و برای کشور مهم است، ما یک دفعه میبینیم که اینها همسو میشوند. یعنی بعضی وقتها اینها دارند مخاطب جلب میکنند، یک شبکههایی آشیانه هستند که از طریق فیلم و سریال یا از طریق موضوعات سرگرمی دارند کار میکنند.
چرا شبکههای فارسی زبان برای ما برنامه می سازند؟
**یعنی اینها تغییر رفتار میدهند؟
البرزی: یک موقع که به لحظهی حساس برسیم اینها همسو میشوند و موضوع را پیش میبرند. نمونه مثال آن بحث تحریم انتخابات در کشور ما است. یعنی ما از شش ماه گذشته هر چه که به انتخابات نزدیک میشدیم تعداد شبکههایی که تحریم انتخابات را پیش میبردند بیشتر میشد. یعنی آنجا ما در کلید واژهها میفهمیم که این عملیات گسترده چه طور شکل گرفته. این را به طور نمونه گفتم که همهی اینها فعالیت میکنند و حالا بخشی از آنها در واقع آن منابع مالی خود را به آن اختصاص میدهند، برخی از جاهای مختلف تأمین میشود.
**از نظر وابستگی به احزاب و گروهها و طیفبندیهایی که میشود میتوانیم رسانهها را تقسیم کنیم یا ببینیم چه اشتراکاتی با هم دارند و چه افتراقاتی با هم دارند، چه تفاوتهایی با هم دارند.
جوانی: اینها را میشود دستهبندی کرد که یک بخشی از این رسانهها قطعاً سلطنتطلب هستند و یک دسته وابسته به سازمان منحوس منافقین هستند و یک سری دیگر شبکهها و بحثها و تحریکات قومی و مذهبی را دارند پیگیری میکنند. بعضی از آنها اپوزیسیون سیاسی هستند. بعضی دیگر صرفاً در حوزهی سرگرمی دارند کار میکنند و حالا خیلی عجیب است که غیر از نظام سلطه یعنی کشورهای سلطهگر که این شبکهها را پشتیبانی میکردند، اخیراً عربستان سعودی هم به اینها ملحق شده است. خیلی عجیب است و من یک مزاحی هم داشته باشم. میگویند که فحش را روی زمین بینداز که صاحب آن، آن را برمیدارد. قبل از انتخابات که رهبر معظم انقلاب راجع به بحث رسانهها صحبت کردند، یک تمسخر سنگینی رسانههای سعودی را فرمودند و گفتند که کشورهایی که مردم آنها حتی یا مسئولین آنها فرق صندوق میوه با صندوق انتخابات را نمیدانند اینها آمدند رسانه تشکیل دادند و انتخابات ما را زیر سؤال میبرند. در واقع همان شب به فاصلهی دو، سه ساعت بعد یک دفعه در پیج ایران اینترنشنال یک کلیپی گذاشته بودند که و در خود شبکهی آنها هم منتشر شده بود که آیت الله خامنهای به ما توهین کرده و مستقیماً شبکهی اینترنشنال را به خاطر بحثهای روشنگر انتخاباتی که داشته زیر سؤال برده.
در حالی که رهبری کلی فرمودند که کشورهایی که فرق این بحثهای انتخاباتی را نمیفهمند دارند انتخابات ما را زیر سؤال میبرند، در حالی که دقیقاً خود اینترنشنال به ماهیت خود صرفاً اعتراف میکند و میفهمیم که ماهیت، ماهیت سعودی دارد. بالاخره زمان ترامپ هم بود. اینها خیلی در حوزهی نظامی در حوزهی یمن هزینه کردند. چه قدر ترامپ واسطه شد و اینها سلاح خریدند و از آنور هم مشاوره به آنها داد که شما بخشی باید در حوزهی نظامی و سلاح خرج کنید، بخشی دیگر را باید در حوزهی فرهنگی هزینه کنید و شما میبینید که شما چه حجم اندوهی از بودجهها را دارند سرازیر سمت شبکههای ماهوارهای میکنند. یکی از شبکههایی که میخواهم اسم ببرم و رسماً بگویم که ماهیت آن چی هست، شبکهی من و تو هست. حالا بخواهیم تفکیک کنیم و بگوییم که این شبکه صرفاً سعودی و اینترنشنال را سعودیها دارند پول آن را میدهند، شبکهی من و تو انگلیس دارد میدهد و آن شبکه را آمریکا دارد میدهد، شاید این طور نباشد. یعنی یک شبکههای چند ملیتی هستند و چند دولت اینها را پشتیبانی میکنند. بحث ناتوی فرهنگی همدستانه دارند این کار را انجام میدهند. ولی به قول آقای البرزی که فرمودند که دقیقاً در بزنگاه میبینید که دست نامرئی همهی اینها را با همدیگر همسو میکند و یکی از این شبکهها، شبکهی من و تو است.
ببینید که گردانندگان اینها چه کسانی هستند و ماهیت فکری آنها را نگاه کنید. مدیر اصلی شبکهی من و تو خانم مرجان عباسی و آقای کیوان عباسی هستند که هر جفت اینها سبقهی بهائیت را دارند. فارغالتحصیل از دانشگاه بنگوریان اسرائیل هستند و خیلی عجیب است که ایشان قبلاً به همراه پدر خود آقای کیوان عباسی مدیر شبکهی پورنو و مستهجن هاستر تی وی در کانادا بوده. یعنی مدیر یک شبکهی پورن حالا آمده است برای جوانهای این مملکت دارد برنامهریزی میکند. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. ته این داستان چی هست و مجریانی که دارند استفاده میکنند و تهیهکنندههایی که استفاده میکنند، تهیهکنندههای بسیار بدنامی هستند. مجریان آنها مجریان بدنامی هستند. شاید از این تریبون صلاح نباشد که این را بگویم. اصلاً بخشی از مجریان اینها رسماً حالا در فضای سایبر موجود هست که اینها اصلاً همجنسباز هستند و برند هستند یعنی سبقهی یک چنین چیزی را دارند و کاملاً به سبقهی خود افتخار میکنند، بخش دیگر از آنها شیطان پرست هستند. اصلاً کلیپهای شیطان پرستی دارند و موزیک ویدئوهای شیطان پرستی دارند و سبقهی شیطان پرستی دارند ولی در یک روکش کاملاً با پرستیژ و مؤدبانه جلوی دوربین میآیند و برای جوانهای ما برنامهسازی میکنند و این در حالی که سبقهی آن یک سبقهی خطرناک و بسیار سمی هست. با این سبقه ...
**رابطه من و تو با جریان سلطنتطلب و خاندان سلطنتی هم باید جالب باشد.
جوانی: اینها سهامی هستند و هر کدام باید سهم بگذارند و هر کدام باید بودجه بگذارند و هر کدام دریافتهای خاص خود را دارند.
**چون بیشترین سرویس را دارند به آنها میدهند. بخش مستندها و دعوت برای مصاحبه و خاندان پهلوی.
جوانی: اصلاً بخشی دیگر از بودجههای آنها را مستقیماً رژیم صهیونیستی دارد پرداخت میکند. مثلاً روزنامهی هاآرتص فکر میکنم که سال نود و سه یا نود و چهار بود که رسماً این تیتر را زد که خروجی شبکهی من و تو مورد تأیید ما است و این شبکه سفیر صلح خاورمیانه است و چه قدر خوش خدمتی به اسرائیل کرد و چه قدر مستندهایی در مورد خود اسرائیل پخش کرد و چه قدر حمایت کرد. بخشی دیگر از بودجههای آنها از آنجا میآید و خیلی عجیب است که شبکهی من و تو که استارت آن از استودیوی ویمبلدون هست. بعد از مدتی که خوش خدمتی به اسرائیل میکند و میتواند جذب مخاطب در بین جوانهای ایرانی داشته باشد، استدیوی «نامفهوم ۱۷:۴۰» را در اختیار آنها قرار میدهند که پنجمین استدیوی برتر انگلستان هست. پنجمین استدیوی دولتی انگلستان را در اختیار شبکهی من و تو قرار میدهند. انگلستانی که از مردم خود بابت تلویزیون، بابت پخش برنامهها پول میگیرد و مالیات میگیرد، به اسم تیوی لایسنس یا حق تلویزیون که من حساب کردم که سالی پنج، شش میلیون تومان ما میشود.
هر خانوادهای که دستگاه تلویزیون رنگی در خانوادهی خود دارد باید به دولت انگلستان مالیات پرداخت کند ولی شما میدانید که برای مردم ما و برای جوانهای ما فی سبیل الله و لرسوله برنامه پخش میکنند. خب چه کسی این حرف را باور میکند و چرا باید از مردم ما پول نگیرند و چرا باید رایگان برنامه پخش کنند، چه اهدافی هست؟ میگویند که خانوادههای ایرانی و جوانهای ایرانی استعداد صدا دارند و این نظام جمهوری اسلامی نمیگذارد که این استعدادهای صدای آنها که نهفته است نمیگذارد که شکوفا شود. میآییم برای شما فلان برنامه را پخش میکنیم که مصاحبهی خوانندگی باشد و تست خوانندگی باشد یا مثلاً خانمهای ایرانی حیف است که دستپخت و آشپزی آنها ضعیف باشد، به خاطر تحکیم خانوادههای آنها و برای اینکه بیشتر شما در قلب همسران خود جا داشته باشید، برای شما مسابقهی آشپزی میگذاریم. در حالی که همان مسابقهی آشپزی را که نمیخواهم اسم آن را بیاورم، همین مسابقهی آشپزی در آن نکتههای بسیار ظریفی از سبک زندگی هست و ترویج سبک زندگی علی الخصوص بهائیت است و آن اباههگریهایی که دارند و آن بحثهایی که دارند کاملاً ترویج کنندهی این موضوع هست.
**در تقسیمبندی رسانهها آنها دو صاحب پیدا میکنند، یک صاحبی که پول میدهد و یک صاحبی که عملیات میکند. گروههای چپ، منافقین، سلطنتطلبها و این سه تایی که من اشاره کردم اینها جز منفورترین گروهها در نزد مردم ما هستند. یعنی هر کدام را بخواهیم میتوانیم در مورد آن صحبت کنیم. اینها با چه انگیزهای میروند این کار را انجام میدهند. چهل سال است که دارند این کار را انجام میدهند، در حالی که واقعاً از نظر ما این است که اینها جز منفورترین هستند. اگر این بحث درست است در مورد این بفرمایید.
البرزی: بله بفرمایید. دقیقاً همین طور است. این گروههایی که فرمودید که دارند عملیات میکنند حالا سلطنتطلبها و منافقین و چپها که رسانههایی دارند، یک تقسیم کاری بین اینها هست که همهی آنها یک هدف دارند و موضوع نظام جمهوری اسلامی است و تضعیف آن است. اینها در واقع از زاویههای مختلف که وقتی میآیند و کار میکنند به نوعی در واقع میخواهند آن تنوع فکری را هم نشان به مخاطب دخل بدهند که ما مثلاً از گروه فلان هستیم و این یکی گروه آن تنوعی که در خارج کشور شکل گرفته را میخواهند شکل بدهند که مخاطب فکر کند که در یک بیطرفی قرار گرفته. البته مخاطب ایرانی و مردم کشور ما سالها است میدانند که هدف همهی اینها یکی هست ولی وقتی که با سبکهای مختلف وارد میشوند و با گروههای مختلف در واقع میخواهند آن، ما یک نکتهای در رسانه داریم که بحث بیطرفی رسانهای هست و بحث اینکه نشان بدهیم که آن رسانه واقعی میخواهد بگوید اگر آن تنوع داشته باشد در واقع شاید در ذهن مخاطب بتواند این همانی را شکل بدهد. علت اینکه اینها از گروههای مختلف میآیند این است و یک نکتهی دیگری هم که وجود دارد این است که اینها در خارج کشور وقتی که قرار گرفتند، در گروهها این را سر بعضی موضوعات با هم اختلاف دارند، وقتی به هدف نمیرسند سر و کلهی هم را هم میزنند. خود آنها الان میگویند که تحریم انتخابات شکست خورد و ما نتوانستیم عملیاتی کنیم یعنی وقتی یک پروژه را جلو میبرند و نتیجه نمیگیرند این گردن او میاندازد. ما در ماجرای آقای روحالله زم داشتیم که وقتی که با هم به اختلاف خوردند افشاگری کردند و در پشت صحنهی آنجا و مشخص شد که چه طوری دارند با هم همکاری میکنند. در واقع اینها به این علت از گروههای مختلف هستند که تنوع را شکل بدهند و به یک جایی برسند و بعد بنشینند سهمخواهی کنند. در ذهن خود آنها البته یک نکتهای هم وجود دارد. اینها در داخل کشور را هم خوب نمیشناسند.
چرا شبکههای فارسی زبان برای ما برنامه می سازند؟
**این تصوری که ما داریم را فکر میکنم که آنها ندارند. یعنی فکر میکنند که نفوذ دارند و علاقمند دارند.
البرزی: بله این تصور داخل کشور را ما اینها خیلی موقعها به مشکل میخورند. مثلاً شما میبینید که اینها در نظرسنجیهای خود آمده بودند و به این رسیده بودند که بیست درصد ایرانیها در انتخابات مشارکت میکنند ولی ما در میدان دیدیم که این نبود. یعنی یک مقداری آن وضعیتی که دارند از داخل کشور ما، وضعیت درستی ندارند. یعنی این همدلی کشور ما و این هماهنگی را نمیدانند. مثلاً شاید مردم ما گله دارند از یک سری مشکلات که بیان میکنند ولی در روز انتخابات اتفاقاً من یک کلیپی را دیدم که یک آقایی بود که میگفت که من وقتی دیدم که اینها دارند این جوری هجمه میکنند بلند شدم و رفتم رأی دادم. یعنی عملیات روانی رسانههای بیگانه به ضد تبلیغ در کشور ما تبدیل شد. این موضوع را اگر ما ببینیم یکی شناخت آنها از داخل کشور ناقص است و مردم ما را خوب نشناختند و بارها شکست خوردند ولی فکر میکنند که میتوانند با این جور موارد تأثیر بگذارند. یک نکتهای که در مردم ما هست و خیلی جالب است، وقتی که ببینند دشمن دارد روی موضوعی اصرار میکند بیشتر به حقیقت موضوع پی میبرند و میآیند و یک کاری میکنند که دشمن را ناامید کنند. این را ما در این رسانهها دیدیم.
یک نکتهی دیگر بیشتر این شبکهها در حوزهی سبک زندگی هستند یعنی در حوزهی فیلم و سریال کار میکنند که اولاً عقاید و باورها را تضعیف کنند، سبک زندگی را تغییر بدهند. مثلاً شما در شبکهی من و تو دارید میبینید که در کنار هر گویندهی خبری یا لابهلای برنامههای خود بحث حیوانات خانگی وجود دارد. یعنی به طور غیر مستقیم حتی در برنامههای خبری خود حتی روی سبک زندگی کار میکنند. اینها میدانند که اگر بتوانند روی باورها و عقاید تأثیر بگذارند حتی از حوزهی خبر بیشتر میتوانند تأثیر بگذارند، از حوزهی سیاسی. بحث اصلی آنها موضوع سبک زندگی است. اینها یک سال روی موضوع سبک و زندگی فیلم و سریال پخش میکنند. شما یک سری سریالهایی را میبینید که مخالف فرهنگ کشور ما است ولی اینها میخرند و تأمین میکنند و دوبله میکنند و رایگان پخش میکنند. هدف آنها تأثیرگذاری بر سبک زندگی مردم ما است که بعداً بتوانند نتیجه بگیرند و ما در لایههای مختلف آن مثلاً ما کل شبکههای سیاسی و خبری ما هفده مورد از این صد و پنجاه و شش تا است. یعنی باقی شبکهها در حوزهی سرگرمی، حوزهی دین و مذهب، باورها و عقاید، یعنی اینها فهمیدند که اگر اینها در حوزهی باورها و عقاید نتیجه بگیرند، روی موضوع رفتارها و براندازی میتوانند کار کنند.
اینها میآیند روی سرگرمی کار میکنند وقتی یک رویدادی پیش آمد ما تازه متوجه میشویم که اینها همه با هم هستند. چون یک پیام را دارند میدهند. در موضوع انتخابات و یا موضوعات دیگر آن لایهی مشترک اینها بیرون میآید و آنجا تازه مخاطب متوجه میشود که همهی اینها با هم بودند و دارند یک پیام را مخابره میکنند ولی نکتهی اصلی این است که تأثیرگذاری بر عقاید و رفتارها و نکتهای که وجود دارد آرایش رسانهای پیچیده و متکثر یعنی شما هم در حوزهی جوانان دارند کار میکنند، در حوزهی نوجوانان دارند کار میکنند، در حوزهی بزرگسال دارند کار میکنند، در موضوعات مختلف در حوزهی سلامتی ورود کردند. در حوزهی پزشکی ورود میکنند. در حوزهی بحث موسیقی کار میکنند. البته یک نکتهای هم هست که به لحاظ ارتباطی چون کارکردهای رسانههای شامل آموزش، سرگرمی و اطلاعرسانی هست شما اگر بخواهید آرایش رسانهای شما کامل باشد باید در هر سه حوزه کار کنید. یعنی هم حوزهی خبر را داشته باشید و هم حوزهی سرگرمی و هم حوزهی بحث آموزش را پیش ببرید. اینها در واقع دارند این سه حوزه را میبینند ولی حوزهی سبک زندگی و فیلم و سریال آنها خیلی گستردهتر است یعنی در این حوزه خیلی کار میکنند و این نیاز است که رسانههای ما به حوزهی سرگرمی توجه ویژهای داشته باشند و بحث سریالسازیها و بحث فیلمها یکی از حوزههایی است که ما خیلی باید به آن توجه کنیم.
**این شبکههایی که در قالب سرگرمی کار میکنند فقط صرفاً میخواهند اوقات فراغت را پر کنند یعنی خلأهای داخلی ما را که در بعضی از حوزهها مثل موسیقی هست یا نه اهداف بلندمدتتری یا پشت سر آنها یک نگاه سیاسی وجود دارد. مثل مجموعهی شبکههای جم که باید پول زیادی صرف شود تا یک کسی بتواند یک چنین تشکیلاتی را راه بیندازد.
البرزی: الان همین شبکهی جم تی وی خیلی جالب است که قبلاً یک دانه جم تی وی بود الان جم جونیور، جم بالیود، جم هالیود و ...هر چیزی را توانستند در هر سبکی تولید کردند و در حوزه آشپزی برای جم است که بحثهای آشپزی دارند. جم برای کارتون نوجوانان و یک دانه برای نونهالان و یک دانه دیگر برای بحث خبر و یک دانه برای فیلم و سریالهای ترکی است. اصلاً یک هلدینگ عجیب و غریبی است که رئیس این مجموعه هم آقای سعید کریمیان از افراد شاخص وابسته به سازمان منافقین بود که حالا چند سال پیش به ضرب هفده تا گلوله در ترکیه کشته شد. یک کم هم با عربها مخلوط شده بود، در حوزههای کاری حمایت میکردند و آخر هم معلوم نشد که این کی این آدم ملعون را ترور کرد و چه شد و چه سرنوشتی پیدا کرد ولی قشنگ میبینید که یک دست پنهانی دارد همان سازوکار را دارد هدایت میکند. من میخواهم ریشهای بحث کنم که جریان این قضایا چی هست و چرا اینها را در حوزه سبک زندگی و بحث غرایز دارند کار میکنند، ما اگر بخواهیم ریشه این قضیه را بدانیم باید به سال ۱۸۹۷ میلادی برگردیم که در شهر بال سوئیس یک اتفاق میشود گفت خیلی اعجابانگیز اتفاق افتاد و فردی به عنوان تئودور هردزر به عنوان اولین تئوریسین بحث صهیونیسم آنجا سران یهودی را داخل شهر بال سوئیس جمع کرد و نشستهایی انجام دادند و بعد از نشست چند هفته و چند روزه که داشتند به یک بیانیهای رسیدند و به یک آینده پژوهی رسیدند که خروجی آن پروتکلهای بیست و چهارگانهی دانشوران صهیون که خیلی معروف هم هست.
داخل اینترنت هم پروتکلهای یهودی بزنند برای آنها میآید. آنجا یهودیها میگوید که ما برای اینکه چنبره پیدا کنیم و سیطره بر کل دنیا پیدا کنیم باید این بیست و چهار تا بند را انجام بدهیم و مو به مو این اتفاقات دارد میافتد. حالا بخواهیم بلاتشبیه بخواهم بگویم که همین بیانیهی گام دومی که حضرت آقا فرمودند که میگویند چهل سالهی دوم انقلاب باید این اتفاقات بیفتد آن هم بیانیهی بحث پروتکلهای دانشوران صهیون هم یک چیزی شبیه به همین است و یک آینده پژوهی است که میگویند که ما باید این مسیر را برویم تا بتوانیم بر کل دنیا سیطره پیدا کنیم. یکی از بندهای آن این است که میگوید که مردم دنیا باید آن اخباری را بشنوند که ما میخواهیم. از فیلتر ما باید عبور کند و به آن چیزی فکر کنند که ما میخواهیم و شما دارید میبینید که اغلب این رسانهها، غولهای رسانهای در دنیا مثل بیبیسی و اسشیوتپرس و من سیانان و مثل فاکس نیوز مثل خیلی از شبکههایی که بینالمللی هم حتی دارند کار میکنند پشتوانهی آنها یهود است.
یعنی میبینید که لایههای ارشد مدیریتی اینها، لایههای میانی مدیریت اینها یهودیها هستند و صهیونیستها هستند که حالا یک بند آن این است و واقعاً هم دست خود گرفتند. یک بند دیگر از این پروتکلهای یهودی میگوید که ما مردم دنیا علی الخصوص جوانان را چنان به غرائض جنسی سرگرم کنیم که اصلاً به سیاستهای ما دیگر کاری نداشته باشند و ما راحت بتوانیم در پناه این قضیه که آنها فکر و ذهن آنها مشغول شده است بتوانیم سیاستهای خود را در جهان اعمال کنیم. دقیقاً دارید میبینید که همین اتفاقات دارد میافتد و آقای پرفسور ناتان آبرامز که از اساتید دانشگاه آمریکا هستند یک مقاله به نام نقش یهودیان در صنعت پورنگرافی آمریکا که قشنگ تحلیلی میگویند که ردهی اول مدیریتی بحث صنعت پورنوگرافی خود یهودیها هستند که حالا این انشعاب پیدا میکند و در شبکههای ماهوارهای میآید و شاید با دز پایینتر همان بحثهای اباهیگری را دارند به تصویر میکشند. شاید ملت ایران که یک ملتی هستند که دارای قیود مذهبی هستند و اعتقادی هستند شاید خیلی نیایند در این حوزه برای آنها ایجاد شبکهی مستهجن انجام بدهند و شاید مخاطبینی را پیدا نکنند ولی میآیند بحثهای اباهیگری پنهان را لابهلای فیلم و سریالهایی را گنجانده شده را برای ملت ایران پخش میکنند. نمونهی آن همین سریالهایی که خیلی هم نزدیک میکند فرهنگ را به فرهنگ ایرانی و میگویند که کدام فرهنگ نزدیکتر است، الان فرهنگ ترکی نزدیکتر است و همان بحثهایی که ما در فرهنگ خود هم داریم، مادرشوهر و عروس را آنها را هم دارند.
یک مدت اینها روی سریالهای کرهای کار میکردند و ترجمه میکردند، خیلی نتیجه نگرفتند. دیدند که سریالهای ترکی علی الخصوص روی ملت ایران خیلی جواب میدهد با آن دزی از بحثهای اباههگری که در آن هست میآیند از طریق فیلم و سریالها میآیند مهارزدایی ذهنی میکنند. چرا شما یا مثلاً افراد دیگری نمیآیید که دست خود یک استکان مشروب بگیریم و سر کوچه به شرابخوری علنی کنیم چرا این کار را نمیکنیم؟ حتی در خفا ما این کار را نمیکنیم. آدمی که قیود مذهبی داشته باشد هیچ وقت این کار را نمیکند. چی کار میکنند؟ اولین کاری که دشمن انجام میدهد این مهارزدایی ذهنی است. این مهارهای ذهنی که باعث میشود که ما سمت گناهان نرویم، میآیند این مهارها را از ذهن شما باز میکنند. مثلاً در اسلام آمده است که اگر طرف خانمی هست که همسر دارد و یا شوهر دارد حتی نباید فکر آقای دیگر را در ذهن خود بیاورد و اصلاً نباید به کسی دیگر فکر کند. چه برسد به اینکه خدای نکرده بخواهد ارتباط کلامی و ارتباطات نامشروع دیگری بخواهد برقرار کند ولی همین را در فیلم و سریال از طریق فیلم و سریالهای جذاب و محرک بحثهای غرائض جنسی میآیند کاری میکنند که بگویند چه کسی گفته است که چنین چیزی باید باشد که یک خانمی که شوهر دارد نمیتواند ارتباط داشته باشد، نه، شما میتوانید هم همسر خود را داشته باشی و هم با کسانی دیگر ارتباط برقرای کنی و این فاجعه است. من با دوستانی که پای این شبکه و این سریالها مینشینند، با خانم یا با آقا صحبت کنم، میگویم که شما واقعاً نمیترسید که از اینکه در خانهی شما و در خانوادهی شما ... به آقایی که در خانهی آنها ماهواره است میگویم نمیترسی که شما که صبح تا شب به سرکار میروی و برای زن و بچهی خود زحمت میکشی که یک زندگی سعادتمندی را داشته باشی و در غیاب شما دارد یک شبکهی ماهوارهای در خانهی شما به خانم شما دارد آموزش خیانت میدهد یعنی رسماً دارد مهارزدایی ذهنی میکند و این را هم نگوییم که روی من هیچ اثری ندارد. نه این حرفها نیست. کاملاً اثر دارد.
**تأثیرات تدریجی دارد.
جوانی: اثر فیلم و سریالهایی که در داخل کشور خود ما هم پخش میشود، مثلاً یک سریالی پخش میشد به نام سریال خانم ستایش که فصلهای سهگانهای که داشت میخواهم عمق اثر فیلم و سریال را بگویم. این ستایش سهگانهای که پخش شد بخش اول آن سال هشتاد و نه و نود خیلی عجیب است نام خود ستایش در ثبت احوال در دههی هشتاد، سی و چهارم، پنجم به بعد در اولویتهای نامگذاری دختران ایران زمین بوده است. بعد در اثر پخش این سریال در روی ردهی دوم و سوم میایستد. یعنی دیگر مردم ما بعد از اینکه فاطمه و زهرا میگذاشتند، اولویت دوم آنها اسم ستایش بود. یک سریال میتواند اولویت نامگذاری دختران یک سرزمین را عوض کند و اثرگذاری این سریال است. بعد چه طوری میتوانیم بگوییم که سریال روی ما اثر ندارد. حالا شما ببینید که این اثرهای فیلمها و سریالهای ترکی که میگذارند با آن محتوای واقعاً وحشتناک چه اثری روی بچهی من دارد میگذارد. گندم ز گندم برود جو ز جو. هر چیزی شما بکارید همان را شما برداشت میکنید.
وقتی ورودی ذهنی بچههای شما و ورودی ذهنی همسر شما با این سبک فیلم و سریالها باشد و با این مضمون و با این محتوا باشد خروجی آنچه میخواهد باشد. بچهی شما به چه چیزی باید فکر کند. قاعدتاً میخواهد همان بحث یادگیری رسانهای را داریم و این از رسانه یاد میگیرد و شاید بخواهد همان را در زندگی خود عملیاتی کند و مبتلابه خیلی از جریانات شود. بعد ما باید چی کار کنیم. این سؤالی هست که عزیزان قابل تأمل هست و باید روی آن فکر کنند که گردانندگان این شبکهها چه کسانی هستند و چه بحثهای فکری و ذهنی دارند و اهداف تجاری آنها چی هست و اهداف سیاسی آنها چی هست و اهداف اجتماعی آنها چی هست و چی کار با خانوادههای ما دارند. آیا در پی رشد و تعالی خانوادههای ما هستند یا در پی فروپاشی خانوادهی ما. یکی از بندهای پروتکلهای یهودی همین است که میگوید که باید خانوادهها را به فروپاشی بکشانیم که بتوانیم هدایت بچههای اینها را به دست بگیریم یعنی ما بگوییم که بچههای اینها چه طوری تربیت میشوند با بحث تربیت رسانه.
**سؤال خود را دربارهی انتخابات بپرسم اینها یک سال گاهی دو سال صبر میکنند و تمام توان خود را تلاش میکنند که در یک جایی که میدان عمل است در حقیقت بیاورند و آنجا به رخ مردم بکشند یا آن تغییر فکرهایی که زمینهی آن را فراهم کردند اینجا دیگر رفتارها را با آن مدیریت کنند. شما در انتخابات مشی آنها را دیدید یا با هم اختلاف داشتند، فرمان واحدی داشتند، سیاست متحدی داشتند یا نه هر کسی یک مسیر خاص خود را میرفت.
البرزی: من میخواهم از یک نقطهی بالاتری به موضوع نگاه کنیم. جمهوری اسلامی ایران خود امام راحل، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم، جمهوری اسلامی ایران. اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم ما یک اتوبان سه باندهای هستیم که جمهوریت، اسلامیت، ایرانیت که در کنار هم دارد پیش میرود به طول واحد. اینها دارند روی این سه تا کار میکنند. موقعی که بحث انتخابات پیش میآید روی جمهوریت و نظام دارند کار میکنند. موقعی که در طول سال به دنبال تضعیف باورهای و عقاید مردم هستند روی اسلامیت نظام دارند کار میکنند. برخی از گروههای ماهوارهها یا شبکههای تجزیهطلب قومی دارند روی ایرانیت نظام کار میکنند. یعنی این سه باندی که ما داریم اینها دارند پیش میروند. حالا بخشی بر اسلامیت نظام متمرکز شدند. حدود چهارده شبکهی مذهبی دارند روی عقاید و باور مردم ما دارند کار میکنند اما در یک جا همه به یک نقطه میرسند که در واقع آن تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران هست. در موضوع انتخابات به طور ویژه اینها از شش ماه گذشته شروع کردند به روی موضوع و عدم مشارکت کار کردند. یعنی بحث تحریم انتخابات را خیلی کار کردند. در معنای گفتگو محور که تولید کردند. الان عملیات روانی دشمن و تهدید دشمن افکار عمومی پایه است. یعنی روی افکار عمومی خیلی به شدت دارند کار میکنند. اینها مشارکت را جلو آوردند تا به روز ثبتنام نامزدها رسیدند.
تمام برنامههایی که انجام میدادند میخواستند که مردم را ناامید از شرکت در انتخابات کنند حالا یا آیندهی کشور را ناامیدانه نشان میدادند یا میآمدند راجع به شرایط موجود کشور کار میکردند. اصلاحپذیر هست یا اصلاحپذیر نیست یا اختیارات رئیس جمهور که اختیار دارد یا ندارد. این را تا روز ثبتنامها آوردند که آغاز شد و شورای نگهبان تأکید کرد، حمله به ساختارهای نظام کردند و به شورای نگهبان حمله کردند و به بقیهی فرآیندهای انتخابات کردند. تا به روز تبلیغات و مناظرههای انتخاباتی رسیدیم. یک بخش به رسانهی ملی هجمه کردند در دورهی انتخابات. یعنی هر دورهای اینها به یکی از ابزارهای نظام و آن فرآیندهای انتخابات حمله کردند تا به روز رأیگیری رسیدیم. یک حجم گستردهای از اطلاعات و اخبار و گزارشها و برنامههای گفتگو محور که مردم پای صندوقهای رأی نیایند. اما وقتی روز انتخابات که انتخابات امسال ما دو تا ویژگی جالبی داشت. هم یک ساعت از اینور زود شروع شد و هم از آنور دو ساعت دیر تمام شد. اینها اصلاً پیشبینی نمیکردند که در شرایط کرونایی، البته کرونا هراسی هم کردند که مردم نیایند. وقتی این اتفاق افتاد و مردم در طول یک روز بسیار گرم ساعتها در صف رأی بودند تا رأی خود را بدهند و زودتر هم انتخابات شروع شده بود. اینها وسطهای روز متوجه شدند که مشارکت بالا است. یعنی آن چیزی که اینها فکر میکردند همان ساعات اولیه متوجه شدند. یکی از تلویزیونهای وابسته به سعودی اعلام کرد که در واقع مشارکت بیست درصد است و این جوری آمد اعلام کرد و خیلی روی آن مانور داد که ما یک نظرسنجی اختصاصی انجام دادیم اما وقتی که اینها متوجه شدند که مشارکت بالا است و مردم علی رغم شرایط کرونا که کرونا خود یک عامل مهمی است. در تمام انتخاباتهایی که در جهان در ایام کرونا انجام شده، تأثیر روی مشارکت داشته. ده درصد تأثیر دارد. بالاخره یک سری از افراد ممکن است که به خاطر آن البته وزارت کشور تهمیدات را اندیشیده بودند ولی تأثیر دارد اما نکتهای که وجود داشت ...
**کشورهای دیگر هم حتی همهی روشها مثل چند روز برگزار کردن انتخابات و روشهای پستی را که از قبل داشتند همهی این کارها را که انجام دادند، بررسی کردند و دیدند که ده درصد مردم به این دلیل نیامدند.
البرزی: بین شش تا بیست درصد میگویند، میانگین را میگویند که ده درصد تأثیر دارد. البته رسانههای بیگانه یک مدت هم کار کردند که انتخابات برگزار نشود و به تأخیر بیفتد اما چون حضرت آقا همیشه تأکید دارند که یک روز هم نباید انتخابات البته این تکلیف خیلی درستی هست. در کشور ما همیشه انتخابات به زمان خود برگزار شده است. در واقع اینها ناامیدسازی که انجام دادند، وقتی که نتیجه را دیدند و آن قضیهی تحریم انتخاباتی اینها شکست خورد، اینجا آمدند نتیجه را روی آن بحث کردند که حالا این شخصی را که انتخاب شده را او را ناکارآمد نشان بدهند و مردم را از نتیجه ناامید کنند. روند تغییر کار را در این شش ماهه میبینیم که هر سری چه اتفاقی برای آنها افتاده است. نکتهی اصلی این است که آن قضیهی اصلی تحریم انتخابات شکست خورد. یعنی آن چیزی که آنها فکر میکردند که مشارکت روی بیبست درصد میآید با این نتیجهای که اتفاق افتاد علی رغم برخی تعللهایی که روز انتخابات شده بود و خیلی از کارشناسان اعتقاد دارند که اگر آن نظم و آن دستگاه و آن قطعیها اگر نبود شاید به بالای پنجاه و پنج هم میرسید با این شرایط یک حضور پرشور و آگاهانه اتفاق افتاد. این را الان نمیتوانند حذف کنند. یعنی شما در برنامههای گفتگو محور که نگاه میکنید برخی از آنها اعتراف کردند که ما پیشبینی نمیکردیم که مردم بیایند. بعضی از کارشناسان اعتراف کردند که ما از حضور مردم شگفتزده شدیم. یعنی مردم ما همیشه دشمنان را شگفتزده میکنند و این را خود اعتراف کردند که این اتفاق افتاد.
جوانی: همه دوستان در مورد نقش رسانههای بیگانه و نقش صدا و سیما در بحث انتخابات صحبت میکنند و آن کش و قوسهایی که در انتخابات بود ولی خیلی جالب است که نقش پررنگ شهید سلیمانی را در انتخابات اصلاً چیزی نیست که ما نادیده بگیریم. یعنی ساعت دوازده تا دو شب یک حجم عجیبی از مردم میروند رأی میدهند و اصلاً نمیدانند چه ارادهای در اینها تصرف کرده. بعضی از تصاویر آمد بیرون که طرف با شلوارک و زیرپوش آمده بود. یعنی در مراحل آخر و در دقایق آخر این نمیداند که چرا آمده است رأی بدهد یعنی این یک ارادهای روی او اثر گذاشته. من با خیلیها از اقوام و اطرافیان صحبت میکردم و حتی ویسهای اینها را هم دارم که با آنها در شبکههای اجتماعی صحبت میکردم، میگفت ساعت دوازده و نیم شب ما به عشق حاج قاسم رفتیم رأی دادیم. چون واقعاً مردم گلایهمند هستند با این اتفاقاتی که افتاد. یعنی در هر کشور دیگری این حجم از اتفاقات رخ میداد و این حجم از بحثهای عملیات روانی رسانههای معاند روی ذهن مردم پیاده میشد واقعاً بیست درصد هم نمیرفتند رأی بدهند و واقعاً این معجزه است که نزدیک پنجاه درصد مردم ما مشارکت کردند. چرا من این حرف را میزنم که معجزه است؟ چون یک دفعه حاج قاسم سلیمانی در میدان و در صحنهی عمل و در میدان عالم ماده هفت تریلیون دلار اینها را پودر کرد. یعنی واقعاً ترامپ جز میزد و میگفت که من هفت تریلیون دلار در این منطقه خرج کردم و بعد از آنور میخواهم به پایگاه خود در عراق بروم و سرکشی کنم باید هواپیمای من چراغ خاموش به آنجا برود. بعد امثال قاسم سلیمانی و بقیهی سرداران سپاه و این همه ملت در راهپیمایی اربعین دارند در این خیابانها و در این بلوارها و این جادههای عراق دارند رژه میروند و مردم عراق هم از اینها پذیرایی دارند میکنند، بعد آن وقت من میخواهم به پایگاه خود سر بزنم باید چراغ خاموش بروم.
چرا باید این جوری باشد و واقعاً صدای اینها در آمد. در صحنهی میدان حاج قاسم اینها را شکست داد. حالا سال نود و شش حاج قاسم نمیتوانست کار را انجام بدهد چون در عالم ماده محدودیتهایی داشت ولی وقتی اینها شهید شدند، ترامپ این را نفهمید که شهید سلیمانی به مراتب خطرناکتر از سردار سلیمانی است و نفهمیدند که قرآن به ما دارد میگوید و وعده میدهد که «و لا تحصبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاهم عند ربهم یرزقون» قرآن میگوید که شما اصلاً فکر نکنید اینها که در راه خدا شهید شدند، مردند، بلکه زنده هستند و دارند کار انجام میدهند و واقعاً با تمام قوا دارند کار انجام میدهند و شما نقش حاج قاسم را در انتخابات قشنگ دارید میبینید. یک حجم عملیات روانی بینظیر بود.
چرا شبکههای فارسی زبان برای ما برنامه می سازند؟
**شما آن تصویری که در خارج کشور خانمی است که پیراهن منقش به تصویر حاج قاسم را پوشیده است این خیلی چیز عجیبی است و این خود یک پدیدهای است.
البرزی: یعنی حاج قاسم توانست در آن عالمی هست که زنده هستند، اینها وسعت روح پیدا کردند و تازه بیشتر میتوانند کار کنند. این را هم بگویم شاید خیلی مرتبط با بحث رسانه نباشد، یک شهیدی به نام شهید حمیدرضا اسداللهی از شهدای مدافع حرم است. چون بحث روانی شده است، به این فکر کنید و فکر نکنید که آنها غولهایی هستند که آنور نشستند و تیرلیون دلار دارند خرج میکنند. باور کنید که یک شهید ما میتواند اندازهی صد تا آنها اثرگذار باشد. شهید حمیدرضا اسداللهی چند ساعت به شهادت او مانده بود، از او میپرسند که شما به چه چیزی فکر میکنید، دو، سه ساعت دیگر شاید در این عملیات شهید شوید؟ حالا وصیتنامهی او هم هست. شهید بزرگوار بسیار عالم و بسیار برجسته است. میگوید من دارم به این فکر میکنم که من که حالا شاید در این عملیات شهید شوم به این فکر میکنم که از وقتی فهمیدم که شهدا در عالم برزخ دست آنها بازتر است و وسعت روح پیدا میکنند و بیشتر میتوانند کار کنند، دغدغهی من این است که شهید شدم بیشتر برای انقلاب اسلامی کار کنم. یعنی دغدغه دارد و برای دنیای پس از مرگ خود هم برنامه ریخته است. من این حرف اسداللهی را نفهمیدم تا ماجرای شهادت شهید حججی پیش آمد. دیدم که شهید حججی هم تا زمانی که زنده بود، کسی او را نمیشناخت و چهار تا بچههای پایگاه بسیجی و مسجد و چهار تا کار فرهنگی ساده میکرد ولی شهید وقتی شهید شد نور عالم تاب شد و به تأثی از اباعبدالله هست که این شعری که برای اباعبدالله هست برای شهدا هم مصداق پیدا میکند:
پیچیده شمیم تو همه جا ای تن بی سر/ چون شیشهی عطری که درش گم شده باشد
اینها تازه شهید میشوند و سر از بدن آنها جدا میشود مانند یک شیشهی عطری که در آن جدا میشوند، فضا را عطرآگین میکنند و نقش ویژهی حاج قاسم سلیمانی که تمام کارشکنیهای رسانهها و غولهای رسانهای غربی را پودر کرد یک نقش بسیار برجستهای است.
**در بحث انتخابات به نظر من بحث مشارکت یک موضوع خیلی مهم است و حتماً هم بحثهایی را باید مطرح کرد که چرا یک عده نیامدند و یک عده آمدند اما الان دارد یک نیمهی خالی لیوان دارد برجسته میشود. من میخواهم یک تصویر واقعیتری بدهم. ما تقریباً در تمام انتخاباتهای ریاست جمهوری حدود سی و خوردهای درصد اصلاً شرکت نمیکردند. این عدد را هیچ وقت نداریم. یعنی یک سی و دو درصدی، سی و چهار درصدی اصلاً هیچ وقت نمیآمدند. ما در اطراف خود داریم که یک عده میگویند که من نمیخواهم شناسنامهی من مهر بخورد. یعنی قبول ندارد. پس تقریباً ما این عدد را هیچ وقت نداشتیم که الان بخواهیم در مورد آن حرفی بزنیم. ناراحت هستیم که چرا نداریم ولی هیچ موقع نداشتیم. بین پانزده تا هفده درصد میماند تا نصابهای قبلی ما است. شما اگر برای اینها اگر بخواهید دلایلی بشمارید سهم کرونا را ببینید و سهم خود عملکرد دولت یعنی میگویم یک سرمایهی اجتماعی در اختیار دولت بوده است و همان سرمایهی اجتماعی که بعد از چهار سال اول دولت، در چهار سال دوم بیشتر شد. این سرمایهی اجتماعی با عملکرد هر دولتی میتواند بیاید و به سبد رأی صندوق بریزد و رئیس جمهور بعدی انتخاب شود. خب اینها هم نیامدند. فشارهای اقتصادی را قبول داریم. همهی اینها را که تقسیم کنیم در این شرایط مشارکت نزدیک به پنجاه درصدی را باید حتماً به آن افتخار کنیم. در این شرایط سخت و از این هم نباید فرار کنیم یعنی به نظر من باید محکم دفاع کنیم.
جوانی: تمام این رسانهها در حوزهی سیاسی بحث تحریف را پیگیری میکردند. اینکه حضرت آقا میفرمایند که جریان تحریف و اینکه ملت ایران را سست کنند و ملت ایران را به سمت آن سیاست مدنظر خود ببرند. هشت سال پیش یک دولتی را ما انتخاب کردیم که شعار او بحث تعامل بود. دنیا یک ذره تعامل سازش کارانهتر شد یعنی گفتیم که هستهای شما چه میگویید؟ هر چه شما گفتید دیگر ما اجرا کنیم و تحریمها را کنار بگذاریم ولی این اتفاق نیفتاد و هر چه ما عقبنشینی کردیم آنها گستاختر شدند. حالا امروز بحث آقای رئیسی که به عنوان رئیس جمهور منتخب پیش آمده است ایشان پرچمدار گفتمان مقاومت و اقتدار هستند. چون ایشان پرچمدار این گفتمان هستند حالا جریان تحریف تبدیل به جریان تردید میشود. حالا میخواهند در بین مردم تردید ایجاد کنند که از این شما ببینید که قاطعانه ایشان رأی آوردند. اصلاً در هیچ انتخاباتی نداریم که این فاصله باشد. نفر بعدی آنها آراء باطله است. یعنی واقعاً مقتدرانه توانستند از مردم رأی بگیرند و مردم به این گفتمان رأی دادند.
حالا رسانههای معاند میآیند این جریان تحریف را به جریان تردید تبدیل میکنند که مردم تردید داشته باشید و ناامید باشید که اصلاً ایشان نمیتواند کاری انجام بدهد و خود همین ناامیدی تزریق ناامیدی و تردید میتواند سم مهلک باشد. مردم ما همان طور که در انتخابات سلحشورانه آمدند و حماسه آفریدند باید حواس آنها باشد که این حماسه را به کام خود تلخ نکنند. گوشهای خود را باید به رادیوها و تلویزیونهای بیگانه و این صدای شیاطین عالم باید ببندیم و اگر هم نمیبندیم باید نقادانه و سنجشگرانه به اینها نگاه کنیم و هر حرف اینها را باور نکنیم چون اینها خیلی در این انتخابات سوختند. با همهی قوا آمده بودند و نتوانستند به اهداف خود برسند و هر جا دشمن در میدان کم آورده است بر حجم تبلیغات خود افزوده است.
**در مورد وظایف رسانههای داخلی هم بفرمایید.
البرزی: الان نزدیکترین انتخابات به انتخابات ما، انتخابات محلی در فرانسه است که سی و دو درصد مشارکت کردند. همین دو روز پیش که شصت و هشت درصد مردم آنجا نیامدند شرکت کنند. آیا این حجم عملیات روانی در فرانسه اتفاق افتاده یا این حجم در واقع موضوعاتی را که ما داشتیم، آنها داشتند. این نشان میدهد که چه وضعیتی هست. تعداد جمعیت آنها هم مثل ما است و ما انتخابات شوراها داشتیم و اینها را میشود با هم مقایسه کرد.
**آقای دکتر ایزدی که کارشناس مسائل آمریکا هم هستند و سیاست خارجی هستند ایشان چند روز قبل که میگفتند اصلاً اطلاعات مشارکت و میزان مشارکت و نه میزان رأی نهایی در آمریکا پیدا کردن آن سخت است یعنی منتشر نمیکنند.
البرزی: دقیقاً آقای رئیسی شصت و دو درصد آراء را آورده. یک حدنصاب خیلی خوبی است که حتی در انتخابات ریاست جمهوری که در کشور خود داشتیم جز بالاها است. هجده میلیون رأی و شصت و دو درصد است که اصلاً به این موضوع در رسانههای بیگانه نمیپردازند. گیر به دو، سه میلیون آراء باطله دادند که آنها هم در بعضی شرایطی اتفاق افتاده است که بعضیها رأی را اشتباه انداختند چون چهار تا انتخابات بوده یا موضوعات دیگری بوده. این را دارند برجسته میکنند.
مجری: آنها هم قابل تشکر است و آنهایی که این جوری رأی دادند حداقل به فرمان آنها عمل نکردند چون آنها میگفتند که شما نروید.
البرزی: آنها دارند مسئلهی اصلی را با فرعی جابهجا میکنند. اما اینکه رسانههای ما چی کار باید بکنند. ما در روز انتخابات یک اتفاق جدیدی که افتاد، خیلیها در شبکههای اجتماعی مردم را دعوت به رأی دادن کردند. یعنی کاربران ایرانی که خودجوش آمدند یک سری کمپینها ایجاد کردند و از مردم دعوت کردند که بیایید رأی بدهید. یا خیلیها میدانی رفتند و صحبت کردند که بیایید رأی بدهید. یعنی مردم ما خیلی خودجوش هستند. از یک طرف رسانههای ما چه وظیفهای دارند؟ ما با توجه به اینکه این حجم زیاد عملیات روانی دارد اتفاق میافتد باید قطعاً سواد رسانهای مردم را بالاتر بیاوریم. البته سواد رسانهای مردم هر سری بالاتر میآید با این تجاربی که به دست میآورند یعنی باید روی سواد رسانهای کار کنیم.
باید روی عملیات روانی و نوع عملیات روانی دشمن کار کنیم و باید این تاکتیکهای اینها برای مردم به ویژه نسل جوان گفته شود. این هم بخش زیادی از آن به رسانهها بستگی دارد. ما در برنامههای مستقیم و غیرمستقیم خود باید نشان بدهیم که پشت صحنهی رسانههای بیگانه باید برای مردم گفته شود. الان برنامهی شما در همین راستا هست. یعنی ما باید این بخش عملیاتی که در این دوره اتفاق افتاد را برای مردم بازگو کنیم و مردم به عینه بفهمند که چه اتفاقاتی افتاد و این صد و پنجاه و شش تا شبکه چی کار کردند. یعنی این نتیجه چه شد و این را اگر بفهمند برای دورههای بعدی خیلی میتواند به ما کمک کند.
منبع: فارس