یادی در چهلمین روز درگذشت رنجبر كرمانی

نویسنده‌ای بر ترك دوچرخه بخارایی

نويسنده‌اي بر ترک دوچرخه بخارايي

علی اكبر رنجبر كرمانی؛ از جمله نام‌هایی است كه بسیار پركار بود اما كمتر شناخته شد. قلمش متكی به انبوهی از مطالعات بود و آزاد از جزم اندیشی‌ها و فارغ از غلبه هژمونی رسانه‌ها بود. تا آنجا آزاد اندیش بود كه بارها پیش آمد كه مطالبی برایم ‌فرستاد كه می‌دانستم به شدت از نویسنده آن نفرت دارد اما سخن صحیح آنها را به دیده قبول می‌نگریست.

محمد مهدی اسلامی -به گزارش نما ، فروردین ماه سال قبل، وقتی مرحوم حاج تقی امانی درگذشت؛ در متن تسلیت خود نوشته بود «یکی از بزرگان و محترمان خاندان عزیز و تاریخ ساز امانی» تا هنگام تسلیت نگرش تاریخی خود را نیز نشان دهد.

علی اکبر رنجبر کرمانی؛ از جمله نام‌هایی است که بسیار پرکار بود اما کمتر شناخته شد. قلمش متکی به انبوهی از مطالعات بود و آزاد از جزم اندیشی‌ها و فارغ از غلبه هژمونی رسانه‌ها بود. تا آنجا آزاد اندیش بود که بارها پیش آمد که مطالبی برایم ‌فرستاد که می‌دانستم به شدت از نویسنده آن نفرت دارد اما سخن صحیح آنها را به دیده قبول می‌نگریست.

در عین حال به شدت به ریشه خود وفادار بود. پدرش را مایه افتخار خود می‌دانست و با آنکه خود کارنامه‌ای درخشان داشت؛ به پدرش افتخار می‌کرد و هر گاه از پدرش چیزی می‌فرستاد، بلافاصله تأکید می‌کرد که «از فضل پدر تو را چه حاصل»

از جمله در همان روزهای آغازین همکاری، گفت: پس از وقایع ۱۵ خرداد، ساواک در مغازه پدر من و مغازه آقای محتشمی‌پور را تیغه کرد. اشاره او به مغازه‌ای در مولوی، راسته بازار حضرتی بود که پاتوق شهید محمد بخارایی بود. می‌گفت: «کتاب‌های درسی‌اش هنوز در خانه ما هست؛ چقدر مرا که کوچک بودم با دوچرخه اش می‌گرداند.»

گاه الطاف خاص خود را با یادآوری آنکه پدرش و شهید اسلامی دوستان قدیمی بودند، چاشنی می‌کرد و از اینکه در نود سالگی هوش و حواس پدر کاملاً بر جاست شکر گذار بود. با آنکه تحصیل‌کرده در دانشگاه شریف بود، اما از تحصیل‌کردگانی که با ژست روشنفکری ریشه‌ها را می‌زنند، متنفر بود. می‌گفت: «از جنایات تاریخی چپ اسلامی تضعیف بازار پاک سنتی و تقویت بازار کثیف غیر سنتی (جوانک های وابسته به خودشان بود که دفتر و شرکت زده بودند و از مواهب و رانت دولت مستضعفین [اشاره‌اش به دولت میرحسین بود] برخوردار بودند.»

اساسا با این گروه مشکل بنیادین داشت؛ اما واپسگرا نبود و از تعامل اندیشه استقبال می‌کرد. یکبار بحث به ضرورت کادرسازی برای جوانگرایی شد و اینکه جوانگرایی بدون طی مقدمات رشد و بالندگی چه آثار شومی خواهد داشت. با افسوس گفت: « از سال ۵۹ متوجه این موضوع بودم و در حد خودم گوش زد می‌کردم ولی کسی یک جوانک ببست ساله را که من باشم، جدی نمی‌گرفت. بزرگترین جنایت میرحسین همین جدی نگرفتن کادرسازی بود.»

از جمله آثار وی می‌توان به تألیف «عزت شیعه»، «روزشمار زندگی امام خمینی» و «مسی به رنگ شفق» و ترجمه «بررسی حق بازگشت فلسطینی‌ها» و «شهریور 1320» و ویرایش محتوایی و ادبی ده‌ها کتاب پرمخاطب همچون «شرح اسم»، «الف لام خمینی»، «بحران مشروطیت»، «قحطی بزرگ»، «رضانام تا رضاخان» و... اشاره کرد.

۱۴۰۰/۰۷/۱۸

اخبار مرتبط