به گزارش نما روزنامه ایران پاسخ عسگراولادی را در این شماره منتشر کرد.
متن این پاسخنامه را میخوانید به همراه واکنش روزنامه ایران به شرح زیر است:حبيبالله عسگراولادي دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري و عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي در واكنش به يادداشت «آقاي عسگراولادي، تازه چه خبر» كه روز دوشنبه 4 ديماه در همين ستون منتشر شد، جوابيهاي را به دفتر روزنامه ارسال كرده كه در ذيل به آن اشاره ميشود:
«احتراماً پاسخ زير را در مورد مطالبي كه در سرمقاله روزنامه مورخ 4/10/91 تحت عنوان
«آقاي عسگراولادي، تازه چه خبر؟!» درج شده است، ارائه مينمايم. لطفاً وفق ماده 23 قانون مطبوعات انعكاس دهيد.
1- يادداشت جناب آقاي سعيد يوسفيپور در نقد آنچه بنده در سرمقاله روزنامه رسالت تحت عنوان «انحراف چيست» را خواندم، آن را مشفقانه يافتم، اما از آنجا كه قانون به بنده حق داده در پاسخ به نقد، نقدي هم داشته باشم، عرض ميكنم نقد بنده ناظر به سخنان اخير آقاي رئيس جمهور نبود، چون نقد بنده قبل از سخنان ايشان درج شده بود. بنده سخنان آقاي رئيس جمهور را از سيماي جمهوري اسلامي ديدم، انصاف بايد داد لحن او در نقد رقبا يا قوا لحن دوستانه بود. بنده اين لحن را گامي در همگرايي قوا ميدانم، اما نوع مطالبي كه گفته شد چه در مورد هدفمندي يارانهها و چه در مورد معوقات بانكي و چه در مورد مسائل اقتصادي كشور بايد دقتهاي كارشناسي در آن لحاظ شود. همانطور كه رئيس جمهور گفتند، اطلاعات غلط و نادرست مبناي تحليل نباشد. بنده معتقدم آنها كه نبرد نرم را در داخل مديريت ميكنند و از سرويسهاي خارجي هم تكيهگاه دارند، گاهي برخي اطلاعات نادرست را در چرخه اخبار و اطلاعات در ميان نخبگان قرار ميدهند تا به اهداف خود در پديداري شكاف بين نخبگان و شكاف بين قوا برسند، بايد اين راه را با هوشمندي كنترل كرد و فضاي صميميت و شفقت كمك ميكند ما دست دشمن را بخوانيم و از آن مسير نرويم.
2- آنچه در مورد فتنه و فتنهگران گفتهام، در سرمقاله رسالت تحت عنوان «فتنه چيست» و «گرفتار فتنه كيانند» به تفصيل گفتهام. در اينجا هم در پاسخ به نقد دلسوزانه آقاي سعيد يوسفيپور در آستانه قيام تاريخي و حماسي 9 دي عرض ميكنم ما همچنان شيطان اكبر را امريكا ميدانيم. نصيحت به برخي كه گرفتار فتنه هستند براي بازگشت به دامن ملت و خيمه رهبري و توفيق توبه از جنايتها و خيانتهايي كه در حق ملت و رهبري معظم انقلاب انجام شده است به معناي ناديده گرفتن اشتباهات فاحش و خطاهاي آنها نيست. وقتي خداوند بزرگ در توبه را براي بندگانش در هر شرايط باز گذاشته، برخي بندگانش نبايد بياذن خدا به دليل افراط در دشمني اين راه نجات را براي خطاكاران ببندند، ممكن است آنها هرگز توفيق توبه پيدا نكنند، كما اينكه در تاريخ ما شاهد استثناهايي هستيم، اما خدا و اولياي الهي هيچگاه اين باب را بسته نميدانند. توبه آنها هم به معناي بازگشت به «صدر جايگاههاي سياسي» آنچنانكه نويسنده سرمقاله ايران گفتهاند، نيست. اگر كسي از راه غلط و انحرافي و فتنه بازگشت، فقط خدا و در نهايت رهبري معظم انقلاب و مردم تعيين خواهند كرد در چه جايگاهي بايد بنشينند. من و شما نگران جايگاه آينده آنها نبايد باشيم.
3- در بند آخر سرمقاله ايران اشاره به مواضع رئيس جمهور درخصوص انتخابات شده است. ما اين مواضع را درست ميدانيم. واقعاً مأموريت دولت ايجاد فضاي لازم براي مشاركت حداكثري است. دولت از هر فعلي كه در جامعه به معناي اثرگذاري روي انتخابات يا نتايج انتخابات باشد، بايد پرهيز كند. مردم همين را ميخواهند و رئيس جمهور هم در نطق تلويزيوني خود چنين قولي را داده است، اما سرمقالهنويس ايران در پايان از بنده پرسيده است: «جناب آقاي عسگراولادي از جلسات انتخاباتي شما با گروه سه نفره آقايان حدادعادل، علياكبر ولايتي و محمدباقر قاليباف چه خبر؟!» و يك علامت تعجب كنار اين سؤال گذاشته است. قاعدتاً اگر سرمقالهنويس ايران به جملاتي كه از آقاي رئيس جمهور نقل كرده در مورد مشاركت 49 ميليون نفر در انتخابات آينده، نبايد از فعاليت بنده و دوستانمان براي انتخابات آينده تعجب ميكرد، چون ما به عنوان يكي از اضلاع رقابت در مسير همان مشاركت حداكثري حركت ميكنيم. آقايان حدادعادل، قاليباف و ولايتي از نامزدهاي احتمالي انتخابات آينده هستند، لذا فعاليت آنها نبايد تعجبانگيز باشد، مگر قرار است از خارج مملكت عدهاي بيايند نامزد شوند يا كساني از اهل فتنه و فتنهانگيزان بيايند در رقابتها شركت كنند كه ايشان تعجب كردهاند. اگر خواهان مشاركت حداكثري هستيم، شخصيتهاي مقبول مردم و احزاب قانوني و شناخته شده حق دارند در اين مورد جلسه بگذارند و با هم گفتوگو كنند، ضمن اينكه هيچكدام از شخصيتهاي ياد شده صراحتاً نامزدي خود را اعلام نكردهاند. بنده متوجه نشدم چرا فعاليت احتمالي اين سه نفر يا جلساتي كه با احزاب و گروهها دارند، مورد تعجب و پرسش سرمقالهنويس ايران شده است. اگر روزنامه ايران بخواهد ارگان دولت باشد، نبايد حساسيت زيادي آن هم از نوع منفي به اين جلسه داشته باشد، مگر اينكه بگوييم ارگان دولت علاوه بر مشاركت حداكثري، دغدغه چه كسي بايد انتخاب شود را هم دارد. بنده معتقدم دولت بايد از اين دغدغه خارج شود، هر آنكس كه از صندوق درآيد و رأي اكثريت مردم را داشته باشد، بايد مورد حمايت همه قرار گيرد و او رئيس جمهور همه كساني است كه به او رأي دادهاند و هم رئيس جمهور كساني كه به او رأي ندادهاند.
مسئوليت قانوني احراز صلاحيت نامزدها به عهده نهاد فيصلهبخش شوراي نگهبان است. مجموعه دولت از باب پايبندي به قانون اساسي، نبايد ارگان دولت هم حساسيتي به اين مسئله نشان دهد، اگر نشان دهد بيطرفي مجموعه آن زير سؤال ميرود، در حالي كه ما در همه انتخاباتهاي گذشته پس از انقلاب مجريان اميني داشتيم و در اين دوره هم ضريب امين بودن دولت اگر بيشتر از ادوار گذشته نباشد، قطعاً كمتر نيست، لذا ارگان دولت نبايد با بيتوجهي يا بيتدبيري آن را زير سؤال ببرد.»
پاسخهاي روزنامه ارگان دولت:
اما درخصوص جوابيه جناب عسگراولادي ضمن تشكر از سعه صدر ايشان و قدرداني از وي جهت ايجاد فضاي گفتوگو ذكر برخي نكات ضروري به نظر ميرسد كه به آن اشاره ميشود:
اول) جناب عسگراولادي تأكيد كردهاند «نقد ايشان ناظر به سخنان اخير آقاي
رئيسجمهور نبوده، چون قبل از سخنان دكتر احمدينژاد درج شده است»، اين در حالي است كه در هيچ كجاي يادداشت مورد بحث ادعا نشده بود سخنان آقاي عسگراولادي در واكنش به گفتوگوي تلويزيوني رئيس جمهور بوده، بلكه بر اين نكته تأكيد شده كه در حالي كه رئيس جمهور دائماً بر لزوم ايجاد فضاي همدلي و گفتوگو ميان قوا تأكيد دارند، چرا برخي سياسيون از جمله دبيركل محترم جبهه پيروان خط امام و رهبري ايشان را به واگرايي متهم ميكنند؟! جناب عسگراولادي در جوابيه خود تأييد كردهاند كه: «انصاف بايد داد لحن
رئيسجمهور در نقد رقبا يا قوا لحن دوستانه بود و بنده اين لحن را گامي در همگرايي قوا ميدانم» اما بايد از ايشان پرسيد آيا اين نخستين باري است كه رئيس جمهور از لحني دوستانه استفاده ميكند؟ آيا اين نخستين گام وي جهت همگرايي قوا است؟! اگر آقاي عسگراولادي اين چنين ميانديشند، خوب است از مسئولان قواي ديگر و نهادها و ارگانهاي عمومي و انقلابي درخصوص جلسات مداوم و مشترك اين افراد با رئيس جمهور سؤال پرسيده و از اقدامات اجرايي دكتر احمدينژاد جهت ايجاد همگرايي در نظام آگاه شوند. هر چند بعيد ميدانيم ايشان از اين موضوعات اطلاع نداشته باشند.
عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي در همين بند از جوابيه، به رئيس جمهور توصيه كردهاند، دقتهاي كارشناسي در مورد مسائل اقتصادي كشور را مدنظر قرار دهد. اين توصيه بحق البته در حالي مطرح ميشود كه دكتر احمدينژاد در نشست تلويزيوني خود تأكيد نمود شخصاً در صدها ساعت جلسات كارشناسي مربوط به طرح تحول شركت كرده و مسائل را از نگاه كارشناسي مورد بررسي قرار داده است.
دوم) آقاي عسگراولادي در بخش بعدي جوابيه، با اشاره به سخنان قبليشان در مورد فتنهگران با اشاره غيرمستقيم به بيانات رهبر معظم انقلاب در خراسان شمالي، تأكيد كرده: «ما همچنان شيطان اكبر را امريكا ميدانيم» اين اشاره وي در حالي صورت ميگيرد كه به نظر ميرسد نوعي مغالطه عجيب در آن نهفته است. امام خامنهاي در سفر خراسان شمالي از افرادي كه رقيب انتخاباتي خود را شيطان اكبر ميخوانند انتقاد كردند، بايد از جناب عسگراولادي پرسيد به راستي فكر ميكنند مخالفت امت حزبالله با سران و فعالين فتنه به خاطر رقيب انتخاباتي بودن آنها است؟! آيا ايشان باور ندارند سران و فعالين فتنه در مسير امريكا و صهيونيسم حركت كردند و به همين ميزان از خصوصيات و صفات رذيله شيطان اكبر بهرهمند شدهاند؟!آقاي عسگراولادي در ادامه گفتهاند: «نصيحت به برخي كه گرفتار فتنه هستند به معناي ناديده گرفتن اشتباهات فاحش و خطاهاي آنها نيست، اما وقتي خداوند بزرگ در توبه را براي بندگانش در هر شرايطي باز گذاشته برخي بندگانش نبايد بياذن خدا به دليل افراط در دشمني اين راه نجات را براي خطاكاران ببندند.»
از آقاي عسگراولادي درخواست ميكنيم فقط يك مورد و تنها يك مورد از نشانههاي پشيماني و احساس گناه سران و فعالان فتنه را براي ما بازگو كنند تا باور كنيم آنها از خيانتي كه در حق جبهه توحيدي عالم كردهاند پشيمان هستند و قصد توبه دارند.
بار ديگر اين سؤال را از مرد كهنهكار سياست ايران ميپرسيم كه آيا فضاي رسانهاي و سياسي را رصد نميكنند و آگاه نيستند كه فعالين فتنه اين روزها دائماً با لحني طلبكارانه و مدعيانه از بازگشت به فضاي سياسي كشور آن هم با شرط و شروط سخن ميگويند و از آقاي عسگراولادي و دوستانشان ميخواهند بابت حمايت از دولت احمدينژاد (كه البته ما در اصل اين حمايت شك داريم) از محضر ملت عذرخواهي كرده و توبه نمايند! آيا اينها نشانههاي پشيماني و تضرع سران و فعالان فتنه است؟!
دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري در ادامه نوشتهاند: «توبه آنها به معناي بازگشت به صدر جايگاه سياسي نيست.» از ايشان سؤال ميكنيم زمزمههاي نامزدي افرادي همچون سيدمحمد خاتمي به چه معنا است؟ آيا پير سياست ايران توجه ندارد در شرايطي كه فتنهگران از نامزدي برخي نيروهاي اصلي خود سخن ميگويند و همزمان فردي مثل ايشان از فتنهگر نبودن آنان و امكان بازگشت به دامان نظام دم ميزند، اين در دنياي سياست به معناي نشان دادن چراغ سبز به فتنهگران معنا ميشود؟! ضمن آنكه آقاي عسگراولادي آيا ميتواند از جايگاه اولياي دم مقتولين و شهداي فتنه سال 88 به قاتلين عزيزانشان اجازه بازگشت و نويد بخشيده شدن بدهد؟
ايشان آيا ميتواند به نمايندگي از ملت ايران و خانواده شهدا از جفايي كه در حق نظام اسلامي شد بگذرد و به فتنهگران وعده عفو دهد؟ به راستي اين سخنان از چه جايگاهي مطرح ميشود؟ نكند پس از عمري مجاهدت در راه انقلاب به خاطر مسائل سياسي به خيانتكنندگان عليه انقلاب اسلامي چراغ سبز نشان دهيم. تكليف فتنهگران با دستگاه الهي البته مسئله جدايي است كه سخن گفتن درخصوص آن در صلاحيت بندگان نيست.
سوم) عضو شوراي مركزي مؤتلفه در ادامه جوابيه خود با اشاره به سؤال پرسيده شده از وي در مورد خبرهاي تازه از جلسات با گروه سه نفره آقايان حداد عادل، ولايتي و قاليباف نوشته: «نبايد از فعاليت بنده و دوستانمان براي انتخابات آينده تعجب كنيد، چون ما به عنوان يكي از اضلاع رقابت در مسير همان مشاركت حداكثري
حركت ميكنيم.»
به ايشان عرض ميشود اصولاً هيچ فرد اهل سياستي از برگزاري جلسات اينچنيني تعجب نميكند. آنچه باعث تعجب است اعلام رسانهاي اين گونه جلسات و دامن زدن به فضاي زودهنگام انتخاباتي در كشور ميباشد كه اتفاقاً مورد منع اكيد رهبر انقلاب قرار گرفته است. آنچه باعث تعجب و نگراني ميشود اين ظن است كه عدهاي در جمعهاي محدود قصد تصميمگيري براي ملت ايران را داشته باشند.
از جناب عسگراولادي ميپرسيم آيا از مواضع آقاي قاليباف در مورد آنچه خود شما آن را فتنه ميدانيد آگاه نيستيد؟ شهردار تهران فتنه سال 88 را يك «كدورت سياسي» ناميده بود و نه فتنه؟!
آيا از نظر شما او و امثال او ميتوانند نمايندگان شايستهاي براي ملت خلقكننده حماسه 9 دي باشند؟!
چهارم) نكته جالب توجه ديگر در جوابيه آقاي عسگراولادي عدم علاقه ايشان نسبت به پاسخگويي درخصوص برخي سؤالاتي است كه در يادداشت مورد ذكر مطرح شده بود. اي كاش دبيركل محترم جبهه پيروان خط امام و رهبري طي يك جوابيه به اين سؤالات كه بار ديگر آنان را مرور ميكنيم جواب دهند:
الف) ايشان در گفتوگو با روزنامه جامجم گفته بودند: «عدهاي مايل نيستند احمدينژاد دوره خود را به پايان ببرد و ميخواهند اين تجربه را شكستخورده نشان دهند.» از ايشان سؤال ميكنيم اين افراد چه كساني هستند؟ آيا نميخواهيد آنها را به محضر ملت بزرگوار ايران معرفي كنيد؟
ب) ايشان كه طي روزهاي اخير در مجموعه مقالاتي تحت عنوان «انحراف چيست؟» در تلاش هستند دولت دكتر احمدينژاد را انحرافي جلوه دهند نظرشان درخصوص اين سخنان رهبر انقلاب در ديدار با اعضاي هيأت دولت در شهريور سال 91 چيست: «در اين سالهايي كه دولت نهم و دولت دهم بر سر كار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاي انقلاب و چيزهايي كه امام به آن توصيه ميكردند و ما آنها را از انقلاب آموختيم، خوشبختانه برجسته شده، مسئله ساده زيستي مسئولان، استكبارستيزي، افتخار به انقلابيگري هر بينندهاي احساس ميكند و ميبيند كه تلاش دشمنان در مقابله با جمهوري اسلامي در اين سالهاي اخير، در همين شش هفت سال گذشته و بخصوص در اين دوسهسال اخير، بيشتر شده... يكي از علل اين دشمنيها، همين پيشرفتهاي شماست... عامل دوم اين دشمنيها، زنده شدن شعارهاي انقلاب است».
آيا نبايد به عنوان دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري، موضع و تكليف خود درخصوص اين بيانات رهبر انقلاب را مشخص و شفاف كنيد؟!
ج) از ايشان سؤال ميكنيم آيا قصد ندارند طي سلسله يادداشتهايي در روزنامه رسالت يا هر رسانه ديگري، دلايل انحراف از توصيههاي اكيد رهبر انقلاب مبني بر خيانتآميز بودن هر حركتي كه در جهت اختلاف باشد را تبيين نمايند؟ آيا نميخواهند نسبت به مواضع آنهايي كه گفتند اطرافيان احمدينژاد از خوارج بدتر هستند و بايد ريشه آنها را خشكاند، اعتراض كنند؟
آيا علاقهاي به مرور آنچه در سال 90 بر سر دولت آمد ندارند؟!
در پايان بار ديگر از سعه صدر مرد كهنهكار سياست ايران كه خدمات وي در سالهاي منتهي به انقلاب اسلامي از يادها نخواهد رفت تشكر كرده و باز شدن باب اين گونه بحثها و موضوعات را باعث خير و بركت براي انقلاب اسلامي ميدانيم. روزنامه اين آمادگي را دارد كه جوابيههاي بعدي آقاي عسگراولادي را منتشر و فضاي گفتمان ميان نيروهاي انقلابي را توسعه دهد.
انشاءالله