نخست‌وزیری كه نواب صفوی به شاه پیشنهاد داد

نخست‌وزيري که نواب صفوي به شاه پيشنهاد داد

یكی از تجربیاتی كه از گذشته بدست آمده، این است كه متأسفانه در آن دوره نسل جوان مثل شهید نواب صفوی پر از شور و عشق و هیجان بودند و تجربه را اصلا اعتنا نمی‌كردند كه مثلا حالا دكتر مصدق چه تجربیاتی دارد، آیت‌الله كاشانی چه تجربیاتی دارد، آیت‌الله بروجردی چه تجربیاتی دارد و مراجع و رجال سیاسی و رجال فرهنگی كشور چه تجربیاتی دارند و با شور و احساس می‌گفتند باید از ما حرف شنوی داشته باشید.

حبیب‌الله عسگراولادی - به گزارش نما ، من در طول سال ۳۰ و ۳۱ تا ۳۰ تیر ۱۳۳۱ در متن جریانات بودم بدون اینکه عضو هیچ‌کدام از این تشکلات باشم؛ به من می‌گفتند تو که همه جا هستی پس چرا عضو نیستی؟ می‌گفتم من در وجودم نیست که عضو این سازمان‌ها بشوم در تمام جریانات در این مدت بودم صبح ۳۰ تیر که اعلام شده بود تعطیل است، ما از درس مرحوم شیخ محمد حسین زاهد در بازار اجازه گرفتیم که در تظاهرات شرکت کنیم ایشان اجازه فرمودند و ما به طرف میدان بهارستان مرکز مقاومت مردم راه افتادیم، هنوز هیچ خبری نداشتیم که پلیس احمد قوام چنان آمادگی دارد که هر کس مقاومت کند او را بکوبد.

جبهه ملی تا پایان روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ یک پارچه عمل کرد و از پایان روز ۳۰ تیر ۱۳۳۳۱ فاصله‌ها آشکار شد.
 ریشه اختلاف را دشمن در چند زمینه فراهم کرده بود، پس از اینکه رزم آرا کشته شد دربار پهلوی به فکر نقشه‌ای افتاد که بتواند جمعیت فدائیان اسلام را تحریک کند که کار همه به دست شما آنجام شده و باید دولت را شما تعیین کنید و این نیرنگ بسیار پیچیده‌ای بود ولی سلامت نفس و خوش باوری مرحوم نواب صفوی باعث شد که چنین پیشنهادی از جانب رهبری جمعیت فدائیان اسلام مورد اعتنا قرار نگیرد. محمدرضا پهلوی خائن که با ترور سپهبد رزم آرا نخست وزیر خود را در مرحله اول باخته بود با نیرنگ‌‌هایی چند، خود را پیدا کرد.

دودمان پهلوی از خاندان قاجار هراس داشتند ولی شاه دکتر مصدق را که از خاندان قاجار بود مجبور شد با فشار مردم بپذیرد. اما نیرنگ‌‌هایی را به کار برد یکی از نیرنگها نقل قول از شهید حاج مهدی عراقی است که عرض می‌کنم. شاه وزیر دربار را خدمت مرحوم شهید نواب صفوی می‌فرستد و میگوید که حق این است که شما نخست وزیر انتخاب کنید چون شما زحمات زیادی کشیده و فداکاری کرده ایدو به ایشان میگوید اگر شما با کسی موافقت نکنید نمی‌تواند نخست وزیر بماند و لذا اعلی حضرت در نظر دارند شما کسی را معرفی کنید! شهید نواب صفوی بنا به نقل شهید عراقی که در جلسه بوده یا اشراف به جلسه داشته است بدون اینکه با دکتر مصدق یا مرحوم آیت‌الله کاشانی و رهبران جبهه ملی مشورت کند (چون نوعا آن شهید به استخاره اعتقاد داشت استخاره می‌کند) که سید محمود نریمان را به عنوان نخست وزیر معرفی می‌کند. سید محمود نریمان یکی از ۱۵ عضو جبهه ملی در شورای مرکزی آن روز بود این ذریه زهرا شخصیتی پاک، وارسته، قابل قبول، معتدل و تا آن روز هیچ تندروی یا کندروی که از نهضت ملی عقب بماند یا شعار‌های تندی بدهد که بخواهد رهبری را به عهده بگیرد از او دیده نشد وی بسیار معتدل عمل کرده بود و شخصیتی قابل قبول بود. اما برای نخست وزیری در آن زمان چیز‌های دیگری هم احتیاج داشت که او گفت من فاقد آنها هستم و وقتی مرحوم شهید نواب صفوی به سید محمود نریمان این پیشنهاد را می‌کند ایشان میگویند من تعجب می‌کنم که شما به من این پیشنهاد را می‌کنید، این پیشنهاد را شما به دکتر مصدق یا آیت‌الله کاشانی و رهبران جبهه ملی بکنید شهید نواب صفوی میگوید نه چون که شاه از من خواسته و شاید هم توصیه کرده لذا از شما می‌خواهم آن را قبول کنید.

ایشان فکر می‌کرد بهترین نخست وزیر ممکن آقای سید محمود نریمان است و در جبهه ملی حتی خود سید محمود نریمان قبول نداشت که می‌تواند نخست وزیر بشود.

یکی از تجربیاتی که از گذشته بدست آمده، این است که متأسفانه در آن دوره نسل جوان مثل شهید نواب صفوی پر از شور و عشق و هیجان بودند و تجربه را اصلا اعتنا نمی‌کردند که مثلا حالا دکتر مصدق چه تجربیاتی دارد، آیت‌الله کاشانی چه تجربیاتی دارد، آیت‌الله بروجردی چه تجربیاتی دارد و مراجع و رجال سیاسی و رجال فرهنگی کشور چه تجربیاتی دارند و با شور و احساس می‌گفتند باید از ما حرف شنوی داشته باشید. البته نسل با تجربه هم نسبت به نسل جوان اعتنایی نداشت مثلا بعضی از اعضای جبهه ملی می‌گفتند جوآنها چنین حقی ندارند، حالا مثلا چون کسی را کشته‌اند دلیل نمی‌شود در حکومت دخالت کنند. این فاصله فاصله‌ای است که نیروها را به هدر می‌دهد. نسل جوان پرشور بی‌اعتنا به تجربه، تجربه مندان بی‌اعتنا به نیروی انقلابی.


۱۴۰۰/۱۰/۲۷

اخبار مرتبط